در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: نشریه آفاق ش 27، رحمتی شهر رضا، محمد ؛


اشاره:

سال 1387 بنا به فرموده مقام معظم رهبری«حفظه الله»به نام سال نوآوری و شکوفایی نامگذاری شده است.

آنچه مسلم است توجه به نوآوری و خلاقیت در تمام شؤون فردی و اجتماعی امری ضروری بوده که حاصل این توجه ثمرات شیرینی است که از این رهگذر نصیب جامعه خواهد شد.علامه متفکر شهید بزرگوار استاد مطهری قدس سره نیز در لابه لای آثار گرانبهای خویش از این مسئله غافل نبوده و اشاراتی مهم، راهگشا و کلیدی به این معنا نموده است.در این مقال بر آنیم تا در لبیک به پیام خردمندانه رهبر فرزانهمان،این موضوع را از بیان و زبان شیرین،عمیق و گویای استاد شهید علامه مطهری قدس سره به بررسی بنشینیم.

امید است مورد استفاده دانشپژوهان قرار گرفته و بابی در زمینه روشن شدن زوایای این موضوع باز شده و گامی به سوی کند و کاش این معنا برداشته باشیم.

انسان مبتکر آفریده شده

استاد در تعریف لغوی نوآوری و ابتکار می گوید:

«ابتکار یعنی نقشه تازه خلق کردن،نقشه جدید آفریدن.» «1»

شهید مطهری قدس سره تربیت را پرورش استعدادهای بشر میدانند و زمانی که از نظر علمی استعدادهای بشر را بررسی نموده و به آن اشاره می کنند، یکی از آن استعدادها را قدرت نوآوری بشر میدانند:

«انسان آفریننده و مبتکر و مبدع آفریده شده است و از جمله چیزهایی که هرکس داراست و از آن لذت میبرد،قدرت ابداع و ابتکار و نوآوری است.

نوآوری و چه تفاوت زندگی اجتماعی انسان و حیوان

استاد مطهری قدس سره در دو جایگاه از تجدد و نوآوری انسان صحبت به میان آوردهاند؛یکجا وقتی صحبت از تمایز وجودی انسان یا حیوان است که می فرمایند:«در حیوان حس تجدد و نوخواهی وجود ندارد،در انسان وجود دارد.» «2» دوم؛در بحث تحول و تطور تاریخ انسانی.

«اما یک تفاوت اساسی میان موجودیت اجتماعی انسان و موجودیت اجتماعی آن جانداران وجود دارد و آن این است که زندگی اجتماعی آن جانداران ثابت و یکنواخت است،تحول و تطوری در نظام زندگی آن ها، و به تعبیر موریس مترلینگ،در تمدن آن ها-اگر این تعبیر صحیح باشد- رخ نمیدهد،برخلاف زندگی اجتماعی انسان که متحول و متطور است، بلکه دارای شتاب است،یعنی تدریجا بر سرعت آن افزوده میشود.لهذا تاریخ زندگی اجتماعی انسان دورهها دارد که از نظرگاه های مختلف این دورهها با یکدیگر متفاوتند.مثلاً از نظر لوازم معیشت:دوره صید و شکار،دوره کشاورزی،دوره صنعتی.از نظر نظام اقتصادی،دوره اشتراکی،دوره برده داری،دوره فنودالیسم،دوره ملوک الطوایفی، دوره استبدادی،دوره آریستوکراسی،دوره دموکراسی،از

صفحه 4

 

«نظر جنسی:دوره زن سالاری،دوره مرد سالاری،و همچنین از جنبه دیگر.» «4»

حیوانات اینجور نیستند، هر نوع از انواع حیوانات یک نوع زندگی دارد،به عبارت دیگر حیوان در زندگی خود ابتکار و خلاقیت ندارد،نمیتواند وضع و طرز زندگی خود را عوض کند و شکل دیگر و تازه به آن بدهد،برخلاف انسان که دارای چنین قدرت خلاقه و ابتکاری هست.برای حیوان تجدد نوخواهی وجود ندارد ولی برای انسان وجود دارد.حال چرا؟دلیلش«انا عرضنا الامانه علی السموات...»است.دلیلش اینست که انسان فرزند بالغ و رشید خلقت است،انسان فرزندی است که خلقت،حمایت و سرپرستی مستقیم خود را از روی او برداشته و او را از نعمت آزادی و اختیار و ابتکار و استعداد مسؤولیت برخوردار کرده است، پیمودن راه تکامل را بر عهده خودش گذاشته است. «5»

نوآوری خاستگاه پیشرفت بشر

نوع زندگی اجتماعی بشر با تمامی پستی و پلیدیها که در خود دیده است،رو به پیشرفت است.هرچند لازمه این پیشرفت تکامل نبوده چنین نیست که تمامی جوامع در همه شرایط، بندهشان از گذشته بهتر شده و انحطاطی رخ نداده شد:

«بدون شک جامعه ها توقف داشته،انحطاط قهقرا دارند،تمایل به راست یا چپ دارند،و بالاخره سقوط و زوال دارند ولی در عین حال جوامع بشری در مجموع خود یک سیر متعالی را طی می کند.» «6»

اما این که محرک این تحول و پیشرفت چیست مسئله ای است که در کتب فلسفه تاریخ مورد بحث قرار گرفته و میل ذاتی و علاقه فطری به نوآوری نیز به عنوان یکی از عوامل پیشرفت زندگی بشر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

«...یکی از نظریاتی که پیرامون این مسئله مطرح است،...نظریه فطرت است.انسان خصایصی دارد که به موجب آن خصایص زندگی اجتماعیاش تکامل است.یکی از آن خصایص و استعدادها حفظ و جمع تجارب است بکارگیری تجارب و مکتسبات دیگران و انتقال به دیگران از طریق نوشتن برای نسل بعد و مهم تر از همه مجهز بودن انسان به نیروی عقل و ابتکار است. انسان به واسطه این نیروی مرموز،قدرت آفرینندگی و ابداع دارد و مظهر خلاقیت و ابداع الهی است.» «7»

ایشان در ادامه این نظریه را نسبت به نظریات دیگر قابل دفاع دانسته است:«میل ذاتی و علاقه فطری به نوآوری جزء ویژگی های انسان است، یعنی انسان تنها استعداد ابداع و خلاقیت ندارد که هرگاه ضرورت پیدا کند به خلق و ابداع بپردازد، بلکه بالذات میل به خلاقیت و ابداع در او نهاده شده است.

استعداد حفظ و نگهداری تجارب بعلاوه استعداد نقل و انتقال تجارب به یکدیگر و استعداد ابداع و میل ذاتی به خلاقیت و ابداع،نیرویی است که انسان را همواره به جلو میراند.در حیوانات دیگر به استعداد حفظ تجارب و نه استعداد نقل و انتقال مکتسبات «8» و نه استعداد خلق و ابتکار که خاصیت قوه عاقله است و نه میل شدید به نوآوری. هیچ کدام وجود ندارد این است که حیوان در جا میزند و انسان پیش میرود.» «9»

نوآوری بایدها و نبایدها

از آنجا که«لکل شیء آفه»آنچه که باید در ایمن بحث به عنوان آفت به آن نگاه ویژه داشت و ما نیز در این مقال پرداختن به آن را از وظایف خود می دانیم آن است که در مرحله اول بایست به تفاوت ماهوی میان نوآوری و بدعت توجه نمود.باید دقت نمود که با عنوان نوآوری نمیتوان از حدود خارج شده و در زمینه آداب، رسوم،تفکرات و اصول حاکم بر رفتارهای اجتماعی با عنوان نوآوری،قلم تسامح و تساهل بر نبایدها کشید و هرآنچه را که نو بودن را با خود به همراه دارد.خوب قلمداد نمود.همانگونه که در مقابل نمیتوان گذشته را به صرف گذشته بودن مقدس و به عیب و نقص دانست و جدید را نقبیح نمود.استاد مطهری قدس سره نسبت به این خطر هشدار داده و اصطلاح خلط بحث میان این دو معنای متفاوت از سوی بعضی عالمان مغرض و یا جاهلان مقصد گوشزد نموده،می گوید:

«[اساسا]دو خطر برای جامعه ممکن است پیش بیاید:یکی اینکه گذشته به دلیل گذشته بود مقدس شود،و یکی اینکه چیزی نو و تازه به دلیل تازه بودنش خوب باشد،و تازه بودن مساوی خوب بودن باشد،یعنی زمان همیشه مساوی پیشرفت است و پسرفت ندارد.معلوم است که این وضع جامعه را به چه انحطاطهایی می کشاند و همچنین اگر جامعه ای گذشته را به دلیل گذشت بود مقدس بداند،در صورتی که معیار«مقدس بودن»گذشته بودن نیست،بلکه این همان چیزی است که ما آن را تقلید می نامیم.

...این دلبستگی به گذشته که گذشته را از آن جهت که گذشته است تقدیس می کند و قهرا نو از آن جهت که نو است تقبیح می کند،در قرآن به آن اشاره شده است.و اتفاقا زیاد آمده است و تقریر همه پیغمبران با این حرف که[(انا وجدنا آباءنا علی امة و انا علی اثارهم مقتدون)] «10» روبرو شدهاند، اینکه برخورد امت ها با پیغمبران مختلف بود و هر امتی با یک خصائص و فساد اخلاق مخصوص با پیغمبران روبرو شدهاند،ولی یک امر مشترکی که همه پیغمبران با آن روبرو شدهاند همان اصل تقلید است.مطلب دوم که عکس این وضع است فرار کردن از جدید است،که این هم وجود داشت و تازه را به دلیل تازه بودن تقبیح می کردند و به هر چیز جدیدی مخالفند،بعضی این حدیث نبوی را که راجع به احداث در دین است[(شر الامور محدثاتها)]به همه چیز تعمیم میدهند،در صورتی که مسلما در اینجا نظر به بدعت است،بدعت در دین عده ای دیگر بدعت را که یک اصطلاح مذهبی است و نکوهیده بودنش هم به علت این است که در مورد تشریفات مذهبی است،تعمیم میدهند و به هر امر

صفحه 5

تازه اطلاق می کنند می گویند:بدعت خوب است چرا با بدعت مخالفت می کنید انسان باید بدعت گزار باشد(یعنی نوآور)دیگر فکر نمی کنند بدعت گزار در چه امری؟امری که از صلاحیت شخص بیرون است مثلاً در دین،یا شخص غیر تخصص در غیر موارد صلاحیت خودش؟این ها معقول نیست،شخص ناوارد در پزشکی اگر خواهد در طبابت بدعت ایجاد کند هزاران نفر را خواهد کشت.» «11»

ایشان راهکار نیز در این به اره ارائه فرمودند «اگر از ما بپرسند با تغییراتی که در زمان پیدا شود باید هماهنگی کرد یا باید مخالفت کرد، این جور جواب بدهیم که با تغییرات زمان باید دربست هماهنگی کرد و نه دربست و صددرصد مخالفت کرد،چون زمان را انسان میسازد و انسان موجودی است که میتواند زمان را در جهت خوبی تغییر بدهد و میتواند زمان را در جهت بدی تغییر بدهد،پس با تغییراتی که در جهت خوبی است باید هماهنگی کرد و با تغییراتی که در جهت بدی است نه تنها نباید هماهنگی کرد بلکه باید مخالفت کرد.» «12»

و در این که انسان در سردرگمی انتخاب برتر  کاری باید انجام دهد می فرمایند:

«اکنون سؤال دیگری پیش می آید که کدام است که باید آن ها را به حساب ترقی و ابتلا بگذاریم و کدام تغییرات است که باید آن ها را به حساب فساد و انحراف بگذاریم؟ما از کجا بفهمیم که یک تغییر اوضاع خوب است و ما هم باید هماهنگی بکنیم یا بد است و باید مخالفت کنیم؟مقیاس آن چیست؟

عقل برای انسان راهنمای خوبی است.عقل را خداوند به انسان داده است برای اینکه راه کمال را از راه های انحراف تشخیص بدهد.وضع بشر نشان میدهد که بشر گاهی به حکم عقل راه صحیح را طی می کند،گاهی به حکم اشتباه و جهالت و هواپرستی راه انحراف را طی می کند.» «13»

در جایی دیگر نیز ایشان بدعت در دین را از نوآوری دانسته و خط قرمز نوآوری را در مبانی و مبادی دینی قرار داده اند:

«نوآوری در غیر امر دین عیبی ندارد.یک کسی در شعر میخواهد نوآور باشد،یک کسی در هنر میخواهد نوآور باشد،یک کسی در فلسفه میخواهد نوآور باشد.این مانعی ندارد ولی در دین،نوآوری معنی ندارد چون آورنده دین ما نیستیم.حتی امام هم آورنده دین نیست.امام وصی پیغمبر و خزانه علم اوست.آنچه که پیغمبر گفته است[او بیان می کند]خود پیغمبر هم آورنده دین نیست.خدا به وسیله ملک و گاهی بدون وسیله ملک دین را به پیغمبر وحی می کند،پیغمبر به مردم ابلاغ می کند و همهاش را یکجا برای امام بیان می کند.آورنده دین حتی پیغمبر هم نیست. در دین نوآوری غلط است،بدعت است و حرام، بله،نو استنباط کردن درست است که آن نوآوری نیست.» «14»

بدون شک بشر از نظر ابراز زندگی به حد اعلای پیشرفت رسیده است و پیش بینی میشود که در آینده هم چنین باشد و شاید به مراحلی برسد که برای بشر امروز هم قابل تصور نیست. این تکامل معلول تکامل تجارب بشر و تکامل علم بشر است.

جامعه های امروز را با جامعه صد سال پیش بسنجید،یا تقسیمات اداری و علمی را در نظر بگیرید.در قدیم یک نفر میتوانست معلم همه علوم زمان خودش بشود،ارسطویی بشود معلم همه علوم زمان خودش،بوعلی سینا بشود معلم همه علوم زمان خودش،ولی آلان دستگاه تعلیم و تربیت آنقدر تقسیم پذیرفته است که صدها بوعلی سینا و ارسطو هرکدام در رشته ای تخصص دارند و درحالی که حتی از وجود برخی رشته های دیگر بیخبرند که چنین رشته ای در دنیا وجود دارد.

پس بر ارباب علم و فرهنگ و صاحب نظران است که به پیشروی و تکامل اجتماعی بشر نیز که نیز ریشه در نوآوریها در همه جوانب زندگی بشر دارد،توجه نموده و آن را مورد عنایت ویژه در پژوهش های علمی و راهکارهای نظری و عملی قرار دهند.

بحث و بررسی پیرامون موضوع نوآوری و خلاقیت که سیر تکامل زندگی فردی و اجتماعی بشر در طول تاریخ،تأثیرپذیر از آن بوده است به اینجا ختم نشده و باب و تعمق پیرامون آن باز است.

آنچه در این فرصت کوتاه ممکن بود، اشاره ای گذرا به این موضوع با استناد به آثار استاد شهید مطهری قدس سره بود که امید است مورد استفاده دانشپژوهان عزیز قرار بگیرد.

عزیزانی که قصد پژوهش بیشتر در این زمینه را دارند علاوه بر منابع ذکر شده در مقاله میتوانند به آدرس کتب زیر از استاد شهید قدس سره نیز مراجعه نموده و مطالبی پیرامون این موضوع را مطالعه و پژوهش کنند:حق و باطل به ضمیمه احیای تفکر اسلامی صفحات 57-64،انتشارات صدرا چاپ سوم سال 1363 تهران.ختم نبوت صفحات 33-35؛انتشارات صدرا چاپ ششم سال 1370 تهران.فلسفه تاریخ جلد دوم ص 176-177 انتشارات صدرا چاپ دوم 1370 تهران؛ فطرت،صفحات 82-84؛و 100و 151؛انتشارات صدرا چاپ دوم،1370 تهران؛استاد مطهری و روشن فکران،ص 39؛انتشارات صدرا چاپ اول 1382 تهران؛آشنای با قرآن جلد 1 و 2،ص 241؛ انتشارات صدرا چاپ پنجم 1370 تهران.الهیات شفاء صفحات 403-407،انتشارات صدرا چاپ دوم 1370،تهران.بیست گفتار صفحات 330 و انتشارات صدرا 375 چاپ هفتم،1370 تهران و...

 

پی نوشتها:

1.اسلام و مقتضیات زمان،ج 1،ص 36،انتشارات صدرا،چاپ نهم،1373.تهران.

2.تعلیم و تربیت در اسلام،ص 18،انتشارات صدرا،چاپ چهارم،1366 تهران.

3.اسلام و مقتضیات زمان،ج 1،ص 261،انتشارات صدرا 1373،تهران.

4.مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی(ج 5)ص 239؛انتشارات صدرا چاپ پنجم، 1372،تهران.

5. اسلام و مقتضیات زمان،ج 1،ص 31،انتشارات صدرا،1372،تهران.

6. مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی؛ج 15 ص 242،انتشارات صدرا چاپ پنجم، 1372 تهران.

7.مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی؛ج 15 ص 228،انتشارات صدرا چاپ پنجم، 1372 تهران.

8.در برخی حیوانات،دو سطح حوادث روزمره به تجارب علمی،نقل و انتقال مکتسبات وجود دارد.مانند آنچه در مورد مورچه گفته میشود که در قرآن کریم هم به آن اشاره شده است. «قالت نمة یا أیها النمل ادخلوا مساکنکم لا یحطنکم سلیمان و جنوده و هم لا یشعرون». (نمل،1)

9.اسلام و مقتضیات زان ج 426 انتشارات صدرا 1373 تهران.

10. الزخرف 23

11.نقدی بر مارکسیسم،ص 263 انتشارات صدرا،چاپ اول،1363،تهران.

12.اسلام و مقتضیات زمان،ج 1،ص 41،انتشارات صدرا،1373،تهران.

13.اسلام و مقتضیات زمان،ج 1،ص 41،انتشارات صدرا 1373،تهران.

14.سیری در سیره نبوی،ص 126،انتشارات صدرا چاپ ششم،1368،تهران.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است