در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: مجله خردنامه همشهری » خرداد 1385 شماره 3، برخورداری، زینب ؛


تاکنون کتاب ها و مقالات متعددی درباره افکار و اندیشه های استاد مطهری نگارش یافته است.سیری اجمالی نشان می دهد که با مرور زمان رنگ و بوی تحلیلی و نقادی این آثار افزایش یافته است.به منظور روشن نمودن خط و سیر محتوایی کتب و مقالات منتشره درباره شهید مطهری،این مقاله نگاهی هرچند مختصر دارد به روش شناسی این آثار و طبقه بندی آثار موجود.

استاد شهید مرتضی مطهری،دانشمند موثر در اندیشه دین معاصر ماست.با وجود مطالعات فراوانی،اعم از روشمند و غیر روشمند که در گزارش و تحلیل آرای کلامی،فلسفی،فقهی و اجتماعی وی تاکنون منتشر شده است،همچنان محتاج شناخت انتقادی مبانی اندیشه های او هستیم.بر اثر جذبه منوی استاد شهید برای بسیاری از دانشجویان، طلاب و محققان،کتب و مقالات زیادی با محوریت آثار و آرای ایشان نگارش یافته که اکثرا جنبه تبلیغی و تکریمی دارد.در راستای همین علاقه و اشتیاق بسیاری از دانشجویان پایان نامه هایی با محوریت اندیشه های آن استاد فرزانه و یا بررسی موضوعی خاص از دیدگاه ایشان نوشته اند،لذا آثار موجود درباره شهید مطهری و آرا و و افکار ایشان ملبس به جامه های گوناگونی است.در این میان سیر مطالعات معطوف به مطهری شناسی،عبور از جهت گیری تبلیغیتکریمی به جهت گیری ترویجی و پژوهشی را نشان می دهد.بررسی مقایسه ای مطالعات انجام شده در اندیشه و آرای استاد شهید،بیانگر آن است که به رغم نقاط قوت موجود در برخی از آثار،هنوز خلل ها و بایسته های زیادی در بررسی روشمند آثار ایشان وجود دارد.

آثار موجود در این زمینه از جهات مختلفی قابل تقسیم بندی هستند. در این جا به دسته بندی آثار از حیث دغدغه نویسندگانی عطف توجه داریم.این که نویسنده در تهیه،تنظیم و تالیف اثر چه قرائتی داشته و گزارش ها و تحلیل ها را بر چه مبنایی ارائه داده است؟آیا سعی در قرائتی خاص با مبنایی خاص بوده و یا وفادارانه به متن و تفکر استاد نقد و تحلیل صورت گرفته است؟و یا فارغ از این دو صرفا دغدغه ترویج و تبلیغ در کار بوده است؟

با معیار فوق الذکر آثار موجود درباره شهید مطهری و اندیشه ایشان را به سه قسمت عمده می توان تقسیم کرد:

1.قسم اول آثاری که در آن ها،مولف برای خودداری از برداشت های سلیقه ای و شخصی صرفا به گردآوری و تنظیم موضوعی اندیشه های استاد مبادرت کرده است(مانند«تفکر فلسفی غرب از منظر استاد شهید مرتضی ممطهری،علی دژاکام»)و یا به جمع آوری مقالات پرداخته تا علاقه مندان را بیشتر با این استاد فقیه آشنا کند.هدف چنین مطالعاتی،صرفا اطلاع رسانی است و تنظیم آثار و اندیشه ها به گونه ای که«محققان و پژوهشگران بتوانند مطلب موردنظر را با صرف وقت کمتری به دست آورند.»(همان،ص 1).در مفید بودن چنین مجموعه هایی شکی نیست.آنچه قابل یادآوری است آن است که تفکیک قسمتی از بیان استاد در خصوص یک موضوع مشخص،از متنی که ایشان به مناسبتی خاص و در پاسخ به مسئله ای معین،نگاشته و یا ایراد کرده اند،می تواند فهم ناقصی از هدف ایشان در بیان آن مطلب را به دنبال داشته باشد.به عنوان مثال وقتی استاد در بحث فلسفی معینی در خصوص یکی از فلاسفه غرب سخنی به میان می آورند،این سخن در آن بحث فلسفی ناظر به مفهومی است که ممکن است در صورت انتزاع آن سخن از بحث،چنان مفهومی را نداشته باشد.گاهی نیز کتاب ها به صورت سؤال و جوب نگاشته می شود.به این معنی که سؤالی توسط مولف پرسیده شده و با توجه به آثار شهید مطهری به آن پاسخ داده می شود و بعضا عین عبارات ایشان در پاسخ به سؤال آورده می شود. گو این که استاد به مصاحبه ای نشسته اند.ولی در واقع معلوم نیست که الزاما در پاسخ به آن سؤال معین نظر ایشان،همان مطلبی باشد که در فضایی خاص و بحثی مشخص مطرح کرده اند(مانند«110 سؤال از استاد مطهری»،مجید باقری).

2.قسم دوم مولفانی هستند که فارغ از دغدغه اجتناب از قرائت اندیشه استاد برحسب سلیقه ها و دیدگاه های شخصی،به تحلیل بلکه تحریف اندیشه آن استاد و بزرگوار می پردازند و چه بسا که دیدگاه استاد شهید در آن مقوله خاصبا توجه به تمامی آرای ایشانکاملا با نظرات مطرح شده توسط مولف آن کتاب مغایرت و حتی تقابل داشته باشد.ولی مولف با رویکرد خاص خود و قرائتی سلیقه ای مطالب استاد را شاهدی بر مدعای خود می آورد.

3.قسم سوم آثاری است که مولفان آن سعی می کنند با امانت داری نسبت به دیدگاه استاد مطهری و فراتر از گردآوری،به تحلیل،نقد و نظام مندسازی اندیشه های استاد بپردازند.امروزه به این گونه روی آوردها در شناخت اندیشه های استاد مطهری نیازمندیم.(مانند: «استاد مطهری و کلام جدید،فرامرز قرا ملکی»،اگرچه رویکرد انتقادی این کتاب بسیار اندک است).روی آوردی روش مند که با حفظ امانت داری در نشان دادن آرای استاد مطهری،منتقدانه و تحلیلی نیز باشد.برای نیل به چنین مطالعاتی در اندیشه های استاد شهید،نکات (به تصویر صفحه مراجعه شود)

تأمل روش شناختی در مطهری شناسی طبقه بندی دیدگاه ها درباره شهید مطهری روش شناختی خاصی باید مورد توجه قرار گیرد.

نکته اول:روی آورد شهید مطهری در طرح مباحث چه بوده است و ایشان با چه رهیافتی به مسائل موردنظر پاسخ داده است؟آیا تنوع مسائل در آثار استاد به تنوع رهیافت ها منجر شده است؟به تعبیر دیگر آیا ایشان با رهیافتی واحد به طرح مباحث گوناگون می پردازند؟

این مسئله با توجه به تنوع خیره کننده موضوعات مورد بحث استاد مطهری اهمیت فراوان دارد،زیرا ایشان از طرفی کتب عمیقا فلسفی می نگارد و از سوی دیگر به مسائل کلامی و طرح مباحث فقهی و اخلاقی می پردازد و در همین حال به نوشتن داستان روی می آورد (داستان راستان).با این اوصاف می توان پرسید صبغه غالب در آثار ایشان چیست؟آیا استاد در جایگاه یک متکلم نشسته است و یا بر جایگاه یک فیلسوف تکیه زده و یا این که خود را مصلح اجتماعی می داند؟پاسخ صحیح و مطلوب به این سؤالات باید تنوع یادشده در آثار ایشان را توجیه و تفسیر کند.به عنوان مثال عده ای ایشان را یک متکلم می دانند.در این جا باید کلام و فلسفه و معارف اسلامی قائل شده اند،توجه داشت.می توان گفت که ایشان به یک معنا متالهی است که هویت پژوهشی خویش را در ایفای نقش واسطه ای و کارآمد بین آموزه های دینی(قرآن،روایات،معارف اسلامی)و مخاطبان در جامعه می یابد.وی بر آن است تا اندیشه های دینی را در اختیار مخاطبان امروزی قرار دهد و به تبع تنوع فهم مخاطبان،آثار ایشان از حیث معرفتی متنوع می شود.

نکته دوم.استاد در تالیف آثار خود بر چه منابعی تکیه داشته اند؟

سؤال این است که استاد از چه منابعی متاثر است و پیشینه تاریخی اندیشه او از چه میراثی تشکیل شده؟آیا محدودیت های در به کارگیری و استفاده ااز منابع داشته و به عنوان مثال صرفا از منابع فلسفی بهره جسته است؟این مطلب در تبیین صحیح روش شناسی ایشان تأثیر فراوان دارد.استاد مطهری بدون تردید از منابع کثیر و متنوعی بهره جسته است.منابع فقهی،فلسفه اسلامی و مکاتب مختلف آن،کلام جدید و قدیم،روایات،نهج البلاغه،فلسفه غرب و مکاتب آن و...مورد استفاده ایشان بوده است.همین کثرت منابع موجب عدم حصرگرایی در ارائه نظریات از سوی استاد شده است.

البته کثرت و تنوع منابع از این جهت که روش استاد در استفاده از آن ها چه بوده است،قابل تأمل است که این خود ما را به نکته سوم رهنمون می شود.

نکته سوم.الگوی پژوهشی استاد مطهری چیست؟ایشان از چه اصول و روش هایی درپژوهش بهره می جسته؟آیا استاد الگوی پژوهشی واحدی در همه آثار خود داشتند؟

با مطالعه و بررسی آثار شهید مطهری می توانیم اصول و فنون و قواعد راهبری ایشان را در حوزه مطالعات اسلامی رصد کنیم و به روشمند بودن استاد در تمامی پژوهش هایشان می رسیم.(به عنوان مثال در«اصول و فنون پژوهش،فرامرز قرا ملکی»فصل آخر،مولف نمونه ای از آنچه ذکر شد را بیان کرده است.)در باب روشمندی استاد در پژوهش هایشان می توان تفکیک میان مشکل و مسئله و عبور روشمند از مشکل به مسئله اشاره کرد.با تأملی دقیق تر در آثار ایشان می توان دو مولفه مهم و روشمندی و اخلاق در پژوهش را به عنوان اصلی ترین شاخصه های آن استاد شهید برشمرد که در هرگونه مطالعه ای آن را مدنظر داشته اند.

در این جا سؤال دیگری مطرح است و آن این که استاد از چه الگوی پژوهشی استفاده می کردند؟با توجه به این که ایشان به منابع مختلف و نظام های معرفتی مختلف اشراف و توجه داشته اند،با چه روشی آن ها را به کار می گرفتند؟چگونه مشرب های مختلف فلسفی،فقهی،کلامی و تفسیری را آشتی داده اند و در جهت حل مسئله موردنظرشان از آن ها بهره جسته اند؟

استاد مطهری در مکتب حکمت متعالیه پرورش یافته است و می توان ایشان را پیرو الگوی پژوهشی ملا صدرا دانست.از نظر برخی،ملا صدرا از الگوی پژوهشی میان رشته ای استفاده می کرد (نک:روش شناسی مطالعات دینی،فصل آخر،فرامرز قرا ملکی).این سخن در مورد استاد مطهری با سعی در نقد مشرب هیا مختلف به وسیله یکدیگر،ره آورده ی قابل دفاع آن ها را به نحو منسجم تلفیق کرده و به دیدگاهی جامع دست می یابد.استفاده از این روش پژوهشی،استاد را به محققی شخصیت جامع الاطراف و سعه صدر تبدیل کرده است. مهم ترین درسی که می توان از آن استاد فرزانه در باب پژوهش گرفت، هیمن الگوی پژوهش میان رشته ای ایشان است.

پانوشت ها در دفتر مجله موجود است.

پایان مقاله


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است