در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: [پاره ای از خورشید ص380]، فلسفی، محمد تقی ؛


مرحوم حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی فلسفی:

شهید مطهری از بهترین و شایسته ترین یاران امام بود . در جریان نهضت امام و قیام پانزده خرداد , آیت الله شهید مطهری که در آن موقع در تهران منبر می رفتند , دستگیر شدند و بنده و ایشان باهم در زندان شهربانی زندانی بودیم . در زندان تصمیم گرفتیم برای خودمان برنامه ای بریزیم . بعضی از آقایان , مخصوصا آقای مطهری که به بحثهای علمی علاقه مند بودند , پیشنهاد کردند که برنامه ای برای تدریس فن سخنوری داشته باشیم . این کار را هم به عهده من گداشتند .

مرحوم آیت الله شهید مطهری قطعا از مردان کم نظیر بود . استعداد فوق العاده داشت . فقه و اصول و فلسفه خوانده بود و خوب هم خوانده بود . می گفت :

شنیدم یکی از آقایان علما در اصفهان[ نهج البلاغه] درس می دهد و به من گفتند[ : خوب است بروید درس نهج البلاغه ایشان را ببینید] . من تعجب کردم و گفتم[ نهج البلاغه] , درس خواندن نمی خواهد . آن را مطالعه می کنیم , اگر بعضی لغات ناشناخته بود , به کتب لغت مراجعه می کنیم و مطلب را می فهمیم . ولی وقتی در اصفهان نزد آن عالم بزرگوار رفتم و از ایشان استفاده کردم , خوشحال شدم زیرا او یک مرد الهی فوق العاده و در مقام تقوا کم نظیر بود . از[ نهج البلاغه] برای شاگردان استفاده تربیتی و انسان سازی بسیار می کرد .

شهید مطهری می گفت :

مدتی در اصفهان در جلسه درس ایشان حاضر شدم . زمانی هم ایشان به قم آمد و روی همان سابقه وارد حجره من در مدرسه فیضیه شد . او عالمی داشت . شبها کمی می خوابید و بعد بلند می شد و چه راز و نیازی با خدا داشت ! مرحوم مطهری مجذوب آن مرد الهی بود . شاید یکی از عوامل مؤثر در اخلاق , انسانیت و فضیلت مرحوم مطهری , تأثیر آن مرد بزرگوار بود . این نکته را خود آن مرحوم هم می گفت .

از نظر علمی در درجه بسیار عالی بود . مرحوم آیت الله مطهری با جدیت کتابهای کمونیستی را مطالعه می کرد و از نظرات آنها آگاه می شد و در رد آنها مقالات و کتابهایی می نوشت . در این زمینه موفقیت زیادی هم به دست آورد . زمانی که ایشان به عنوان استاد در دانشکده الهیات تدریس می کرد , روزی در منزل ما گفت :

فلان کس که استاد دانشکده الهیات است , وقتی سرکلاس می رود , مرام کمونیستی و نقض تعالیم دینی را به دانشجویان القا می کند . من هم سر کلاس در رد او صحبت می کنم . یک روز به او گفتم[ : این روش شما غلط است . اگر شما خودتان را در این قضیه قوی می دانید , من حاضرم در یک میز گرد تلویزیونی با هم بنشینیم و در این خصوص مناظره کنیم] .

ولی او که می دانست مرحوم مطهری بسیار قوی است , حاضر به مناظره نشد . مرحوم مطهری اضافه کرد :

من در این فکر بودم که اگر او موافقت کند , از شما خواهش کنم در این باره اقدام جدی کنید که برای این منظور , تلویزیون هفته ای یک روز ساعتی را به بحث ما اختصاص دهد تا در ضمن آن بحث , مردم بفهمند که مرام کمونیستی از نظر استدلال و برهان قابل اعتماد نیست .

من به او علاقه بسیار داشتم و گاهی که به مجلس می آمد , تعمد داشتم از ایشان

تجلیل کنم و به او احترام بگزارم . او هم برای همین علاقه صادقانه ای که من برای رضای خدا به او داشتم , خیلی اظهار لطف می کرد .

من هر روز از صبح تا ظهر در اتاق بیرونی منزل می نشستم , آقایان اهل علم هم به آنجا می آمدند . گاهی مرحوم مطهری در هفته یک یا دو روز و گاهی طی یکی دو هفته یک بار به آنجا می آمد . گاهی مسئله ای هم طرح می شد که گاه من جواب می دادم و گاه ایشان جواب می داد .

در این باره , خاطره ای دارم که نقل آن بی فایده نیست . دو بیت معروف از سعدی در[ گلستان] باب سوم , در فضیلت قناعت است که می گوید : من آن مورم که در پایم بمالند

نه زنبورم که از نیشم بنالند

کجا خود شکر این نعمت گزارم

که زور مردم آزاری ندارم

سعدی در مصراع اول می گوید من چنان موجود ضعیف و پستی هستم که مردم مانند مورچه پایمالم می کنند . این سخن با منطق اسلام که می گوید خدا در روز قیامت ستم پذیر را مؤاخذه می کند , سازگار نیست . انسان نباید خود را حقیر بشمارد که مانند مور پایمال مردم شود . انسان باید توانا و برومند باشد .

در بیت دوم هم شکر می کند که زور مردم آزاری ندارد

مرحوم شهید آیت الله مطهری رضوان الله علیه روزی به منزل من آمدند . آقایان دیگر هم حضور داشتند و به مناسبتی درباره این ابیات بحث شد . شهید مطهری گفت :

یکی از ادبا این ابیات را خوب تلقی نکرده و چنین گفته است : نه آن مورم که در پایم بمالند

نه زنبورم که از نیشم بنالند

چگونه شکر این نعمت گزارم

که دارم زور و آزاری ندارم .

انسان مؤمن باید این طور باشد . با منطق بسیار عالی , معانی ابیات را عوض کرده و گفته است[ : نه مور ضعیفم که مردم پایمالم کنند , و نه با وجود داشتن زور , مردم آزاری می کنم] .

او به امام خمینی علاقه مند بود . یادم هست که جایی در کتابش درباره ایشان

نوشته است[ روحی فداه] در مدت اقامت امام در پاریس , افراد زیادی از ایران به پاریس رفتند . از جمله آنها مرحوم آقای مطهری بود . ایشان قبل از رفتن , به منزل ما آمد و گفت :

شما پیامی برای آقا ندارید ؟

دو سه موضوع بود که من به طور خصوصی تذکر دادم . بعد , ایشان خداحافظی کرد و رفت . وقتی مرحوم مطهری برگشت , به دیدن ایشان رفتم آن هم هنگامی که کسی نزد ایشان نبود . تقریبا اول شب بود .

موضوعاتی را که گفته بودم به امام گفته بودند و جواب هم گرفته بودند . ولی آقای مطهری گفت :

آقا ! من مبهوت هستم .

گفتم[ : چرا ؟]

گفت : نتیجه تصمیمی که امام گرفته اند , با این همه نظامی های تا دندان مسلح , با آن همه حمایت های آمریکا و انگلستان و فرانسه , چه خواهد شد ؟ آیا واقعا این تصمیم برای ما موفقیت به بار می آورد ؟

ایشان می گفت :

به امام گفتم[ : آقا ! خطر خیلی جدی است . خودتان را چطور می بینید ؟ ] امام در جواب فرمودند[ : علی التحقیق پیروزیم]

شهید مطهری می گفت :

یک روحانی اگر این حرف را بزند , غیر از یک کاسب است . دیدم که امام خمینی است , عظمت دارد و من نمی توانم از ایشان بپرسم چرا پیروزیم . ولی پرسیدم[ : آیا به محضر امام عصر شرفیاب شدید و او این خبر را داده است ؟] امام نفی و اثبات نکردند و فقط گفتند[ : قطعا پیروزیم ] گفتم[ : به شما الهامی شده است ؟] گفتند[ : قطعا پیروزیم] . از هر دری که من وارد شدم , ایشان نگفتند که واقعیت چیست . ولی همچنان با قاطعیت می گفتند : [ پیروزیم و اعتنا به این همه تانک و توپ و نظامی و غیره نکنید , علی التحقیق پیروزی با ماست] .

شهید مطهری با حال بهت این سخنان را به من گفت و خود متحیر بود و می گفت :

من نفهمیدم که امام از چه منشأ و منبعی به این حقیقت رسیده اند . وقتی پدر آقای مطهری فوت شد و آقای مطهری برایش در مسجد مدرسه مروی مجلس فاتحه گرفت , از من دعوت کرد که منبر بروم . من هم رفتم . اما به دلیل اینکه او اهل فلسفه بود و بعضی ها در این خصوص با وی میانه ای نداشتند , تعداد روحانیان در مجلس بسیار کم بود , و همین امر او را متأثر کرده بود .

چند سال پیش , واعظ فهمیده و دانایی می گفت[ : در یکی از سالهایی که زیارت عتبات آزاد بود , من در نجف بودم . روزی سه چهار نفر از منبری های محترم تهران را دیدم که با هم جایی می رفتند . پرسیدم : کجا می روید ؟ گفتند : امروز آیت الله خویی ما را به ناهار دعوت کرده است . ناهار دوستانه ای برای سه چهار نفر منبری ترتیب داده اند تو هم بیا] .

او می گفت[ : مرا هم بردند و پنج نفر شدیم . مرا به آیت الله خویی معرفی کردند . در آن مجلس از آقای مطهری که آن موقع برای زیارت به نجف آمده بود , سخن به میان آمد] .

در همان اوقات , امام خمینی نیز در نجف بودند . شاید آن روزها آقای مطهری یک روز به منزل آقای خویی رفته و از فرصت استفاده کرده و چند سؤال کرده بود . آن واعظ می گف[ : آن روز که در حضور آیت الله خویی از آقای مطهری سخن به میان آمد , ایشان گفت[ : مطهری بحر مواجی است] . این جمله ای والا از مرد بزرگی مانند آیت الله خویی درباره مرحوم مطهری است .

آقای مطهری در میان کتابهایش کتابی به نام[ عدل الهی] دارد که از کتابهای بسیار خوب است . در این کتاب به کسانی که شبهاتی بر عدل الهی وارد کرده اند , جوابهای دقیق و عالی داده است . من عقیده دارم روحانیانی که مورد پرسش افراد تحصیل کرده و مخالف اسلام واقع می شوند , باید کتاب [ عدل الهی] را بخوانند و از آن استفاده کنند و به سؤالات مشکل جواب بدهند .

کتابی نیز به نام[ سیری در نهج البلاغه] دارد . سه جلد کتاب هم درباره حضرت حسین بن علی علیه السلام به نام[ حماسه حسینی] دارد که بسیار ارزنده و محتوی دقایق تاریخ کربلاست .

از جمله آثار ارزشمند ایشان , سلسله مقالاتی بود که در رد نظرات و نوشته هایی که در مجله[ زن روز] چاپ شده بود , نوشتند . موضوع از این قرار بود که یکی از قضات دادگستری مطالب ناروایی بر ضد حقوق زن در اسلام , به صورت مقالات هفتگی در مجله[ زن روز] می نوشت . مرحوم شهید مطهری به منزلم آمد و گفت :

مهیا هستم که جواب نوشته های این قاضی را بدهم .

من هم تلفن زدم و آنها پذیرفتند که مطالبی را که مرحوم شهید مطهری در رد نوشته های آن قاضی می نویسد , در همان صفحه مجله چاپ کنند . بعدها ایشان مطالب این مقالات را تکمیل و به صورت کتاب[ نظام حقوق زن در اسلام] تنظیم و منتشر کرد .

کتابهای متعدد ایشان , همه خوب و پر محتوا و ارزنده و سنجیده است . مرحوم آیت الله مطهری مردی لایق و قابل است که به طور مطلق می شود از سخنان و نوشته هایش استفاده کرد . این مطلب را امام اعلی الله مقامه با تمام دقت و احتیاطی که در بیان کلمات خود داشتند , درباره آقای مطهری گفتند که[ : هر چه نوشته است , خوب است] .

شهید مطهری در هدایت نسل جوان به اسلام و زمینه سازی برای پیروزی انقلاب اسلامی , فوق العاده مؤثر بود و اثر بسیار خوبی بر نسل جوان گذاشت . آقایان مطهری و هاشمی رفسنجانی از جمله اعضای روحانی هیئت امنای حسینیه ارشاد بودند . عمده برنامه های دینی آن حسینیه هم زیر نظر آبت الله مطهری بود . شهید مطهری برای پیشرفت امور حسینیه و جلب نظر مردم , زحمت زیادی کشید , ایشان بود که شخصیتها را برای سخنرانی دعوت می کرد و در واقع برنامه ریز عمده حسینیه بود . شهید مطهری و بعضی دیگر از آقایان هم در برنامه های هفتگی و شبهای ماه رمضان یا لیالی متبرکه دیگر , در آنجا سخنرانی می کردند .

شهید مطهری زحمت زیادی کشید تا فضای فکری حسینیه ارشاد را تعدیل کند . با هیئت امنای آنجا خیلی بحث و گفتگو کرد بلکه بتواند از حسینیه ارشاد نرود و آن پایگاه بزرگ دین را حفظ کند و در مجرای درست به کار اندازد ولی نتیجه ای نگرفت زیرا جوی به وجود آمده بود که او دیگر نمی توانست در آنجا بماند . به ناچار از حسینیه ارشاد فاصله گرفت .

شهید مطهری بارها به من می گفت :

من در انقلاب شغل , نمی خواهم . من عاشق مطالعه و تألیف و تصنیف هستم و می خواهم برنامه علمی کار خود را ادامه بدهم .

ترور این مرد بزرگ , آن هم در اوایل پیروزی انقلاب که بیش از هر زمانی نیاز مبرم به وجود او بود , ضایعه بزرگ و مصیبت دردناکی است . این حادثه سخت و اسفبار هرگز فراموش نمی شود . چقدر دردناک است که این عنصر شریف را ترور کردند و به حیات مقدس و پر ارج او خاتمه دادند . کسی که حتما با قلم و زبان به جامعه خدمت می کرد و تمام اوقاتش صرف خدمت به علم و فرهنگ اسلام و آموزش نسل جوان می شد . رحمه الله علیه .

 

 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است