در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: مجموعه آثار، ج 19، ص: 638 تا ص: 643 ، مطهری ، مرتضی ؛



                                                                              به نام خدا
                       
تحلیل و انتقاد از اخلاق نوین جنسی
وعده دادیم که اصولی را که اخلاق نوین جنسی بر روی آنها پایه گذاری شده است تحلیل و انتقاد کنیم، ولی به نظر می رسد قبل از بیان انتقادات طرفداران این سیستم اخلاقی نسبت به اخلاق کهن جنسی و بیان مواد جدیدی که در زمینه اصلاح اخلاق جنسی پیشنهاد می کنند، انتقاد از اصول نامبرده چندان مفید نخواهد بود.

ممکن است افرادی که اطلاع کافی ندارند طرح مباحث بالا را چندان لازم و مفید ندانند اما به نظر ما بحث در این گونه مسائل در اجتماع حاضر بسیار ضرورت دارد، نه تنها از آن جهت که افکار فلاسفه و مفکّرین معروف و مشهوری را به خود جلب کرده است، بلکه از آن نظر که این افکار در میان طبقه جوان در حال پیشرفت و توسعه است و چه بسا جوانانی هستند که سرمایه فکری شان وافی نیست که به بررسی منطقی این مسائل بپردازند؛ ممکن است شخصیت و شهرت صاحبان این افکار آنها را تحت نفوذ و تأثیر خود قرار دهد و عقیده پیدا کنند که این سخنان صددرصد مطابق با منطق است.

به نظر ما ضرورت دارد خوانندگان محترم را در جریان بگذاریم و آگاه کنیم که افکاری که در این زمینه از غرب برخاسته و جوانان ما تازه با الفبای آن آشنا شده اند و احیاناً تحت عنوانهای مقدسی نظیر آزادی و مساوات با جان و دل آنها را می پذیرند به کجا منتهی می شود؟ آخرِ این خط سیر کجاست؟ آیا اجتماع بشر قادر خواهد بود در این مسیر گام بردارد و راه خود را ادامه دهد یا اینکه این کلاهی است که برای سر بشر خیلی بزرگ است، این راهی است که ادامه دادن آن جز فنای بشریت چیزی دربرندارد؟.

از این رو ما لازم می دانیم که در اینجا- ولو به نحو اختصار- این مسائل را طرح کنیم و البته تفصیل کامل آنها را در جای دیگر ذکر خواهیم کرد[1] مدعیان اصلاح اخلاق جنسی ادعا می کنند که اخلاق کهن جنسی علل و اسباب و سرچشمه هایی داشته است که اکنون از میان رفته یا در حال از میان رفتن است؛ اکنون که آن علل در کار نیست دلیل ندارد که ما باز هم این سیستم اخلاقی را که احیاناً توأم با خشونت هم بوده است ادامه دهیم.

بعلاوه اموری که منشأ پیدایش این اخلاق شده جریاناتی جاهلانه و یا ظالمانه بوده است که با آزادی و عدالت و حیثیت ذاتی انسانی منافات دارد. علیهذا به خاطر انسانیت و عدالت هم که باشد، باید با این اخلاق مبارزه کرد.

می گویند اخلاق کهن جنسی را امور ذیل به وجود آورده است: مالکیت مرد نسبت به زن، حسادت مردان، کوشش مرد برای اطمینان به پدری خود، اعتقادات مرتاضانه و راهبانه به پلیدی ذاتی رابطه جنسی، احساس پلیدی زن نسبت به خود به واسطه عادت ماهانه زنانه و پرهیز مرد از او در این مدت، مجازاتهای شدیدی که زن در طول تاریخ از ناحیه مرد دیده است، و بالأخره عوامل اقتصادی که زن را همواره نیازمند به مرد می کرده است. این علل واسباب- چنانکه واضح است- یا ریشه تعدی و ستمگری دارد و یا از خرافات ناشی شده است و شرایط محدود زندگیِ آن وقت چنین ایجاب می کرده است. اکنون که مالکیت مرد نسبت به زن از میان رفته است، اطمینان پدری را از راه استفاده از داروهای ضدآبستنی- که در اثر پیشرفت طب پیدا شده- بدون به کار بردن روشهای خشونت آمیز قدیم می توان به دست آورد، عقاید مرتاضانه و راهبانه به سوی زوال و نیستی می رود، احساس پلیدی عادت زنانه را با بالابردن سطح معلومات و تفهیم اینکه یک عمل ساده وظایف الاعضایی بیش نیست می توان از بین برد، دوران آن مجازاتهای سخت و شدید هم دیگر سپری شده است، عوامل اقتصادی که زن را اسیر می کرد دیگر وجود ندارد و زن امروز استقلال اقتصادی خود را بازیافته است، بعلاوه دولت تدریجاً دستگاههای خود را بسط می دهد و زن را در ایام بارداری و زایمان و شیردادن تحت حمایت خود قرار می دهد و او را از مرد بی نیاز می کند و درحقیقت دولت جانشین پدر می شود، حسادتها را با تمرینهای اخلاقی باید از میان برد؛ با وجود اینها دیگر لزومی ندارد ما همچنان به این اخلاق کهن بچسبیم.

این است انتقادات و خرده گیری هایی که بر اخلاق کهن جنسی گرفته می شود و این است دلایلی که ایجاب می کند حتماً رفرمی در این بخش از اخلاق بشری صورت گیرد.

اکنون ببینیم چه موادی در این سیستم اخلاقی پیشنهاد می شود. البته از اول باید توجه داشته باشید که همه این مواد اصلاحی بر محور شکستن قیود کهن و رفع منعها و محدودیتهای قانونی گذشته می چرخد.

اولین موضوعی که مورد توجه قرار گرفته است کامیابی آزادانه زنان و مردان از معاشرتهای لذت بخش جنسی است و به عبارت دیگر آزادی عشق است؛ می گویند زن و مرد نه تنها قبل از ازدواج باید از معاشرتهای لذت بخش آزادانه جنسی بهره مند باشند بلکه ازدواج نیز نباید مانعی در این راه به شمار آید، زیرا فلسفه ازدواج و انتخاب همسر قانونی اطمینان پدر است به پدری خود نسبت به فرزندی که از زن معینی به دنیا می آید؛ این اطمینان را با به کاربستن داروهای ضدآبستنی- که مخصوصاً پیشرفت طب امروز آنها را به بشر ارزانی داشته است- می توان به دست آورد. بنابراین هر یک از زن و مرد می توانند علاوه بر همسر قانونی عشّاق و معشوقه های فراوانی داشته باشند. زن مکلف است که در حین آمیزش با عشّاق خود از داروی ضدآبستنی استفاده کند و مانع پیدایش فرزند او گردد، ولی هرگاه تصمیم گرفت که صاحب فرزند گردد الزاماً باید از همسر قانونی خود استفاده کند.

کمونیسم جنسی تنها از آن نظر قابل عمل نیست که رابطه نسلی را میان پدران و فرزندان قطع می کند. بشر از اعتماد نسلی نمی تواند صرف نظر کند؛ هر پدری می خواهد فرزند خود را بشناسد و هر فرزندی می خواهد بداند از کدام پدر پیدا شده است.
فلسفه ازدواج و انتخاب همسر قانونی همین است و بس. اختصاص جنسی را به همین اندازه باید محدود کرد و با تأمین رابطه نسلی به وسیله فوق موجبی برای تحدید بیشتر وجود ندارد.

برتراند راسل می گوید:
 «جلوگیری وسایل (وسایل ضد آبستنی) تولید نسل را ارادی کرده و آن را از صورت یک نتیجه اجتناب ناپذیر روابط بیولوژیک (تولید قهری فرزند در اثر آمیزش) بیرون آورده است. به دلایل متعدد اقتصادی که در فصول پیش شرح دادیم محتملًا پدر برای تربیت و اعاشه اطفال، کمتر اهمیت خواهد داشت. بنابراین دلیلی نیست که مادری برای پدریِ اطفال خود همان مردی را انتخاب کند که خاطرش را برای عاشقی و رفاقت می خواهد. مادرِ آینده ممکن است شانه از زیر این تعهد خالی کند بدون آنکه لطمه ای به سعادت او وارد شود. برای مردان انتخاب مادرِ اطفال خود از این هم آسانتر و ساده تر خواهد بود. کسانی که مانند من معتقدند که روابط جنسی فقط هنگامی مسأله اجتماعی (و قابل تحدید) محسوب می شود که طفلی به وجود آید، باید مثل من این دو نتیجه را بگیرند: اولًا عشق بدون بچه آزاد است، و ثانیاً ایجاد اطفال باید تحت مقرراتی شدیدتر از آنچه امروز هست قرار گیرد.»[2]

راسل بعداً به حل یک مشکل اجتماعی دیگر نیز می پردازد و آن مشکل بهبود نژاد بشر است؛ می گوید:
 «وقتی روابط جنسی بر این اساس قرار گرفت، اجتماع می تواند فقط به زنان و مردان معینی که از لحاظ شخصی و ارثی واجد شرایطی باشند اجازه تولید نسل بدهد. آن زنی که پروانه تولید نسل دارد، از مردانی که از لحاظ ارثی ارجح شناخته شوند برای تخم گیری و تولید نسل استفاده می کند، در حالی که مردان دیگری که عشّاق خوبی خواهند بود از حق پدری محروم خواهند بود.»[3]

راسل کم کم به گفته ها و پیشنهادهای خود جنبه اخلاقی نیز می دهد و به اندرز و موعظه می پردازد. چون معتقد است یکی از ریشه های اخلاق جنسی کهن حسادت است مردان و زنان را به ترک حسادت توصیه می کند، می گوید:

 «در طریقی که من پیشنهاد می کنم، راست است که زوجین را از وفاداری نسبت به یکدیگر مبرّا می دارم اما در عوض، تکلیف دشوار منکوب کردن حسادت را به عهده شان می گذارم. یک زندگی هشیارانه بدون تسلط بر نفس غیرممکن است. در این صورت بهتر است یک احساس شدید و مزاحم را چون حسادت تحت انتظام درآوریم و نگذاریم مانع نموّ عمومی احساسات عاشقانه بشود. اشتباه اخلاق قدیمی در آن نیست که کفّ نفس را توجیه می کند، بلکه در آن است که در مورد استعمال آن اشتباه می نماید.».

مقصود راسل این است که قدما از لحاظ اخلاقی به کفّ نفس توصیه می کردند، من نیز به کفّ نفس توصیه می کنم، اما نظر قدما در کفّ نفس بر این بود که غریزه جنسی محدود گردد و نظر من به این است که جلوی حسادت در امر جنسی- که نامش را «غیرت» گذاشته اند- گرفته شود. مردان آنگاه که با عشقبازیهای همسران خود مواجه می شوند و احساس ناراحتی می کنند باید کفّ نفس و اغماض کنند، مزاحم آنها نشوند، بلکه از آن مردان بیگانه که همسر محبوب آنها را خوشحال و مسرور کرده اند شکرگزار باشند! هم او می گوید:

 «ایجاد فرزندان باید فقط در ازدواج صورت گیرد و روابط بیرون از ازدواج به وسایل مختلف خنثی گردد، و شوهران هم نسبت به عشّاق همان قدر غمض عین داشته باشند که شرقیان نسبت به غلامان خنثی (مقصود غلامان اخته و خواجه سرایان است)[4] داشتند. اشکال اساسی این طریق، اطمینان اندکی است که به وسایل ضدآبستنی از یک طرف و صمیمیت زنان از طرف دیگر (که از عشّاق خود باردار نشوند و به ریش شوهر نبندند)[5] می توان داشت، اما این اشکال با مرور زمان کاهش خواهد یافت.».

رفرم و اصلاح! به همین جا خاتمه پیدا نمی کند؛ موضوعات دیگری نظیر ستر عورت، ممنوعیت ازدواج با محارم، نشر صور قبیحه، استمناء، تمایل به همجنس، سقط جنین، آمیزش در ایام عادت و امثال اینها نیز مورد بحث قرار می گیرد. بعضی از این موضوعات از قبیل لزوم ستر عورت و منع نشر صور به اصطلاح قبیحه صریحاً مورد انتقاد قرار گرفته و بعضی دیگر از قبیل استمناء از حوزه اخلاق خارج دانسته شده است و در قلمرو طب به شمار آمده است؛ احیاناً از نظر طبی اگر غیرمجاز شناخته می شود، کسی که به سلامت خود علاقه مند است آن را ترک می کند؛ به هر حال نمی تواند ممنوعیت اخلاقی داشته باشد!...[6]




[1]. کتاب نظام حقوق زن در اسلام که در دست تألیف است.

[2]. زناشویی و اخلاق، ص 122

[3]. همان، ص 123

[4]. [ جملات داخل پرانتز از استاد است.]

[5]. [ جملات داخل پرانتز از استاد است.]

[6]. مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 19، ص: 638 تا ص: 643
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است