در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: ، ؛


مطهری؛ معلم گفتمان ملی ایرانیان

 

احزاب و گروه های سیاسی هنگامی در خط مشی خود موفق ظاهر خواهند شد که به شیوه ای عالمانه مفاهیم مورد علاقه موکد خود را بررسی و واکاوی نمایند. طبعا حاصل چنین رویکردی به شفافیت هر چه بیش تر عملکرد ایشان خواهد انجامید که از جمله اصلی ترین و کلیدی ترین ویژگی های فعالیت سالم و صحیح سیاسی است.

 

اصول گرایی اصلاح طلبانه نیز، در این راستا، خود را موظف به توضیح و تبیین اصول و مبانی رویکرد خویش می داند. این گفتمان خود را در ادامه اندیشه اصلی انقلاب اسلامی می بیند. اندیشه ای که انعکاس جدی آن را باید در رهنمودهای مقام معظم رهبری پی گیری نمود. از این روی در راه تبیین حوزه های مورد توجه اصول گرایی اصلاح طلبانه مراجعه و تأمل در اندیشه های رهبری را رویکردی استراتژیک می دانیم. به این ترتیب رهبری مرجع اصلی ما در تدوین اصول گفتمان خویش خواهد بود.

 

مراجعه و تأمل در اندیشه های رهبر معظم انقلاب اسلامی هنگامی از رویکردهای جزیره ای و جزء بین فاصله خواهد گرفت و شیوه ای هماهنگ و منسجم خواهد یافت که بر ملاحظات زیر مبتنی باشد:

- باید به صورت یکدست به همه بخش های مباحث رهبری مراجعه کرد و آن را گفتمانی منسجم در نظر گرفت که برداشت گزینشی از آن با اصل رجوع به اندیشه ناسازگار است.

- باید اندیشه رهبری را یک کل واحد معرفی نمود که مراجعه به هر بخش می تواند به مثابه موید یا مفسری برای بخش های دیگر عمل کند.

به این ترتیب هنگامی که از اندیشه رهبری سخن می گوییم گفتمان منسجمی را در نظر آورده ایم که ضمن استقلال اجزای گوناگون آن در نهایت همه بخش ها و سطوح حاضر در آن به شیوه ای متقابل و در عین حال متقن مفسر و موید همدیگر هستند.

رهبر فرزانه انقلاب در توضیح صف بندی های سیاسی و جناحی حاکم بر کشور موکدا مراجعه به اصل نظام و اندیشه ناب انقلاب را گوشزد نموده اند. ایشان در راستای توضیح این اندیشه از شهید مطهری (ره) به عنوان فردی یاد می کنند که بهترین منبع برای کشف ارزش های انقلاب و مفسر مهم آن است. از این روی بی راهه نیست اگر مطهری را مبنع تئوریک انقلاب بدانیم.

رهبری هم چنین در این راستا بر اصول گرایی اصلاح طلبانه به عنوان راه درست برای رسیدن به اهداف انقلاب تاکید کرده اند. طبعا چنین راهی به مبانی انقلاب و رویکردهای برآمده از آن ارجاع دارد.

به این ترتیب از جمله مطمئن ترین شیوه ها برای شناسایی و توضیح مبانی اصول گرایی اصلاح طلبانه مراجعه به آراء و اندیشه های استاد شهید مطهری خواهد بود.

در این نوشتار بر آنیم تا با مراجعه به آثار گرانقدر علامه مطهری برخی از مهم ترین و کلیدی ترین مبانی اصول گرایی اصلاح طلبانه را از نگاه ایشان مورد بررسی قرار دهیم:

 

1.  تاکید بر هم زمانی و پایبندی بر اصول از یک سوی و بهره گیری از اصلاح از سوی دیگر:

1-1.« اسلام یک ابزار نیست که در مقتضیات قرن 16مورد استفاده قرار گیرد و در مقتضیات قرن بیستم به تاریخ سپرده شود . اسلام صراط مستقیم انسانیت است . انسان متمدن به همان اندازه به آن نیازمند است که انسان نیمه وحشی ، و به انسان پیشرفته همان اندازه نجات و سعادت می بخشد که به انسان ابتدایی .

 

آنکه به اسلام به چشم یک وسیله و یک مصلحت و بالأخره به چشم یک امر موقت می نگرد که در شرایط جهانی و اجتماعی خاص فقط به کار گرفته می شود ، اسلام را به درستی نشناخته است و با آن بیگانه است . پس بهتر آنکه آن را به همان کسانی وابگذاریم که به آن به چشم حقیقت و هدف می نگرند نه به چشم مصلحت و وسیله ، آن را مطلق می بینند نه نسبی .»

3-1.« اسلام راه است نه منزل و توقفگاه .خود اسلام از خود به عنوان راه (صراط مستقیم) یاد می کند . غلط است که بگوئیم چون منزلها عوض شود راه هم باید عوض شود . در هر حرکت منظم دو عنصر اساسی وجود دارد : عنصر تغییر مواضع که متوالیا صورت می گیرد و عنصر ثبات راه و مدار حرکت.»

4-1.« به انسان قدرتی داده شده است که ما نام آن را " عقل " یا " ابتکار " می گذاریم . انسان دارای قوه ابتکار است اما حیوان ابتکار ندارد. این اساس مطلب است . ابتکار یعنی نقشه تازه خلق کردن ، نقشه جدید آفریدن . حیوان همان چیزی را که از طریق وحی به او فهمانده شده است می داند ، دیگر قادر نیست از پیش خود چیزی خلق کند یعنی نقشه ای را با فکر خودش طرح بکند ، ولی انسان قادر است چون به انسان یک همچو قوه عجیبی داده شده است.»

5-1. «نه اسلام در ذات خودش به طور مطلق نامتغیراست ( یعنی هیچ جنبه تغییر در آن وجود ندارد ) و نه زمان و شرایط زمان این طور است که جبرا همه چیز در آن تغییر می کند و باید هم تغییر کند ! نه ، بعضی چیزهاست که تغییر نمی کند و یا لااقل باید تغییر نکند ، یعنی ما باید جلوی تغییرش را بگیریم و آن را ثابت نگه داریم تا حرکت در مدار آن قرار بگیرد .»

2.  طرح آزادی و عدالت در کنار هم و به عنوان اصول اساسی و خدشه ناپذیر نظام جمهوری اسلامی:

1-2. «می گوییم اسلام جهت گیری اش به سود مستضعفین است ، خالی از نوعی مجاز و مسامحه نیست . اسلام جهت گیری اش به سوی عدالت و مساوات و برابری است . بدیهی است کسانی که از این جهت گیری سود می برند و منتفع می گردند محرومان و مستضعفان اند و کسانی که از این جهت گیری زیان می بینند ، غارتگران و استیثارگران و استثمارگران اند ، یعنی اسلام آنجا هم که منافع و حقوق طبقه ای را می خواهد تأمین نماید ، هدف اصلی اش تحقق یک ارزش و پایه گذاری یک اصل انسانی است . »

4-2.« عدل در اجتماع به منزله پایه های ساختمان است و احسان از نظر اجتماع به منزله رنگ آمیزی و نقاشی و زینت ساختمان است . اول باید پایه درست باشد بعد نوبت به زینت و رنگ آمیزی و نقاشی می رسد . اگر " خانه از پای بست ویران است " ، دیگر چه فایده که " خواجه دربند نقش ایوان " باشد ؟»

5-2. « خداوند به عدل و اعتدال و میانه روی امر می کند .»

3.  سفارش به مصلحت گرایی، اعتدال ورزی و میانه روی در اندیشه ورزی و عمل سیاسی:

1-3.« یکی از خاصیتهای بزرگ دین مقدس اسلام اعتدال و میانه روی است . خودقرآن کریم امت اسلام را به نام امت وسط نامیده است و این تعبیر ، تعبیر بسیار عجیب و فوق العاده ای است . امت و قوم و جمعیتی که واقعا و حقیقتا دست پرورده قرآن کریم باشند ، از افراط و تفریط ، از کندروی و تندروی ، از چپ روی و راست روی ، از همه اینها برکنارند .»

2-3. «من اسم آن تندرویها را جهالت گذاشته ام و اسم این کندرویها را جمود گذاشته و می گذارم.»

3-3.« دین ، اعتدال لازم دارد ... نباید به نام دین روی موضوعاتی که اساسا ریشه ای ندارند تکیه کرد .»

4-3.« انحراف به چپ و انحراف به راست هر دو غلط است ، مستقیم باشید تا به مقصد برسید . همیشه راه راست بخواهید : «اهدنا الصراط المستقیم »خدایا به ما راه راست را نشان بده .»

5-3.« یکی از علامتهای مسلمانی ، پیدا کردن راه معتدل و میانه است که میان راههای افراطی و تفریطی ، میان تندرویها و کندرویها است .»

6-3.« ائمه فرموده اند در هر نسلی طبقه معتدلی وجود دارد که از طرفی جلوی افراط کاری غلوکنندگان را می گیرند ، تحریفاتی را که از ناحیه غلوکنندگان پیدا می شود نفی می کنند و از طرف دیگر نسبتهائی را که مردم مبطل و مخالف ایجاد می کنند نفی می کنند ، به عبارت دیگر هم جلوی ضرر دوستان را می گیرند و هم جلوی ضرر دشمنان را.»

7-3. «فرد انسان و همچنین جامعه انسانی ، حکم قافله ای را دارد که دائما در حرکت و طی منازل است فرد و جامعه هیچکدام در حال سکون و ثبات و یکنواختی نیستند بنابراین اگر بخواهیم انگشت بر روی یکی از منازل بگذاریم و جامعه بشر را در یکی از منازلی که برای مدت کوتاهی توقف کرده ، برای همیشه ثابت نگاهداریم بدون شک بر خلاف ناموس طبیعت عمل کرده ایم.»

  1.  

توجه به مسایل جهان اسلام و تاکید بر انسجام اسلامی:

1-4.« بدون شک نیاز مسلمین به اتحاد و اتفاق از مبرمترین نیازها است و درد اساسی جهان اسلام همین کینه های کهنه میان مردم مسلمان است . دشمن هم همواره از همینها استفاده می کند.»

2-4. «مفهوم اتحاد اسلامی که در صد سال اخیر میان علماء و فضلاء مؤمن و روشنفکر اسلامی مطرح است این نیست که فرقه های اسلامی به خاطر اتحاد اسلامی از اصول اعتقادی و یا غیر اعتقادی خود صرف نظر کنند و به اصطلاح مشترکات همه فرق را بگیرند و مختصات همه را کنار بگذارند . چه ، این کار نه منطقی است و نه عملی .»

3-4.« طراحان فکر عالی اتحاد اسلامی که در عصر ما مرحوم آیة الله العظمی بروجردی قدس الله سره در شیعه و علامه شیخ عبدالمجید سلیم و علامه شیخ محمود شلتوت در اهل تسنن در رأس آن قرار داشتند ... در نظر داشتند که فرقه های اسلامی در عین اختلافاتی که در کلام و فقه و غیره باهم دارند به واسطه مشترکات بیشتری که در میان آنها هست می توانند در مقابل دشمنان خطرناک اسلام دست برادری بدهند و جبهه واحدی تشکیل دهند . این بزرگان هرگز در صدد طرح وحدت مذهبی تحت عنوان وحدت اسلامی که هیچگاه عملی نیست نبودند .»

  1.  

توصیه به فقه کارآمد، پویا و نوآمد و نظرداشت به نقش عناصر زمان و مکان در اجتهاد

1-5.« قدرت شگرف جوابگوئی فقه اسلامی به مسائل جدید هر دوره ای نکته ای است که اعجاب جهانیان را برانگیخته است .تنها در زمان ما مسائل جدید رخ ننموده است ، از آغاز طلوع اسلام تا قرن هفتم و هشتم که تمدن اسلامی در حال توسعه بود و هر روز مسائل جدید خلق می کرد ، فقه اسلامی بدون استمداد از هیچ منبع دیگر وظیفه خطیر خویش را انجام داده است . درقرون اخیر بی توجهی مسؤولین امور اسلامی از یک طرف و دهشت زدگی در مقابل غرب از طرف دیگر
موجب شد که این توهم پیش آید که قوانین اسلامی برای عصرجدید نارسا است.»

2-5. « در مسئله انطباق با مقتضیات زمان دو جریان مخالف که هر دو غلط بوده است در تاریخ اسلام همیشه وجود داشته است . یک جریان افراطی یعنی دخل و تصرفهای بیجا در دستورهای دینی به واسطه یک خیالات و یک ملاحظات کوچک که ما اسم آنها را جهالت گذاشتیم . جریان دیگری توقف و جمود بیجائی است که برخلاف منظور و روح اسلام است . این جمودها از ناحیه دوستان محتاط بوده است ولی احتیاطهائی که صددرصد برضرر اسلام تمام شده است . احتیاط بچه گانه و کودکانه بوده است .»

3-5.«نه اسلام در ذات خودش به طور مطلق نامتغیراست ( یعنی هیچ جنبه تغییر در آن وجود ندارد ) و نه زمان و شرایط زمان این طور است که جبرا همه چیز در آن تغییر می کند و باید هم تغییر کند ! نه ، بعضی چیزهاست که تغییر نمی کند و یا لااقل باید تغییر نکند ، یعنی ما باید جلوی تغییرش را بگیریم و آن را ثابت نگه داریم تا حرکت در مدار آن قرار بگیرد .»

4-5.« قوانین اسلامی به اصطلاح امروز در عین اینکه آسمانی است ، زمینی است ، یعنی بر اساس مصالح و مفاسد موجود در زندگی بشر است ، به این معنا که جنبه مرموز و صد در صد مخفی و رمزی ندارد که بگوید " حکم خدا به این حرفها بستگی ندارد ، خدا قانونی وضع کرده و خودش از رمزش آگاه است " نه ، اسلام اساسا خودش بیان می کند که هر چه قانون من وضع کرده ام ، بر اساس همین مصالحی است که یا به جسم شما مربوط است یا به روح شما ، به اخلاق شما ، به روابط اجتماعی شما ، به همین مسائل مربوط است ، یعنی یک امور به اصطلاح مرموزی که عقل بشر هیچ به آن راه نداشته باشد نیست .»

5-5. «الی ماشاءالله عقل در موارد زیادی می توانددر احکام دخالت کند ، به این معناکه یک عامی را تخصیص بزند ، یک مطلقی را مقید کند و حتی در جایی حکمی را وضع کند که وضعش به معنی کشف است ، یعنی ممکن است در یک مورد بالخصوص ، اصلا از اسلام دستوری به ما نرسیده باشد ، ولی عقل چون به سیستم قانونگذاری اسلام آشناست ، می داند که نظر اسلام در اینجا این است.»

6-5.« قوانین اسلام آنگونه که در متن تشریعات دین منظور گردیده منزلی وضع
نشده بلکه مسیری وضع شده است ، اما در عین حال برای منازل هم فکر شده و مقدمات و تمهیدات لازم برای آنها در نظر گرفته شده است اسلام برای نیازهای ثابت ، قوانین ثابت ، و برای نیازهای متغیر ، وضع متغیری در نظر گرفته است.»

6.  تاکید بر جایگاه علم و دانش در اسلام و اهمیت جایگزین ناپذیر تعقل و خرد ورزی در رفتار و رویکرد سیاسی

1-6.« فرق است میان آزادی تفکر و آزادی عقیده آزادی تفکر ناشی از همان استعدادانسانی بشر است که میتواند در مسائل بیندیشد این استعداد بشری حتما باید آزاد باشد پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است.»

2-6.« هر مکتبی که به ایدئولوژی خود ایمان و اعتقاد و اعتماد داشته باشد ، ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه و آزادی تفکر باشد و به عکس هر مکتبی که ایمان و اعتمادی به خود ندارد جلو آزادی اندیشه و آزادی تفکر را میگیرد اینگونه مکاتب ناچارند مردم را در یک محدوده خاص فکری نگه دارند و از رشد افکارشان جلوگیری کنند.»

3-6.« من اعلام میکنم که در رژیم جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد و از باصطلاح کانالیزه کردن اندیشه ها ، خبر و اثر نخواهد بود همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشه ها و تفکرات اصیلشان را عرضه کنند البته تذکر میدهم که این امر سوای توطئه و ریاکاری است توطئه ممنوع است اما عرضه اندیشه های اصیل ، آزاد.»

4-6.« اگر در صدر اسلام در جواب کسیکه میامد و میگفت من خدا را قبول ندارم ، میگفتند بزنید و بکشید ، امروز دیگر اسلامی وجود نداشت اسلام باین دلیل باقیمانده که با شجاعت و با صراحت با افکار مختلف مواجه شده است.»

 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است