در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: پیام زن : بهمن 1371، شماره 11 ، ؛


یادکردی دوباره:

1 آنچه تحت عنوان زن و جامعه در نگرش استاد مطهری(قده) ارائه می شود حاصل آن بخش از نظرات و آثار انتشار نیافته استاد است که اینک دهمین قسمت آن را تقدیم خوانندگان گرامی می نماییم. این مقالات به استناد مطالبی است که از نوارهای استاد در این باره برجای مانده و عینا استخراج شده است.

2 شیوه پسندیده آن حکیم فرزانه این بود که تألیفات خویش را قبل از تکمیل و انتشار، به صورت سخنرانی و درس در مجامع عمومی یا محدود و گاهی بیش از یک بار مطرح می نمود تا از جامعیت بیشتری برخوردار باشد. چنان که در پیش نیز توضیح دادیم ایشان برای کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» مباحث دیگری را منظور نموده بود تا پس از تکمیل به عنوان جلد دوم کتاب انتشار دهد و حتی فهرست مباحث و بسیاری از فیشهای مقدماتی و تحقیقی آن را فراهم آورده بود ولی با شهادت ایشان این دفتر بسته شد. مباحثی که تاکنون تحت عنوان «زن و سیاست»، «زن و شهادت» و «زن و قضاوت» ارائه نموده ایم در همین چارچوب بوده است. موضوع «زن و مرجعیت» نیز در همین توضیح می گنجد.

3 اینک و پس از گذشت سالها از پیروزی انقلاب اسلامی و آن همه روشنگری توسط اسلام شناسان و بویژه در رأس آنان حضرت امام خمینی(قده)، پذیرش بسیاری از دیدگاهها و افکار، در میان محافل مذهبی امری آسان بشمار می رود، البته این واقعیت را نمی توان نادیده گرفت که هنوز هستند اذهان و محافلی که حتی از طرح این گونه مباحث نیز احساس و اظهار نگرانی می کنند. اینان نه به خود اجازه طرح این گونه مباحث را می دهند و نه تحمل شنیدن آن را از دیگران دارند. این همه نشان دهنده عظمت افکاری است که آن حکیم شهید داشت و بالاتر از آن شجاعتی بود که در طرح دیدگاههای خویش به خرج می داد. او چوب این افکار و این شجاعت را می خورد و عاقبت نیز خون سرخ خویش را شاهد گویایی بر حقانیت خود ساخت. ما معتقدیم همان گونه که خود استاد شهید در مقدمه ناتمامی که بر کتاب مسأله حجاب در آخرین ماهها و روزهای عمر پربرکت خویش نگاشته، نشان داده است اگر امروز حضور داشت و اینک به طرح چنین مباحثی می پرداخت مباحثی جامعتر عرضه می نمود. او که فقیهی حکیم و حکیمی ملتزم به حدود شرعی و ملاکهای دینی بود با جامعیت کم نظیر خویش به گونه ای به طرح و ارزیابی مسایل مورد نظر پرداخته است که هنوز پس از سالها، طراوت و راهگشایی خویش را داراست و در بسیاری موارد حتی بیش از گذشته می تواند منشأ اثر باشد.

4 آنچه اینک در پیش روی دارید طرح دیدگاه استاد فرزانه در باره اجتهاد و مرجعیت زن در احکام اسلامی می باشد. این مطالب نیز همانند مباحث قبلی عینا از نوار استخراج شده و به صورت مقاله تدوین یافته است و آنچه در بین گیومه می آید عین مطالب استاد است. در قسمت قبل که اختصاص به موضوع قضاوت بانوان داشت پس از بررسی ادله مخالفینِ جواز قضاوت زن، وعده کردیم که بخشی از بحث که می تواند به عنوان تکمله بحث قضاوت زن به شمارآید، همراه به بحث «مرجعیت زن» خواهد آمد. در اینجا شما را به پی گیری این بحث دعوت می کنیم.

* * *

«آیا زن می تواند مفتی و مرجع تقلید باشد؟»

این سؤالی است که استاد شهید، بحث در باره مرجعیت زن را با آن آغاز می کند؛ با این پیش فرض که زن نیز دارای شرایط لازم باشد، یعنی حداقل از نظر علمی در شرایطی مساوی با مردی که او نیز مجتهد است، قرار داشته باشد. بنابراین سؤال مذکور در شرایطی است که هم زن مجتهد وجود دارد و هم مرد مجتهد و زن از نظر مقام اجتهاد نسبت به مرد مذکور در مرتبه ای برتر قرار دارد و یا لااقل مساوی اوست.

استاد شهید در مقایسه این بحث با مسأله قضاوت بانوان تصریح می کند «از باب قضا کم دلیل تر و حتی بی دلیل مطلق است.» آنگاه استاد در میان کتب فقهی که در اختیار داشته است اشاره به «مستمسک العروة الوثقی» از مرحوم آیت اللّه حکیم(قده) می کند و با این یادآوری که این کتاب از جمله کتب فقهی است که به این مسأله پرداخته است، تحلیل فقهی آن مرحوم را شرح می کند. شایسته است ابتدا متن کامل این تحلیل را درج نماییم. آنگاه به توضیحات استاد خواهیم پرداخت:

«و امّا اعتبار الرُجُولة، فهو ایضا کسابقه عند العقلاء و لیس علیه دلیل ظاهر غیر دعوی انصراف اطلاقات الأدلة الی الرجل و اختصاص بعضها به. لکن لو سُلِّم فلیس بحیث یصلح رادعا عن بناء العقلاء و کأنّه لذلک أفتی بعض المحققین بجواز تقلید الانثی و الخنثی.»(1)

به شرح عبارات فوق با استفاده از جملات استاد شهید توجه فرمایید:

«آیا «مردی» در مرجع تقلید معتبر هست یا نه؟ چون دلیل عمده در باب تقلید بناء عقلاء است، همین طور که ما سابقا در باب بالغ و غیر بالغ گفتیم، عقلاء در این جهت فرقی میان زن و مرد نمی گذارند. یعنی اگر، چون رجوع کردن به مرجع تقلید، مثل رجوع کردن به طبیب است، اگر دو طبیب باشد، یکی زن و یکی مرد و هر دو مساوی باشند، عقلا فرقی نمی گذارند که به زن رجوع کنند یا به مرد و اگر زن اعلم از مرد باشد و حاذقتر از مرد باشد زن را ترجیح می دهند، پس از نظر بناء عقلا که اصل اساسی تقلید است، فرقی میان زن و مرد در این جهت نیست.

[یعنی] همین طور که اگر مردی اعلم بود باید به او رجوع شود، زنی [هم] اگر اعلم بود به او رجوع می کنند و ما هیچ دلیلی نداریم غیر از اینکه کسی ادعا بکند که ادله ما منصرف به مرد است. «منصرف به مرد است» یعنی چه؟ یعنی وقتی مثلاً گفتند «فقیه»، مقصود مرد است. ایشان (مرحوم حکیم«قده») می گویند که در بعضی از اینها هم شاید یک کلمه رجل ذکر شده باشد. اینکه می گوییم «شاید» چون قطعی نیست. ایشان (مرحوم حکیم«قده») می گویند با فرض اینکه ما یک چنین انصراف ادله ای داشته باشیم، [ولی] چون اساس تقلید بناء عقلا است، آنها به شکلی نیست که بتواند مانع این بناء عقلا باشد.

بناء عقلاء این است که اگر یک نفر «اعلم» باشد و دیگری غیر اعلم، آن «اعلم» چه زن باشد و چه مرد، آن اعلم را ترجیح می دهند ولو زن باشد. [مرحوم حکیم] می گوید اساس تقلید هم بناء عقلا است. این انصراف ادله و این حرفها چیزی نیست که بتواند جلوی این دلیلِ محکم را بگیرد. بعد می گوید: و گویا به همین جهت است که بعضی از محققین علمای ما فتوا داده اند که تقلید زن و تقلید خنثی جایز است.»

استاد می افزاید:

«دیگر خود ایشان هیچ اظهار نظری نمی کند. معلوم می شود که نظر خود ایشان هم همین است. منتها بدون اینکه اظهار نظر بکند دلیل را ذکر می کند.»

تفاوت موضوع «افتاء» با موضوع «قضاوت»

استاد شهید تأکید دارند که بحث قضاوت با موضوع مرجعیت و مقام افتاء در ارتباط با محور بحث تفاوت دارند با این بیان:

«حقیقت این است که باب افتاء با باب قضاء فرق دارد. هم از جهت ادله، چون در آنجا اجماع هست، در اینجا اجماع نیست. در آنجا بالاخره همان روایات ضعیف بود، اینجا همان روایات ضعیف هم نیست. یک جهت دیگر هم فرق دارد.»

این همان جنبه ای از بحث است که در قسمت پیش وعده کردیم که خواهد آمد. «و آن این است که (روی همین جهت نمی شود کسی بگوید زن از نظر اسلام می تواند قاضی باشد.) ما یقین داریم که اسلام کوشش دارد تا حد امکان زن را از متن اجتماع بیرون نیاورد. در باب شهادت هم گفتیم که البته تا حد امکان. نه حتما. نمی خواهیم بگوییم به طور حتم باید این جور باشد، ولی اسلام عنایتی دارد در جایی که زن هست، مرد هم هست و یا یک حاجت اجتماعی است که زن و مرد هر دو می توانند انجام دهند، می گوید این کار را مرد بکند. می خواهد تا حد امکان زن به کارهای خانوادگی بیشتر اشتغال داشته باشد.»

استاد شهید پس از این توضیح به جهت دیگری از همین بحث، می پردازد و آن اینکه:

«باب قضاوت، مسلّم باب احساسات است. اصلاً قاضی، شرطش قساوت قلب است، مثل جلادی، مثل به دار کشیدن. اجتماع افرادی را لازم دارد که در مواقع لزوم باید طناب دار را بدست بگیرند. اجتماع لازم دارد در مواقع لزوم یک نفر را سنگسار بکند. یک نفر را باید تیرباران بکند. حالا حتما این کارهایی که با عواطف انسان سر و کار دارد و باید کسی که مجری این کار است خالی از عاطفه باشد حتما باید زن این کار را بکند؟ باب قضاوت بسیار، بسیار احتیاج دارد به اینکه قاضی خالی از تأثر باشد؛ نه تأثر مهربانی و نه تأثر خشمگینی. موضوعاتی که می آید موضوعاتی عصبانی کننده است که بر قاضی عرضه می شود. این هم خودش یک مؤیدی است که بگوییم زن پست قضاوت را بدست نگیرد.»

می بینید که در نگاه استاد شهید باب قضاوت با چارچوب افتاء و مرجعیت تفاوت دارد. رجوع جاهل به عالم یک بناء و اصل عقلایی است و عقلا نیز در این خصوص تفاوتی بین زن و مرد قایل نیستند. ملاک آنان برای رجوع آگاهی و علمی است که شخص دارا می باشد و طبعا این آگاهی در هر کس بیشتر باشد بر اساس این اصل عقلایی باید به او مراجعه کرد و به تعبیر استاد شهید:

«باب افتاء فقط به علم کار دارد. مفتی در خانه خود نشسته است، دارد کار می کند، فکر می کند و فتوا می دهد. فتوا را هم در رساله اش می نویسد و مردم هم باید عمل کنند. نه احتیاج دارد بیاید در اجتماع بزرگ و با مردم سر و کله بزند و نه احتیاج دارد قساوت قلب داشته باشد.»

و بدین ترتیب آن فقیه شهید تصریح می کند:

«بنابراین در باب افتاء به طور قطع، هیچ دلیلی بر این نداریم که «افتاء» منحصر به مرد است و زن اگر شرایط دیگر را دارا باشد، مساوی مرد است [و[ مانند مرد می تواند مرجع تقلید باشد و اگر فرض کنیم در شرایطی هستیم [که] یک زن وارد [و عالم[ شده است و این زن از مردها [ی دیگر] اعلم است، عادل هم هست و دیگر شرایط را هم دارد. روی ادله فقهی باید بگوییم تقلید از آن زن جایز است و بلکه تقلید آن زن واجب است.»

البته استاد در همین جا یادآور می شوند که این را به عنوان یک فرض می گویند، اما اینکه عملاً نیز چنین امری به وقوع پیوندد بر اساس آنچه در بحث شهادت زن گذشت اینجا نیز با تردید می گذرند. «چون هنوز این جهت موضوع استعداد فکری و عقلی زنان (قبلاً هم گفتیم) برای ما صد در صد محرز نیست که واقعا اگر زنها وارد میدان شوند به این حد مردها می رسند یا نه؟ این برای خود من مجهول است.»

* * *

تاکنون سلسله مقالات زن و جامعه در نگرش استاد مطهری را در چهار موضوع «زن و سیاست»، «زن و گواهی»، «زن و قضاوت» و «زن و مرجعیت» در ده قسمت پی گرفته ایم. در پایان این دور از مباحث، استاد شهید به پاسخگویی سؤالات حاضرین پرداخته است که تلاش خواهیم کرد در قسمت بعد تقدیم خوانندگان عزیز نماییم. آرزو می کنیم این مجموعه که برای اولین بار انتشار می یابد توانسته باشد اطلاعات مفیدی را در اختیار خوانندگان عزیز قرار دهد و آنان را با دیدگاههای ارزشمند آن حکیم شهید بیشتر آشنا نموده باشد. ان شاءاللّه .

ادامه دارد. ان شاءاللّه

پاورقی:

1 مستمسک العروة الوثقی، ج1، ص43.

 

 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است