در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: پیرامون انقلاب اسلامی، مطهری، مرتضی ؛


از جمله خصوصیات انقلاب ما، یکی این است که چون بر پایه ایدئولوژی اسلامی قرار گرفته، به معنویتی واقعی متکی است، نه معنویتی از آن دست که حضرات پیشنهاد میکنند و می بینیم که بطلان و ورشکستگی اش به اثبات رسیده است.در کشورهائی که به ادعای طرفداران این نوع معنویت ساختگی، مالکیت وجود ندارد، بی معنویتی و خودخواهی و خودپرستی همانقدر رایج است که در کشورهای طرفدار مالکیت.یک نمونه جالب از پرورده شدگان مکتبهای اومانیستی اینچنینی، استالین است.میپرسم آیا استالین در چه محیط و در کدام جامعه رشد یافت؟ غیر از اینست که در جامعه ای که به ادعای آقایان در آن مالکیت وجود نداشت؟ اگر این تز درست باشد که مالکیت فردی به انسان خودپرستی و خودخواهی و جاه طلبی میدهد، در مورد استالین که نه سند مالکیتی بنامش وجود داشت و نه ملک و املاکی داشت و نه خانه های متعدد، چه میتوانید بگوئید؟ چگونه بود این شخص که از تربیت شدگان همین مکتبهاست، به اعتراف معتقدان این مکاتب از جمله خودخواه ترین و درنده خوترین انسانهای روی زمین محسوب میشد؟ در میان کمونیستهای امروز، غیر از یک گروه خاص، یعنی آنهائی که با نام توده ای شهرت دارند، سایر گروهها به استالین به چشم یک انسان نگاه نمی کنند و استالینیزم را مترادف با فاشیزم میدانند .نمونه استالین در این جوامع کم نیست، لااقل، اگر یک استالین بزرگ پیدا نشود، دهها و هزارها استالین کوچک در آنجا یافت میشوند. به این ترتیب این سؤال اساسی باقی میماند که اگر ممنوعیت، جبرا به دنبال سلب مالکیت پیدا میشود، پس وجود این استالینهای کوچک را چگونه میتوان توجیه کرد؟

درد معنویت بشر را سلب مالکیت به تنهائی کفایت نمیکند. عدالت اجتماعی لازمست، نه سلب مالکیت.زیرا اگر در جامعه ای عدالت اجتماعی برقرار نباشد، پایه معنویت هم متزلزل خواهد بود. منطق اسلام اینست که معنویت را با عدالت، توأم با یکدیگر میباید در جامعه برقرار کرد.در جامعه ای که عدالت وجود نداشته باشد هزاران هزار بیمار روانی بوجود میآیند.محرومیتها ایجاد عقده های روانی میکند و عقده های روانی تولید انفجار.یعنی اگر جامعه به تعبیر علی (ع) بدو گروه گرسنه گرسنه و سیر سیر تقسیم شود وضع به همین منوال باقی نمیماند، بلکه صدها تالی فاسد به همراه خواهد آورد.یک گروه گرفتار بیماریهایی نظیر تفرعن، خود بزرگ بینی و...میشوند و گروه دیگر، دچار ناراحتیهای ناشی از محرومیت.

سخن درست بگویم نمیتوانم دید که می خورند حریفان و من نظاره کنم ما در جامعه آینده خودمان باید همانطور که مسئله عدالت را با شدت مطرح میکنیم، بهمان شدت نیز مسئله معنویت را طرح کنیم.

متأسفانه در جامعه های بشری معمولا نوعی نوسان وجود دارد، به این معنی که ابناء بشر اغلب بین دو حالت افراط و تفریط نوسان میکنند و کمتر طریق اعتدال را در پیش میگیرند .در جامعه خودمان اگر به گفته ها و نوشته های پنجاه سال پیش نگاه کنیم می بینیم درباره معنویت زیاد سخن گفته اند، اما درباره عدالت یا سخن نگفته اند و یا بسیار کم گفته اند .حالا که تحول پیدا شده درباره عدالت سخن گفته میشود ولی گویا مد شده که درباره معنویت زیاد سخن گفته نشود.مثل اینکه اگر درباره معنویت سخن گفته شود، ضد انقلاب است.نه، یک انقلاب اسلامی چنین نیست.اگر معنویت را فراموش کنیم، انقلاب خودمان را از یک عامل پیش برنده محروم کرده ایم.متأسفانه گاهی دیده میشود که در بعضی از نوشته های امروزی، و در بعضی از تفسیرهائی که درباره قرآن نوشته میشود، آنچه که معنویت است، تفسیر به مادیت میکند و با این کار به حساب خودشان برای اسلام فرهنگ انقلابی تدوین میکنند.در قرآن بارها و بارها کلمات آخرت و قیامت بکار رفته است و بدون شک در همه جا مقصود این بوده که بعد از این دنیائی که در آن زندگی میکنیم، عالم دیگری وجود دارد.اما گویا به نظر این آقایان اینکه در قرآن از عالم دیگری اسم برده میشود، ضعف قرآن است.لذا هر جا که اسم آخرت آمده میگویند مقصود سرانجام است.سرانجام هر کار، سرانجام هر مبارزه.این افراد میخواهند پایه های معنویت قرآن را از میان ببرند و متأسفانه صرفا بر روی عدالت فکر میکنند.تصور میکنند بدون معنویت، عدالت امکان پذیر است.ولی اولا از یک سو معنویت در قرآن قابل توجیه و تأویل نیست.و از سوی دیگر، بدون بال معنویت از بال عدالت کاری ساخته نیست.از نظر قرآن معنویت پایه تکامل است.اینهمه عبادات که در اسلام بر روی آن تکیه شده است برای تقویت جنبه معنوی روح انسان است.زندگی پیامبر را ببینید، با آنهمه گرفتاری و مشغله ای که دارد باز در همان حال قرآن میگوید:

ان ربک یعلم انک تقوم ادنی من ثلثی اللیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک و الله یقدر اللیل و النهار علم ان لن تحصوه فتاب علیکم...

(سوره مزمل آیه 20)

خدا آگاه است که تو در حدود دو ثلث شب را به عبادت قیام میکنی، گاهی حدود نصف آن، و لا اقل ثلثی از شب، و گروهی که با تو هستند [نیز چنین می کنند] ...

و یا خدا به پیامبرش تأکید میکند که:

قسمتی از شب را برای عبادت برخیز، تهجد کن، نماز شب بخوان، تا به مقام محمود برسی. (1)

و یا در مورد حضرت علی (ع) .اگر عدالت اجتماعی او را میبینیم کار کردنها و بیل زدنها و عرق ریختنهایش را مشاهده میکنیم، باید آن در دل شب غش کردنهایش را هم ببینیم.آن از خوف خدا بیهوش شدنهایش را هم نظاره کنیم.اینها واقعیات تاریخ اسلام هستند و آنها هم صریح آیات قرآن.این مسائل را نمیتوان توجیه و تاویل کرد.هرگونه تفسیر و تعبیر مادی این مسائل خیانت به قرآن است.انقلاب ما، در آینده در کنار عدالت اجتماعی به مقیاس اسلامی، نیاز به معنویتی گسترده و شامل دارد، معنویتی از آن نمونه که در پیامبر و ائمه دیده ایم .

پی نوشت:

1 سوره اسرا آیه .79

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است