در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: ویژه نامه اسوه، رافعی، مجتبی ؛


 مقدمه

خداوند بزرگ را سپاس که به ما حکمت آموخت. هرچه هست از اوست و جز او هیچ نیست. هرچه انسان اندیشه و تفکر کند و خودشناسی، در نهایت به چیزی جز عظمت و بزرگی باریتعالی نمی رسد. مجموعه هستی، موجودات عالم و نظم و ترتیبی که در تمام این ها پیداست انسان را حیرت و شگفتی وا می دارد. در این مقاله سعی بر این بوده که برای نسل جوان که حقیقتا آینده از آن آن هاست، راهی گشوده، به طریقی هدف واقعی و شناخت استعدادهای نهفته آدمی را که به حق از پیچیده ترین و شگفت انگیزترین موجودات حضرت الوهّیت می باشد را نمایان تر سازیم و با بررسی عوامل موفقیت دانشمندان، عرفا، روشنفکران راه این کامیابی ها را به نسل جوان نشان دهیم و تجربه ای بر تجربیات آن ها بیفزائیم؛ و بگوییم برای آنکه احساس کنید سازنده و ثمربخش هستند و شاهد موفقیت را در آغوش گیرید، هیچگاه دیر نیست.

در این راستا از دیدگاه ها و نحوه برخوردهای استاد شهید مرتضی مطهری به عنوان متفکر، فیلسوف و فقیهی عالی مقام که دارای خصائص بسیار بود بهره جسته و مورد ارزیابی و مقایسه قرار داده ایم.

از زمان خلقت انسان، خداوند به او به عنوان خلیفه و جانشین خویش در زمین، انواع و اقسام نعمت ها و الطاف آشکار و پنهان را عطا فرموده و تا آنجا او را گرامی و عزیز داشته که به مصداق آیه شریفه

 و سخر لکم ما فی السموات و الارض.

هرچه در آسمان ها و زمین است به تسخیر وی درآورده است.

صفحه 38

راز قدرت در وجود خود ما است و آدمی خدایگونه است. آن ها که اکسیر وجود خویش را کشف کردند به نیروی عظیم و بی کران دست یافتند و شماری دیگر که هنوز جایگاه این گنج گرانبها را نمی دانند همچنان در جستجوی یافتن آن حیران و سرگردانند.

این آیه بهترین نشان از نیروی عظیمی است که در اشرف مخلوقات به امانت سپرده شده است. جای بسی شگفتی است این اشرف مخلوقات که زمانی در آسمان بال می گستراند و غرش کنان سینه فضا را می شکافد و بر پهنه لایتناهی آنگاه می نهد و خاطره سجده ملائکه را زنده می کند، گاه در کشاکش مشکلات زندگی، فرو افتاده، خود را می بازد، افسرده می شود و بدون هیچ زحمتی خود را تسلیم حوادث می کند. گرایش و علاقه انسان به کمال و خود شکوفایی از نیازهای اساسی انسان به شمار می رود و باید توجه داشت که مفهوم کمال، هم از جنبه فردی و هم از بعد اجتماعی اهمیت دارد؛ و این دو در واقع با یکدیگر تکامل می یابند یعنی کمال فردی باید در مسیر رشد و کمال اجتماعی باشد و در نهایت از حالت فردی بودن خارج شود. از سوی دیگر، کمال و تعالی در مفهوم اجتماعی آن باید زمینهساز توسعه و کمال فردی باشد. در فرهنگ کمال، انسان هم به بهبود وضع خود می اندیشد، هم به سلامت خانواده اش، هم به پیشرفت محیط کارش و هم رشد و توسعه جامعه اش. انسان متعالی، هم ویژگی های رو به تکامل فردی اش را حفظ می کند و هم خصوصیات، شعور و رفتار اجتماعی مناسبی از خود بروز می دهد. در چنین فرهنگی است که بهادادن و احترام گذاشتن به انسان ها اهمیت ویژه پیدا می کند و به شکوفایی میانجامد.

به قول استاد شهید کمال انسان در تعادل و توازن اوست که تمامی استعدادهای آدمی در یک وضع متعادل و متوازن، همراه هم رشد پیدا نماید «1»

سراسر آثار شهید مطهری راهگشایی به معروف، سمت و سو و هدف دادن به نسل جوان و آیندهساز بوده و امیدوارم این مجموعه قطره ای از آن دریا باشد.

راز دست یافتن به نیروهای درون آدمی از دیرباز مورد توجه انسان ها بوده است. در داستان های کهن هندوستان حکایتی جالب وجود دارد که خلاصه آن چنین است:

گویند در روزگاران دور، آدمیان همه خوی و سرشتی خدایگونه داشتند ولی از امکانات و توانائی های خود خوب استفاده نکردند و کار بجایی رسید که برهما، خدای خدایان تصمیم گرفت قدرت خدایی را از آنان باز گیرد و آن را در جایی پنهان کند که دست آن ها از آن کوتاه باشد، پس از مشورت برهما با دیگر خدایان، آن ها پیشنهاد کردند بهتر است نیروی یزدانی آدمیان را به اعماق اقیانوس ها منتقل کنیم تا از دسترس آن ها دور باشد، ولی برهما گفت:دیر یا زود انسان به اعماق اقیانوس ها راه پیدا می کند و گمشده خود را خواهد یافت. آنگاه خدایان کوچک با یکدیگر انجمن کردند و به نتیجه رسید که در آب و خاک، جایی پیدا نمی شود که آدمی نتواند به آن دست یابد! در این هنگام برهما گفت: نیروی یزدانی آدمی را می توانیم در اعماق وجود او پنهان کنیم؛ آنجا بهترین محل برای پنهان کردن این گنج گرانبهاست و یگانه جایی است که آدمی هرگز به فکر جستجو و یافتن آن بر نخواهند آمد!! در ادامه افسانه هندی چنین آمده است:از آن به بعد، آدمی سراسر جهان را پیموده است، همه چیز را جستجو کرده است، بلندی ها را در نور دیده است، به اعماق دریاها فرو رفتهاست، تا دورترین نقاط خاک نفوذ کرده است تا چیزی را به دست آورد که در ژرفای وجود خود او پنهان شده است!

آری، به قول خواجه شیراز:

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد

 آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد.

راز قدرت در وجود خود ما است و آدمی خدای گونه است. آن ها که اکسیر وجود خویش را کشف کردند به نیروی عظیم و بی کران دست یافتند و شماری دیگر که هنوز جایگاه این گنج گرانبها را نمی دانند همچنان در جستجوی یافتن آن حیران و سرگردانند.

حضرت علی (ع در شعری منصوب به ایشان می فرمایند:

 اتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر» «2»

 آیا می پنداری که جسم کوچکی هستی درحالی که در درون تو جهان بزرگی نهفته است».

نیروی عظیم و خارق العاده انسان

خداوند در قرآن می فرماید: «و در او از روح خود دمیدم...» «3» .

 «انسان در قرآن یک کدخدای انتخاب شده، در زمین است و به حکم شایستگی و صلاحیت، نه صرفا زور و چنگال تنازع، از طرف ذی صلاحیت ترین مقام هستی یعنی ذات خداوند» برگزیده و انتخاب.

صفحه 39

و به تعبیر قرآن «اصطفا» شده است. به همین دلیل مانند هر برگزیده دیگر «رسالت» و «مسؤولیت» دارد، رسالت از طرف خدا، مسؤولیت در پیشگاه او «4» .

همچنین دارای صفات و خصوصیاتی نهفته است که بعضی آشکار و بعضی پنهانند، تفاوت انسان ها در میزان آگاهی و استفاده از این نیروهاست. کاوش ها و پژوهش های عصر حاضر در مورد انسان بر خلاف تصور، کم یا بیش دارای منابع و ذخایر بالقوه و خداداد مشابهی هستند و از این لحاظ تفاوت فاحشی بین آن ها وجود ندارد. عده ای این استعدادهای عظیم و شگرف را کشف می کنند و عده ای بدون استفاده از توانایی های بالقوه خویش آن را با خود به گور می برند. تفاوت نمونه های موفق جهان بشریت با سایر افراد در همین است.

به طور مثال:آلبرت انیشتین که در ایالات «گورتمبرگ» آلمان به دنیا آمد، او کودک کنجکاوی بود که به بازی با همسالان خویش رغبت نمی ورزید و از طرز کار قطب نمایی که پدرش به رایش خریده بود هیجانزده شده بود و شیفته دستیابی به حقایق علمی و دنیای پر از سحر و جادو شده بود.

گزارش هایی از کند ذهنی و گوشه گیری و بیزاری از معاشرت با همسالانش، به خانواده اش می رسید به اینکه او سرعت انتقال بچه های عادی را ندارد و همیشه غرق خیالات و افکار ابلهانه و احمقانه خویش است! این بود که به او لقب (نابغه کندذهنی داده بودند. همین شخص پس از یکبار رد شدن از امتحان ورودی دانشکده پلی تکنیک زوریخ به علت ضعف زبان خارجی، در بار دوم به مدد تلاشی شدید، در امتحان ورودی پیروز گشت و بعدها با ارائه مقاله نظریه نسبیت و دیگر آثارش در تاریخ نام و خاطره اش جاوید ماند «5»

این یکی از نمونه هایی است که به جوانان ناامید، نوید موفقیت در سایه تلاش و اتکا به هدف را می دهد.

نیروهای آشکار و پنهانی که در درون انسان وجود دارد و متناسب با شرایط محیطی خاص، از طریق نظام عصبی واکنش نشان می دهند.عبارتند از:شعور و آگاهی،قدرت جسمانی،عشق و علاقه، نبوغ و خلاقیت،ایمان،پشتکار،خشم، شهوت،کینه،اعتماد به نفس،اراده شادی و نشاط،غم و اندوه،ضعف و کسالت،اضطراب و نگرانی،حساسیت کنجکاوی،مهر و محبت،حالت روحی و...

هریک از نیروهای دارای اندازه و جهت متفاوت در افراد مختلف می باشد.

1-شخص A

2-شخص B این نیروها همچنان ملاحظه می کنید در دو نمونه A و B دائما متغیرند و مرتبا در درون انسان تغییر جهت و اندازه می دهند.بعضی از این بردارها دارای اندازه نزدیک به صفر می باشند که نتیجتا برآیند نیروهای موجود است که روحیه و عملکرد انسان را نشان می دهد و او را وادار به بازتاب در مقابل عوامل طبیعی می کند.حال اگر این نیروها تحت تأثیر میدان های قوی و شرایط ویژه ای در یکی از چهار ناحیه(ربع های نمودار مختصات قرار گیرند.نیروهای عظیمی ناشی از برآیند نیروها پدید می آید که دارای انرژی خارق العاده می گردد و انسان را بسیار نیرومند می کند،در صورت همسویی این نیروها در جهت مثبت،انرژی بی کران آزاد شده،انسان را در جهت مثبت به منظور سازندگی حرکت می دهد.

استاد شهید ایمان را در این رابطه متذکر می شوند و می گویند«...ایمان به خواست انسان جهت می دهد...مانند قدرتی حاکم بر انسان عمل می کند و خواست او را در اختیار می گیرد و در مسیر حق و اخلاق سوق می دهد «6»

معروف است از پروفسور حسابی در جواب راز و رمز موفقیت خویش، پاسخی قریب به این مضمون می دهد: «انسان باید به کار و هدفش عشق بورزد و عاشق آن باشد و بسیاری از آدم ها راه و رسم این کار را بلد نیستند».

حال اگر این نیروها به هر علت در جهت منفی و مخالف همسو شوند.

صفحه 40

 (در ربع های منفی نمودار مختصات آنگاه همین نیروی عظیم در جهت تخریب و نابودی عمل می کند.سستی و تنبلی،افسردگی و کسالت روحی،خشم و خشونت،کشتار دست جمعی و...از همین قبیل است.

انسان،موجود بسیار پیچیده و شگفت انگیزی که به اشرف مخلوقات لقب گرفته،در درون خود عالمی دارد سرشار از انواع صفات و استعدادها که پاره ای جنبه اکتسابی و پاره ای موروثی و خدادادی می باشد.مغز انسان به قدری اسرارآمیز است که بشر هنوز اطلاعات بسیار اندکی راجع به آن دارد و روح و روان انسان به مراتب پیچیده و غامض تر از جسم اوست و همواره وی را در پرده ای از ابهام و شگفتی نگاه داشته است.

وین دایر در تشریح تصویر یک شخصیت سالم می نویسد:

«داشتن انرژی سرشار و قابل ملاحظه، از ویژگی های شخصیت سالم است.شور زندگی در وجودش موج میزند،عشق و اشتیاق،انرژی پرغلیانی را در او متمرکز می کند و او را به چنین تکاپویی وا می دارد.ساعات کمی را به خواب اختصاص می دهد و مفهوم خستگی و بی حوصلگی و کسالت را نمی فهمد، مجموعه رویدادهای زندگی اش حامل احساسات،اندیشه ها،تلاش ها و فرصت هاست.حتی اگر در زندان باشد، فکر خود را به طور خلاق و بدیهی به کار می اندازد تا با استفاده از اوقات،از فلج شدن شور و شوقش نسبت به زندگی جلوگیری کند» «7»

نمونه ای از قدرت علمی استاد شهید را به روایت برادر غفاری در معرفی مصداق شخصیت موفق می آوریم.

...یک روز(در همین سال های اخیر قبل از انقلابدر منزلشان،خدمت ایشان بودم.به مناسبتی مطالبی فرمود از جمله اینکه:«افراد از نظر استعداد یادگرفتن و فراگیری مطالب علمی بر دو گونه اند. برخی در سنین جوانی از قدرت فوق العاده ای برخوردارند و تا چند سال می توانند به شدت بیاموزند ولی وقتی به اصطلاح پا به سن می گذارند دیگر گویی استعداد آن ها خشک می شود و فقط به هرآنچه که تا آن موقع آموخته اند اکتفا می کنند و به اصطلاح از کیسه می خورند. عموم افراد و دانشمندان از این سنخ هستند».ایشان درباره خودشان می فرمودند:«اما در مورد برخی،مطلب طور دیگری است،یعنی همیشه دارای قدرت فراگیری هستند.و من از این دسته هستم.من امروز بیشتر از گذشته،در خودم آمادگی برای آموختن احساس می کنم.(توجه می فرمایید که این سخنان مربوط به یکی دو سال قبل از شهادت استاد استمن امروز دلم می خواهد که دائما مطالعه کنم،بیاموزم،تدریس کنم و بیاموزانم» «8» .

چگونگی تأثیر نیروهای درونی در انسان

انسان،موجود بسیار پیچیده و شگفت انگیزی که به اشرف مخلوقات لقب گرفته در درون خود عالمی دارد سرشار از انواع صفات و استعدادها که پاره ای جنبه اکتسابی و پاره ای موروثی و خدادادی می باشد.مغز انسان به قدری اسرارآمیز است که بشر هنوز اطلاعات بسیار اندکی راجع به آن دارد و روح و روان انسان به مراتب پیچیده و غامض تر از جسم اوست و همواره وی را در پرده ای از ابهام و شگفتی نگاه داشته است.

به قول شهید مطهری«انسان اسلام تنها یک حیوان مستقیم القامه که ناخنی پهن دارد و با دو پا راه می رود و سخن می گوید نیست.این موجود از نظر قرآن موجودی است که توانایی دارد جهان را مسخر خویش سازد و فرشت گان را به خدمت خویش بگمارد و هم می تواند به«اسفل السافلین»سقوط کند» «9»

در زندگی انسانی گاهی به طور ناگهانی غوغایی در درون او ایجاد می گردد و آرام و قرار را از او سلب می گردد و آرام و قرار را از او سلب می کند و تمام نیرو و توانش را به سوی کسی یا موضوعی می کشد،خواب از چشمانش می رود از اشتها و خوراک می افتد،سر از پا نمی شناسد و ناخودآگاه فقط به آن می اندیشد و احساس می کند نیروی عظیمی در درونش به حرکت در آمده و آتشی شعلهور شده که هیچ چیز نمی تواند مانع آن گردد.جالب آن است که اغلب پس از مدتی،این شعله خاموش می شود و تنها از آن اثری باقی می ماند و یا ممکن است به کلی فراموش گردد!گاهی هم در بعضی این شعله همیشه افروخته و فروزان می ماند و تا پایان عمر قوام و دوام دارد. بسیاری از قهرمانان و حماسه آفرینان رزمآوران جبهه ها مخترعین و مکتشفین بزرگ،دانشمندان و عرفای نامی را می توان از این دسته برشمرد.

بررسی زندگی این چهره های موفق، نمایانگر آن است که عامل ایجاد انگیزه و به حرکت درآوردن قوای درونی آن ها اغلب یک عنصر ساده مانند شنیدن یک

صفحه 41

جمله یا کلام اثربخش،خواندن یک کتاب ارزنده،یک ملاقات فراموش نشدنی،دیدن یک رویداد عبرتآموز و یا یک جرقه ذهنی است. این بررسی حاکی از آن است که این شعله در عده ای دیگر از طریق استاد،مراد، پیر،معشوق،والدین و یا از راه تربیت، ممارست و جدیت مستمر و طولانی افروخته می شود.البته دقت شود که برافروخته شدن«آتش درون»آنقدرها هم پیچیده و دشوار نیست.حفظ و روش نگه داشتن این شعله مهم است.این شعله ها هر آن ممکن است خاموش شوند.

هنر یا بهتر بگوییم شاهکاری که انسان های ارزشمند در پهنه تاریخ بشریت همیشه روشن نگه داشته و در پناه نور و گرمای آن آثاری به یادماندنی از خود به یادگار گذاشته اند.

استاد شهید مطهری علاوه بر آنکه فرد نمونه بارزی می باشند-همچنانکه در سخنان ایشان در قبل عنوان کردیم این موضوع روشن می گردد-از این موضوع تحت عنوان انقلاب فردی آن است که در یک شخص تحولی پدید آید.به تعبیر ایشان،بهترین نمونه برای این مورد داستان معروف در چهار مقاله عروضی راجع به امیر خجندی است.وقتی از این امیر می پرسند که تو یک خربنده(خرکچی بودی؛چطور شد که به مقام امارات رسیدی؟امیر جواب می دهد از این دو بیت که در حیوان حنظله باد غیسی خواندم

مهتری گر به کام شیر در است شو خطر کن زکام شیر بجوی یا بزرگی و عز و نعمت و جاه یا چو مردانت مرگ رویاروی

از وقتی که این شعر را خواندم با خود گفتم که یا باید به عز و نعمت و جاه برسم یا بمیرم!و این شوق در من چنان نفوذ کرد که با تمام نیرو به کوشش و تلاش پرداخته و بدینجا رسیدم! «10 »

مراقبت از نیروهای درونی

در حالت عادی،نیروی درونی تحت تأثیر یکدیگر قرار دارند و تحلیل می روند.به طور مثال اگر شما تصمیم به انجام کاری داشته باشید،نیروی اراده، شما را به طرف انجام آن سوق می دهد و اگر علاقمند باشید،نیروی ذوق و شوق شما نیز با آن جمع می شود.اما در مقابل نیروی ضعف و کسالت روحی،نیروی عذر و بهانه تراشی و نیروی مسامحه و تنبلی به عنوان سه نیروی قدرتمند جلوی تصمیم شما را می گیرند.برآیند این نیروها نتیجه کار را مشخص می کند،در جریان کار و زندگی،نیروهای درونی گاهی در جهت مثبت و سازنده و گاهی در جهت منفی و باددارنده با یکدیگر هم پیمان می شوند!

به قول خواجه شیراز

حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت

 آری به اتفاق،جهان می توان گرفت

ولی متأسفانه،اغلب چهره های برجسته و مثبت در مقابل جماعت افسرده خشمگین و تبهکار در اقلیتاند و برآیند نیروها در جهت منفی بیشتر بود تا جهت مثبت.

برآیند نیروها نتیجه کار را مشخص می کند،در جریان کار و زندگی،نیروهای درونی گاهی در جهت مثبت و سازنده و گاهی در جهت منفی و باددارنده با یکدیگر هم پیمان می شوند.

انسان در مقابل بعضی حوادث مثل شنیدن یک خبر یا بروز یک حادثه و یا عصر یک روز تعطیل و...حالت افسردگی،نومیدی،غم و اندوه، بی حوصلگی،و بی میلی نسبت به کار و تلاش و زندگی در خود احساس می کند و ناگهان از حالت یک انسان پرانرژی کار و تلاش باز می دارند.زمان پیوند خوردن نیروهای منفی،مصادفبازمان بی ارادگی و بی اختیاری شخص می گردد.و احساس غم و اندوه،فکر بی دلیل به گذشته تلخ و آینده ای مبهم و نامعلوم در ذهن ترسیم نمودن و همچنین احساس پوچی و بی هدفی و گم نمودن دلیل هستی و حیات،نشانه ها و حالت های آشنایی این پیوند نامبارک است.

حال فراتر از شخص،این پیوند شوم می تواند گاهی موجب آسیب به جمعیت عظیمی از انسان ها گردد.نمونه های فراوانی

صفحه 42

از این زایل شدن عقل و اراده اشخاص در طول تاریخ سراغ داریم از جمله حمله مغولها به ایرانی ها،ویرانی های جنگ جهانی اول و دوم،جنگ تحمیلی ایران و عراق و بمباران شیمیایی حلبچه و فاو و هزاران جنایت دیگر که از بسیج نیروهای درونی در جهت منفی و زیر پرچم شیطان نشأت گرفته و ممکن است تا مرز ظهور فساد در خشکی و دریا پیش رود.

استاد شهید از دیدگاه اسلامی،یکی از عوامل موفقیت و به عبارتی مراقبت از نیروهای درونی مثبت را ایمان مذهبی ذکر می کنند و ایشان معتقدند که بشر موظف است با طبیعت دست و پنجه نرم کند تا تلخی ها را تبدیل به شیرینی نمایند.

استاد شهید از دیدگاه اسلامی،یکی از عوامل موفقیت و به عبارتی مراقبت از نیروهای درونی مثبت را ایمان مذهبی ذکر می کنند و ایشان معتقدند که بشر موظف است با طبیعت دست و پنجه نرم کند تا تلخی ها را تبدیل به شیرینی نمایند،و پاره ای از حوادث از جمله پیری،خاموشی چراغ عمر،اندیشه مرگ و نیستی،چشم بستن از هستی،و... انسان را رنج می دهند و این«ایمان مذهبی» در انسان نیروی مقاومت می آفریند و تلخی ها را شیرین می گرداند «11»

لازم به ذکر است که استاد شهید از جمله کسانی بودند که این ایمان مذهبی در او از همان سال های نوجوانی به صورت دغدغه ای روحی شروع گردید و به مرور با تلاش ها و علاقه وافر استاد به مسائل مذهبی و اسلام،این ایمان مذهبی به اوج خود رسید.

 آزادسازی نیروهای درونی

این موضوع را با ذکر گوشه ای از زندگی استاد شهید آغاز می کنیم:

تا آنجا که من از تحولات روحی خود به یاد دارم،از سن سیزده سالگی این دغدغه در من پیدا شد و حساسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به خدا پیدا کرده بودم پرسش ها البته متناسب با سطح فکری آن دوره،یکی پس از دیگری بر اندیشه ام هجوم می آورد در سال های اول مهاجرت به قم که هنوز از مقدمات عربی فارغ نشده بودم چنان در این اندیشه غرق بودم که شدیدا میل به«تنهایی»در من پدید آمده بود،وجود هم حجره را تحمل نمی کردم و حجره فوقانی عالی را به نیم حجره ای دخمه مانند تبدیل کردم که تنها با اندیشه های خودم به سر برم «12»

عبارت بالا بخش کوچکی از سخنان ایشان درباره تحولات روحی و نحوه آزاد کردن نیروها در ایشان است پس دیدیم که نیروهای درونی چگونه یکدیگر و در نتیجه انسان را در بند می کشند و چگونه می توانند به انسان خدمت کنند.حال اگر بخواهیم نیروی درونی ما در جهت مثبت آزاد شوند و قدرتمند گردد و سرنوشت خویش را در قلمرو ممکن ها به دست گیریم،اعمال زیر که از بررسی احوال بزرگان گرفته شده می توانند رهگشا باشد.

الف-قرار گرفتن در جایی خلوت و آرام،گوش دادن به ندای درونی،بیان احساسات در قالب پرسش ها و یا توضیحات مناسب.

ب-کاویدن و جستجو کردن تمام جسم و ذهن،سیر در درون و کشف گرفتگی ها و گره ها.

ج-تشخیص نیروهای مثبت و منفی خود و یافتن ریشه های ارتباطی آن ها و آزاد نمودن آن ها از وجودتان.

د-با جدا در نظر گرفتن هریک از نیروها و مرور آن ها در ذهن،می توانید فرض کنید که می خواهید آن را بکار ببرید.حال ببینید چه ارتباطی مانع آن می شود.آنگاه در ذهن خود این ارتباط ها را قطع کنید.تأثیرات شگرفی در روحیه شما خواهد گذاشت.

لازم به ذکر است که در این مقاله قصد ما بیان راه ها و روش های علمی آزادسازی نیروهای درونی نیست فقط به اختصار چند جمله ای به عنوان ایده دادن به جوانان و باز نمودن فضای روشن جهت شکوفایی اندیشه های این نسل مهم اجتماع می باشد.

متمرکز نمودن نیروها

در قسمت قبل دیدیم سخنان استاد حاکی از بسیج امکانات و نیروهای درونی توسط ایشان بود همچنین برخورد با محیط درس و مطالعه،همچنین در ادامه همان مطالب استاد عنوان می کنند که«در آن وقت نمی خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع دیگری بیندیشم،و در واقع،اندیشه در هر موضوع دیگر را پیش از آنکه مشکلاتم در این مسائل حل گردد،بیهوده و اتلاف وقت می شمردم... «13» چگونگی متمرکز نمودن نیروها به خوبی در جملات بیان گردیده و نشان از اهمیت موضوع دارد.گاهی ممکن است بنا به دلایلی این نیروها به طور غیر مترقبه ای در جهت معکوس تغییر مسیر دهند.چگونه می توانیم صد در صد مطمئن باشیم که از بسیج نیروهای درونی در جهت مثبت استفاده می کنیم و اصولا جهت مثبت چه جهتی است و چطور به آن پی ببریم؟

این ها پرسش هایی اساسی هستند که می توانند در صورت دریافت پاسخ مناسب راهگشای پویندگان باشند.تردیدی نداریم که جهت مثبت یا سازنده بایستی

صفحه 43

ضامن خیر و سعادت بشر باشد و او را در هر شرایطی یاری دهد و همیشه قابل اعتماد باشد.با کمی تأمل و دقت در این موضوع در می یابیم که این قسمت و جهت،چیزی جز سرچشمه و منبع نیکی، خیر،سلامت و سعادت ابدی و خالق زمین و آسمان یعنی پروردگار کریم نمی باشد و بدین ترتیب،بین نیروهای درونی انسان و منشا و مبدا هستی، پیوندی لازم می آید که ضامن رستگاری و توفیق جاوید است.بنابراین،ارتباط با خداوند می تواند تکیه گاهی محکم و مطمئن برای بکارگیری نیروهای نهفته، درونی انسان باشد.اینکه می بینیم مردان خدا،مؤمنین و نیز علما و دانشمندان از نیروی شگرف و روحی بزرگ و متعالی برخوردار بوده اند،به همین سبب می باشد شیخ الرئیس بوعلی سینا این نکته را در کمال زیبایی بیان کرده است.

«بدانید که هرگاه در خاطر خود جمالی تصور کنید که هیچ زشتی با او نیامیزد و کمالی که هیچ نقص پیرامون آن نگردد،او(حضرت حق را آنجا یابید.همه جمال ها به حقیقت از اوست،سرچشمه همه نیکی ها و مظهر همه سخاوت ها است.هر که خدمت او کرد، سعادت ابدی یافت و هر که از او اعراض کرد،خسر الدنیا و الآخره شد «14»

بسیج نیروهای درونی را می توان «تمرکز قوا»نامید و تمرکز قوا یا به عبارتی نیروهای متمرکز شده همچون پرتوهای خورشید که از یک عدسی همگرا عبور کرده است،قدرت نفوذ بسیار دارند و یکی از عوامل نرسیدن به اهداف و خواسته ها، عدم تمرکز قوا و نیروهاست.نقطه تمرکز بسیار مهم است.این نقطه باید در جایی واقع شود که بیشترین اثربخشی را داشته باشد،در عین حالی که حاوی بیشترین مقدار انرژی متمرکز شده نیز باشد این امر گاهی به طور تصادفی در کار و زندگی ما پیش می آید یا یک محرک یا انگیزه قوی نیروهای درونی ما را پیوند می دهد. در هر حال این بردار برآیند نیروها بایستی جهتی صحیح داشته باشد در غیر این صورت نیروهای متحد شده در راستای نابودی روح و جسم ما به کار گرفته شده است.

بسیج نیروهای درونی را می توان«تمرکز قوا»نامید و تمرکز قوا یا به عبارتی نیروهای متمرکز شده همچون پرتوهای خورشید که از یک عدسی همگرا عبور کرده است،قدرت نفوذ بسیار دارند و یکی از عوامل نرسیدن به اهداف و خواسته ها،عدم تمرکز قوا و نیروهاست.نقطه تمرکز بسیار مهم است.این نقطه باید در جایی واقع شود که بیشترین اثربخشی را داشته باشد،در عین حالی که حاوی بیشترین مقدار انرژی متمرکز شده نیز باشد.

نتیجه گیری

با مطالعه در زندگی،عرفا و چهره های موفق و آشنایی با رموز موفقیت دیگران،می توانید احساس کنید از آن ها چیزی کم ندارید،اراده تان قوی تر می شود و قادرید اختیار زندگی خود،را به دست گیرید،نقطه اتکایی می یابید که نگرش شما را نسبت به زندگی تغییر می دهد و نیروهای حیات بخش شما را آزاد می کند.و به قول استاد شهید«برای انسان در این جهان موهبتی بزرگ تر از احساس عزّت و شرافت نیست و هیچ زنجیری و زندگی بالاتر و خردکننده تر از این نیست که احساس نماید در زندگی اسیر و مقهور و بنده دیگران است،ناچار است عقیده دیگران را بجای عقیده خود بگیرد و اراده دیگران را بجای اراده خود اجرا کند» «15»

برای سعادت و کامیابی در زندگی «خواندن»و«دانستن»لازم است ولی هرگز کافی نیست.چیزهای دیگر مثل «خواستن»و«اراده کردن»هم باید داشت. کلید خوشبختی میل به خوشبختی است. باید خواست تا توانست.

دانستن بدون خواستن،هرگز توانستن نمی آورد.

در دل هر شکست یا مانع،بذر پیروزی نهفته است.آن را بیابید و از آن مراقبت کنید تا نهال پیروزی سبز شود و شما در سایه آن بیاسایید و از ثمره آن بهرهمند شوید.

پانوشت ها:

1 - انسان کامل،ص 41.

2-چهل حدیث شریف قدسی،سید احمد کتابچی

3-سجده/9

4-انسان در قرآن،ص 264.

5-حاصل عمر،ترجمه ناصر موفقیان، ص 3.

6-انسان در قرآن،ص 270.

7-عظمت خود را دریابید.»

8-سرگذشت های ویژه از زندگی شهید مرتضی مطهری،ج 1.

9-مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی.

10-انقلاب اسلامی،ص 70

11-مجموعه آثار،ج 2،ص 48

12-علل گرایش به مادی گری،ص 9

13-همان.

14-رسالة السیر بوعلی سینا،ص 12.

15-حکمت ها و پندها،ص 85.


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است