در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: ، حسن ابراهیم زاده ؛


در شماره پیشین و قسمت اول این مقاله، با ویژگی مهم شهید مطهری، یعنی «زمان آگاهی» ایشان آشنا شدیم. شهید مطهری، فرزند زمان خود بود و زمان آگاهی و برخورد با پدیده های نو، وی را به سوی موضع گیری های نو، سوق می داد. او علاوه بر آن که در برابر هر پدیده، مسئله و جریان جدیدی، موضع مخصوص خود را داشت، موضع گیری هایش از اتقان، شفافیت، صراحت و شجاعتی که خاص خود ایشان بود، برخوردار بودند.

در قسمت دوم این مقاله، با برخی مواضع خاص این شهید بزرگوار درباره مسائل مختلف، بیشتر آشنا می شویم.

شهید مطهری در خصوص مقوله های مطرح عصر خود، دارای مواضعی شفاف بود که ذکر چند برداشت و موضع گیری وی، نسل امروز را با اندیشه های ناب و چشمان فردانگر وی آشنا می سازد.

مردم در طول خداوند

مطهری که خود از میان مردم برخاست، با مردم زیست و سرانجام بر روی دستان مردم به لقای خداوند سبحان شتافت، در مقطعی که جریان ها و گروهک های سوسیالیستی و مارکسیستی به نام «خلق» و گروه های لیبرالیستی به نام «آزادی انسان»، برای دست یازیدن به اهداف شوم خود از واژه «مردم» پلی ساخته بودند و بر خلاف آموزه های انبیای الهی، مردم را به جای خدا و رأی مردم را رأی خدا به تصویر می کشیدند، او در موضعی صریح، مردم را در طول خداوند و قوانین الهی به تفسیر کشید و کار برای غیر خدا را نوعی شرک و بت پرستی معنا کرد. وی در این باره می نویسد:

«واقعیت تکاملی انسان و واقعیت تکاملی جهان، واقعیتی «به سوی اویی» است؛ هر چه رو به آن سو ندارد، باطل و بر ضد مسیر تکاملی خلقت است. از نظر اسلام، همچنان که کار خود را باید برای خدا کرد، کار خلق را نیز باید برای خدا کرد. این که گفته می شود کار برای خدا، یعنی کار برای خلق، راه خدا و خلق یکی است و برای خدا، یعنی برای خلق وگرنه کار برای خدا منهای خلق آخوند بازی و صوفی گری است، سخن نادرستی است. از نظر اسلام، راه، راه خداست و بس و مقصد، خداست؛ نه چیز دیگر؛ اما راه خدا، از میان خلق می گذرد. کار برای خود کردن، نفس پرستی است؛ کار برای خلق کردن، بت پرستی است؛ کار برای خلق کردن، شرک و دوگانه پرستی است؛ کار خود و کار خلق برای خدا کردن، توحید و خداپرستی است. در روش توحیدی اسلامی، کارها باید به نام خدا آغاز شود و آغاز کردن کار به نام خلق، بت پرستی است و به نام خدا و خلق، شرک و بت پرستی است و تنها به نام خدا، توحید و یگانه پرستی است.1

اصلاحات قرآنی

شهید مطهری با بیان این مطلب که «اصلاح طلبی، یک روحیه اسلامی است؛ هر مسلمانی به حکم این که مسلمان است، خواه ناخواه اصلاح طلب و لا اقل طرفدار اصلاح طلبی است؛ زیرا اصلاح طلبی هم به عنوان یک شأن پیامبری در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهی از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعی است»،2 با تمسک به قرآن از زبان حضرت شعیب، ترویج اباحه گری به نام اصلاحات را اصلاح منافقین تفسیر می کند.3

راه سوم، راه التقاط

در بینش و نگرش توحیدی مطهری، هیچ پندار، گفتار و رفتاری را نمی توان خارج از قرار گرفتن در یکی از دو جبهه حق و باطل و یا اردوگاه توحید و شرک، تحلیل و تفسیر کرد. در این موضع، خط و راه سومی وجود ندارد. در این نگرش، حقیقت تنها یکی است و اسلام ناب، اسلام برگرفته از یک منبع و یک سرچشمه است؛ نه تلفیقی از مکتب اسلام و مکاتب دیگر ساخته بشر؛ به گونه ای که احکام عبادی را از اسلام و احکام سیاسی و اجتماعی را از مکتب دیگری بگیرند و با مغالطه، نام آن را اسلام ناب بگذارند.

از منظر مطهری، استنباط و مواضع نوگرایانه اسلام ناب، هرگز در تضاد با آیات و روایات ائمه علیهم السلام نیست و اگر چنین تضادی در استنباط از قرآن و سنت دیده شود، خود بزرگ ترین دلیل بر بدلی بودن و التقاطی بودن این استنباط است.

شهید مطهری در اواخر عمر خود به صراحت به ظهور «شبهه اسلام ناب» در برابر «اسلام ناب» و ظهور اسلامی بدلی هشدار داد. وی در موضعی شفاف، این «راه سوم» را راه التقاط نامید و گفت:

«در سال های اخیر، بدبختانه گروه سومی هم پیدا شده اند که به یک مکتب التقاطی معتقد شده اند. اینها قسمتی از اصول کمونیسم را با بعضی از مبانی اگزیستانسیالیسم ترکیب کرده اند و بعد، حاصل را با مفاهیم ارزش ها و اصطلاحات خاص فرهنگ اسلامی آمیخته اند؛ آن وقت می گویند مکتب اصیل و ناب اسلام، این است و جز این نیست. من در این جا هشدار می دهم؛ ما با گرایش به مکتب های بیگانه، استقلال مکتبی خودمان را از دست می دهیم».4

بی شک، همان گونه که استنباط نوگرایانه فقهی، کلامی و فلسفی و نیز مواضع سیاسی - اجتماعی شهید مطهری، برگرفته از زلال شریعت است، استنباط ها و مواضع اعتدالی این شهید و مشی دور از افراط و تفریط وی نیز نه یک آموزه و تلفیقی از سنت و تجدد، بلکه برخاسته از «بینش توحیدی» اوست؛ از این رو، «توازن و اعتدال» در موضع گیری های شهید مطهری، همانند مواضع دیگر وی، تفاوتی ماهوی با مقوله «تسامح و تساهل» دارد؛ مقوله ای که امروز شعار برخی از جریان های فکری - سیاسی جامعه است. این شهید، در خصوص ظرافت پیمایش «اعتدال» و پرهیز از افراط و تفریط در استنباط ها و موضع گیری ها می نویسد:

«پرهیز از افراط و تفریط و گرایش به اعتدال، در هر کاری، خالی از دشواری نیست. گویی همیشه راه اعتدال، یک خط باریک است که اندک بی توجهی، موجب خروج از آن است. این که در آثار دینی وارد شده که «صراط»، از مو باریک تر است، اشاره به همین نکته است که رعایت اعتدال در هر کاری، سخت و دشوار است».5

منافقین، موج سواران جامعه

شهید مطهری، از منافقین به عنوان موج سوارانی یاد می کند که با ظاهری زیبا و فریبنده، هرگز باطن شیطان صفت خویش را برای عامه مردم بر ملا نمی کنند؛ موج سوارانی که با ارزیابی نیازهای روحی و جسمی اقشار جامعه و خلق شعارهای جذاب، به فراخور نیاز، توده های جامعه را به سمت اهداف از پیش تعیین شده خود سوق می دهند. شهید مطهری، مبارزه با منافقان را سخت ترین میدان مبارزه موحدان به تصویر می کشد و تنها راه جلوگیری از به قدرت رسیدن و یا حذف آنان از معادلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را بسترسازی فکری - فرهنگی و بالابردن سطح آگاهی افراد جامعه می داند. وی در این باره می نویسد:

«مشکل ترین مبارزه ها، مبارزه با نفاق است که مبارزه با زیرکی هایی است که احمق ها را وسیله قرار می دهند. این پیکار، از پیکار با کفر، به مراتب مشکل تر است؛ زیرا در جنگ با کفر، مبارزه با یک جریان مکشوف، ظاهر و بی پرده است؛ اما مبارزه با نفاق، در حقیقت، مبارزه با کفر مستور است. نفاق دو رو دارد؛ یک رو ظاهر که اسلام است و مسلمانی و یک رو باطن که کفر است و شیطنت و درک آن، برای توده ها و مردم عادی، بسیار دشوار و گاهی غیرممکن است و لذا مبارزه با نفاق ها، غالباً به شکست برخورده است؛ زیرا توده ها، شعاع درکشان از سر حد ظاهر نمی گذرد و نهفته را روشن نمی سازد و آن قدر بُرد ندارد که تا اعماق باطن ها نفوذ کند... . باید توجه داشت که هر اندازه احمق زیاد باشد، بازار نفاق داغ تر است. مبارزه با احمق و حماقت، مبارزه با نفاق نیز هست؛ زیرا احمق، ابزار دست منافق است؛ قهراً مبارزه با احمق و حماقت، خلع سلاح کردن منافق و شمشیر از دست منافق گرفتن است».6

گرگ صنعتی جهان غرب

شهید مطهری که به خاطر فعالیت های گسترده گروه های چپ گرا در دانشگاه ها و شبهه افکنی های عناصر وابسته به شرق در بین نسل جوان، بیشترین تلاش های خود را در عرصه قلم و بیان و پاسخ گویی و شبهه زدایی در خصوص مکاتب سوسیالیستی جهت داده بود، هرگز از حرکت های فرهنگی لبه دیگر قیچی که درصدد بود تا «بینش توحیدی» و ارزش های اخلاقی و انسانی را محو کند، غافل نبود. وی در این سال ها نه تنها به نقد ناهنجاری های اخلاقی و تحریف های آشکار «غرب فرهنگی» درباره اسلام و آموزه های اسلام پرداخت و مبارزه با التقاط فکری و ابتذال فرهنگی را دنبال کرد، بلکه به صراحت، شعارهای جهان غرب را - چون همزیستی، صلح و وحدت جهانی - فریبی بزرگ بیان کرد.

او رابطه غرب جغرافیایی و فرهنگی را با جهان سوم، به رابطه گرگ با گوسفند تشبیه کرد که در عمل هرگز از خوی درندگی و برتری جویی خود دست برنمی دارد. وی در این باره می نویسد:

«تجربه تاریخی و شواهدی که از مبارزات و تحولات اجتماعی کسب شده، نشان می دهد که به هر حال در عالم انسان ها، اصناف و شعبی وجود دارند؛ اصنافی که از یکدیگر متمایزند و راه های مشخصی از یکدیگر دارند و امکان ادغام و اضمحلالشان در یکدیگر طبیعتاً وجود ندارد. تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جهان معاصر، روز به روز وحدت و تفاهم جهان غرب با دنیای سوم را دورتر و ناممکن تر می سازد. هر قدر دم از همزیستی، صلح و وحدت جهانی زده شود، باز هم عمل یا واقعیت تحولات آن را دورتر و غیرعملی تر می سازد. تا زمانی که گرگ و گوسفندی در این عالم هست، وحدت بین آنها غیرممکن است».7

تأیید تمام نوشتارهای این شهید و دعوت نسل جوان به مطالعه آنها از سوی مردم سالار واقعی، اصلاح گر و منادی بازگشت به کوثر زلال قرآن و عترت، یعنی امام راحل(ره) و نیز تأکید مقام معظم رهبری بر ترویج اندیشه ها و به تصویر کشاندن زوایای گوناگون زندگی شهید مطهری، تأییدی بر مواضع توحیدی، دردشناسانه و درمان گرایانه شهید مطهری است.

ادامه دارد...

پی نوشت:

1. مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، جهان بینی توحیدی، مجموعه آثار، ص 135.

2. نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، ص 7.

3. همان.

4. پیرامون انقلاب اسلامی، ص 162.

5. نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، ص 90.

6. مجموعه آثار، ج 16، ص 338-340. (جاذبه و دافعه علی علیه السلام)

7. مجموعه آثار شهید مطهری، ج 14، ص 35.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است