در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: روزنامه - اعتماد ملی - تاریخ شمسی نشر 28/12/1386، مطهری، علی ؛


استاد شهید آ یت ا... مطهری قبل از هر چیز یک مصلح اجتماعی است. جنبه های مختلف شخصیت ایشان از فیلسوفی، فقاهت، خطیب بودن، عرفان و مجاهد بودن، در اصلا ح اجتماعی به هم می رسند. یعنی ایشان فلسفه را برای فلسفه یا فقه را برای فقه و خطابه را برای خطابه و عرفان را برای عرفان و مبارزه را به خاطر مبارزه نمی خواست بلکه صرف نظر از ارزش ذاتی علم و عرفان و مجاهدت در راه خدا، همه اینها را برای اصلا ح جامعه اسلا می می خواست؛ اصلا ح در دو بعد فکر و عملی و معتقد بود که اصلا ح فکری پایه و اساس اصلا ح عملی است.

ایشان معتقد بودند که طرز تفکر مسلمین درباره اسلا م آسیب دیده است و تا زمانی که طرز فکر خود را درباره اسلا م اصلا ح نکنیم هیچگونه اصلا حی در جامعه صورت نخواهد گرفت. طرز فکر ما درباره بسیاری از مفاهیم اسلا می مانند زهد و تقوا و توکل و رضا و انتظار فرج و تقیه و شفاعت و قضا و قدر به شکل درستی نیست و گاهی وارونه است و اسلا م را مانند کسی که پوستینی را وارونه پوشیده باشد جلوه داده ایم. مثلا زهد یعنی برداشت کم برای بازدهی زیاد، اما ما از آن گوشه نشینی و عزلت را می فهمیم. تقوا یعنی خودنگهداری، اما ما از آن پرهیز از همه چیز را می فهمیم. توکل یعنی آنجا که درباره کاری تصمیم گرفتیم و همت کردیم امیدمان به خدا باشد، در حالی که ما از آن واگذاری کار به خدا و عدم تلا ش و کوشش را می فهمیم. انتظار فرج یعنی خود و جامعه را آماده کردن برای آنکه صلا حیت در رکاب مهدی موعود (عج) بودن را داشته باشیم تا اگر ظهور کرد یاور او باشیم، اما ما در گوشه ای نشستن در انتظار پر شدن عالم از فساد و ظهور موعود اسلا م را می فهمیم. تقیه یعنی در مصاف با دشمنان اسلا م هر چه بیشتر زدن و هر چه کمتر خوردن، در حالی که ما پرهیز از مبارزه در همه حال را می فهمیم. شفاعت یعنی واسطه شدن بنده مقرب خدا به اذن خدا برای بندگان دیگر، اما ما آن را بدون حساب و کتاب دانستیم و گاه بهانه ای را برای آن کافی دانستیم. قضا و قدر در طول اراده انسان است اما ما آن را در عرض آن دانستیم و همه چیز را به تقدیر حواله نمودیم و همین طور سایر مفاهیم اسلا می.

همچنین برخی حوادث تاریخ اسلا م را به صورت وارونه درآوردیم و به جای آنکه آموزنده باشند مخدر شدند. در رأس آنها حادثه کربلا ست. تحریفات لفظی و معنوی بر این حادثه بزرگ وارد شده است که آن را از حیّز انتفاع انداخته است. گاهی گفتیم امام حسین فدای امت شد همان طور که مسیح فدای امتش شد. امام حسین را سنگر گنهکاران ساختیم و گفتیم با یک سینه زدن، آن هم بدون توجه و خلوص، همه گناهان گذشته بخشیده می شود. اینجاست که استاد شهید مطهری تحت عنوان «تحریفات در واقعه تاریخی کربلا « به تحریف زدایی می پردازد و چهره واقعی این حادثه عظیم را آشکار می سازد، وظیفه خواص و عوام را در جلوگیری از این تحریفات بیان می کند و هر دو گروه را در وقوع این تحریفات مقصر می داند. این خود یک اصلا ح بزرگ است.

اصلا ح دیگری که استاد مطهری بر آن تاکید دارد؛ اصلا ح در سازمان رهبری جامعه شیعه یعنی سازمان روحانیت است. ایشان معتقدند که صلا ح و فساد در دستگاه رهبری جامعه اسلا می به سرعت در توده مردم راه می یابد، لذا برای اصلا ح جامعه ابتدا باید دستگاه رهبری آن اصلا ح شود. ایشان ضمن برشمردن مزایای روحانیت شیعه، از آن جمله وابسته نبودن به حکومت ها و در نتیجه برخورداری از قدرت ایجاد نهضت در توده مردم، برخلا ف روحانیت اهل سنت که به دلیل وابستگی به حکومت ها چنین قدرتی را ندارد، مشکل اساسی این سازمان را نحوه ارتزاق آن می دانند که بودجه روحانیت حساب و کتاب لا زم را ندارد و اغلب مجبورند مستقیما از دست مردم ارتزاق نمایند و همین امر باعث نوعی عوام زدگی در میان روحانیت شده است به طوری که معمولا قادر به مبارزه با نقاط ضعف مردم نیستند، بر خلا ف روحانیت اهل سنت که چون مستقیما از مردم پول دریافت نمی کند از نوعی حریت برخوردار است؛ راه اصلا ح را حساب و کتاب منظم و پرداخت وجوه توسط سازمان روحانیت و عدم دریافت مستقیم از مردم دانسته اند.

اصلا ح دیگری که مورد نظر استاد مطهری بوده، اصلا ح در بینش ما درباره اصل امر به معروف و نهی از منکر است. معتقدند که این اصل یگانه اصلی است که ضامن بقای اسلا م است. در گذشته جامعه اسلا می دایره ای بوده است به نام «دایره حسبه» که وظیفه آن نظارت عمومی بر امور جامعه از قبیل بهداشت، مساجد و منابر، بازار مسلمین و کار فروشندگان بوده است. به تدریج دایره امر به معروف و نهی از منکر در دید مسلمین کوچک شد و محدود به چند مساله ساده گردید، در حالی که موضوع این اصل مهم اسلا می از حادثه ای مانند حادثه کربلا تا گرفتن ناخن را شامل می شود. استاد شهید معتقدند اینکه گفته اند مرز امر به معروف و نهی از منکر عدم ضرر مالی یا جانی است در موضوعات کوچک و کم اهمیت درست است اما در موضوعات بزرگ امر به معروف و نهی از منکر مرز نمی شناسد چنانکه امام حسین (ع) خود و اصحابش را در راه این اصل فدا کرد و راضی به اسارت اهل بیت خود شد.

برای جمهوری اسلا می نیز، دو هفته قبل از شهادتشان، پیشنهاد تشکیل یک دایره امر به معروف و نهی از منکر را دادند که اولا افرادی در این موسسه آموزش های لا زم را ببینند و مجوز دریافت کنند، ثانیا هر فردی در یک یا چند زمینه حق امر به معروف و نهی از منکر را داشته باشد نه در همه زمینه ها و ثالثا این موسسه زیر نظر روحانیت باشد نه زیر نظر دولت، به طوری که اعمال دولت نیز تحت نظارت این دایره قرار می گیرد. این طرح عملی نشد، قطعا اگر بودند آن را عملی می کردند و بسیاری از مشکلا تی که امروز ما از ناحیه عدم نظارت بر امور دولت و جامعه داریم وجود نداشت.

اما برای دوره جمهوری اسلا می ایشان قائل به اصلا حات زیادی بودند. این جملا ت از آن شهید گرانقدر است که: «هر صلحی که موفق شود این 4 اصل را عملی سازد؛ افکار و اندیشه ها را متوجه اسلا م راستین سازد و بدعت ها و خرافه ها را از مغزها بیرون براند، به زندگی عمومی از نظر تغذیه و مسکن و بهداشت و آموزش و پرورش سامان بخشد، روابط انسانی انسان ها را بر اساس برابری و برادری و احساس اخوت و همسانی برقرار سازد و ساخت جامعه را از نظر نظام ها و مقررات حاکم طبق الگوی خدایی اسلا می قرار دهد، به حداکثر موفقیت نائل آمده است. »

برای حفظ انقلا ب اسلا می بر چند عامل تاکید داشتند: عدالت اجتماعی، استقلا ل فرهنگی، آزادی عقیده، معنویت، ادامه رهبری توسط روحانیت، قائل شدن نقش صحیح برای زن در جمهوری اسلا می بدون افراط و تفریط. بدیهی است که باید از اینها مفاهیم صحیحی داشته باشیم. مثلا در مورد آزادی عقیده معتقدند هیچ مکتبی به اندازه اسلا م بر آزادی عقیده تاکید نکرده است، اما مقصود از آزادی عقیده، آزادی عقایدی است که ناشی از تفکر باشد نه پیروی از آباء و اجداد یا پیروی از اکثریت، و خلا صه ناشی از اوهام و خیالا ت نباشد بلکه از قوه عاقله سرچشمه گرفته باشد. به علا وه در مساله آزادی عقیده استفاده از فریب و نیرنگ ممنوع است و مثلا نمی توان یک فکر باطل را با ابزار آیات و روایات به خورد افراد ناآگاه داد. خلا صه تفکر آزاد است اما فریب و نیرنگ و توطئه ممنوع. البته برخی از این عوامل با هم مرتبط هستند. مثلا عدالت اجتماعی از نظر اسلا م بدون معنویت قابل تحقق نیست. به طور کلی اقتصاد اسلا می بدون ارتباط با اخلا ق و معنویت نیست. اینها پشتوانه اقتصاد اسلا می هستند، چنانکه بسیاری از دستورات معنوی اسلا م جنبه اقتصادی دارند، مانند انفاق، صدقه، رسیدگی به همسایه و دوست. در باب نقش زن در جمهوری اسلا می، بر دو مساله تاکید داشتند یکی مساله حجاب و دیگر حفظ حریم و عدم اختلا ط با مردان. در این صورت زن می تواند فعالیت اجتماعی داشته باشد. در باب استقلا ل فرهنگی هم مطلب روشن است و آن اینکه ما باید اسلا م را یک دین کامل و جامع و بی نیاز از سایر مکاتب بدانیم، در غیر این صورت در ورطه التقاط سقوط می کنیم. در گذشته می خواستند برای باب طبع و عصری کردن اسلا م آن را بر مارکسیسم منطبق سازند و عناصری از مارکسیسم در آن وارد کنند، امروز به شکل دیگری این کار صورت می گیرد، عناصری از حقوق مدنی غربی را به نام اسلا م بیان می کنند و بر آزادی و دموکراسی به مفهوم غربی این دو تاکید دارند. همه اینها انحراف است. استاد مطهری شش آفت را برای نهضت اسلا می ما بیان کرده اند: نفوذ اندیشه های بیگانه، تجددگرایی افراطی، رخنه فرصت طلبان، ناتمام گذاشتن نهضت، ابهام طرح های آینده و کم شدن خلوص نیت ها، یعنی خداوند ضمانت نکرده است که این انقلا ب به هر حال و هرگونه که ما باشیم باقی خواهد ماند، بلکه اگر کوتاهی کنیم با شکست مواجه خواهد شد.

این یک سنت و قانون الهی است که ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم. اگر ما وضع خودمان را تغییر دهیم و برگردیم به جاهلیت قبل از انقلا ب، خداوند هم نعمت اسلا می را از ما می گیرد.


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است