در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: نشریه سیاست روز، 12/02/1380، ؛


 

بر اهل فن پوشیده نیست که استاد مطهری قبل از هر نوع تخصص علمی یک فیلسوف بود. یعنی در مقام مقایسه معلومات متنوع باید او را متخصص در فلسفه اسلامی دانست. او به سایر علوم مانند فقه، اصول تغییر، حدیث و تاریخ از همه دید می نگریست. در هر مبحثی وارد می شد. زیر بنای فکری او فلسفه بود و از همین دیدی به عنوان اصل مسلم غیرقابل تردید که ریشه همه علوم است آن مبحث را طرح می کرد. در عین حال اصرار و بلکه تمایل نداشت اصطلاحات فلسفه را به کار برد و جا و بیجا وارد معقولات گردد.

او هرچه می گفت و می نوشت برایش به صورت معقول درآمده بود. از فلسفه به شدت دفاع می کرد و نقد منتقدان را داوری سطحی وجود فکری و نشای از عدم نیل به اعماق فلسفه و لمس نکردن ژرفای آن میدانست. او اصرار داشت که بسیاری از مسایل ماوراءالطبیعه مانند ربط حادث به قدیم، حقیقت روح و نفس، اثبات واجب الوجود جز از راه فلسفه میسر نیست متد فلسفی او فلسفه متعالیه ملاصدرا بود و آن را به طور مستوفی از محضر امام امت آموخته بود.

به جرأت می توان گفت مرحوم استاد مطهری از اسلام و حقایق آن با تمام وجود دم می زد و در اندرون خود جهانی از معرفت و بینش اسلامی بود و عشق به اسلام با روح او عجین گردیده بود و حقیقتاً خدایش را با آن عشق می پرستید. او با اسلام زندگی می کرد و با اسلام تنفس می کرد، هر چه درباره اسلام می گفت و می نوشت از اعماق روحش سر می زد و از سویدای دلش برمی خاست و هنگامی که می دید دانشمند متفکری مانند «اقبال لاهوری» از اسلام و قرآن دکتر «یونس اپیکچی» از اساتید مجرب دانشگاه های ایران و آلمان و برنده جایزه خوارزمی سال 1377 در بخش بین المللی است وی از سال 1359 تا امروز در آلمان به سر می برد و به عنوان مدرس، محقق و سرپرست دانشکده شیمی در دانشگاه گینس آلمان فعالیت می کند.

فرصت را مغتنم شمردیم و با استاد که چندی قبل به ایران آمده بود گفت و گویی انجام دادیم که آن را در زیر می خوانید: «آقای دکتر شما به عنوان کسی که سال ها، استاد دانشگاه های ایران و آلمان بوده اید، تفاوت های آموزشی چنان عاشقانه دم می زد مسرور می گردید.

نکته قابل توجه آن که استاد مطهری به همان اندازه که در فلسفه اسلامی متبحر بود، از فلسفه و مکتب مادی به کمک ترجمه های فارسی و غربی و با تماس با اهل فن اطلاع یافته بود و در رد و ابطال آن قلم می زد و مسلماً نوشته های وی و استادش «علامه طباطبایی در ایران و شاید در سراسر ممالک اسلامی در مقابله با مکتب در ماتریالیسم دیالکتیک در بالاترین سطح علمی جای دارد.

اندیشه و مشی سیاسی و اجتماعی شهید مطهری ناشی و مقتبس از ایدئولوژی اسلامی و نحوه برداشت او از تعالیم اسلام بود. او را باید یک عالم اسلامشناس و یک مصلح روحانی دانست که به شیوه صد در صد اسلامی بودن دنباله روی از غرب یا التقاط میان اسلام و شیوه های غربی طالب اصلاح جامعه بود از راه اصلاح حکومت و روحانیت مثل این که این حدیث شریف نبوی را نصب العین خود قرار داده بود در صنفان من امتی اذا صلحا امتی بالامراء و العلماء» تمام فعالیتها و کوشش های سیاسی و اجتماعی او در این خلاصه می شد. آثار و تألیفات با توضیحاتی که شرح آن را بیشتر خواندید، در حد مسیر میسر، به کندوکاو در پیرامون آثار استاد شهید سترگ اندیشه و مکتب می پردازیم: اسلامی بودن، وی همواره به اسلام می اندیشید و اثری و فکری جز اسلامی از او سر نمی زد لهذا کلیه آثار او حتی نوشته های فلسفیاش اسلامی است. درحالی که نویسندگان مشهوری مانند طه حسین، عباس عقاد و گروهی از نویسندگان خودمان را می شناسیم که اثر اسلامی هم دارند اما نوشته های دیگر هم فراوان دارند مرحوم مطهری چنین دو کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟ در آلمان سیستم آموزشی حالت کاربردی دارد. در آنجا دانشجویان، تنها در حدود 40 تا 50 واحد تئوری دارند. همه کارها عملی است. در ایران دانشجو در آزمایشگاه با دستورالعمل، کار می کند اما در آلمان یک موضوع به دانشجو می دهند و می گویند خودت برو و تحقیق کن و نتیجه را بیاورد، سیستم فعلی برای دانشجویان ایرانی بسیار مضر است.

چرا که مثلاً در رشته شیمی دانشجو باید مواد و خاصیتها آن را کاملاً بشناسد. می پرسم چند نفر از دانشجویان شیمی را می شناسید که قادر بود و یک نویسنده متعهد اسلامی بود. مکتبی بودن، او همواره با توجه به مکتب و ایدئولوژی اسلامی چیز می نوشت و چه بسیار کسانی که همواره در راه اسلام می گویند و می نویسند اما کار آنان محتوای مکتبی ندارد و در مقام تجزیه و تحلیل به یک بینش خاص مکتبی منتهی نمی شود پیداست که این امتیاز چیزی علاوه بر امتیاز اول است.

هماهنگی با نیازها، او هیچگاه بر سبیل تفنن و سرگرمی قلم به دست نمی گرفت بلکه نیازهای را می سنجید و ملاحظه می کرد که چه کتابی جایش خالی است و در کدام زاویه از فرهنگ انقلابی اسلام خلأ وجود دارد همان را پر می کرد و لهذا کاری که شخص دیگری منطق با مکتب به شایستگی انجام داده بود و نیاز مبرمی به نوشته دیگری در آن باره احساس نمی شد بیجهت در آن وقت صرف نمی کرد مگر این که آن کار انجام یافته را ناقص و غیر وافی به نیاز روز تشخیص می داد که البته به فکر چاره می افتاد استاد مطهری سخت به این نکته توجه داشت و در اغلب نوشته های خویش به آن اشاره می کرد. ضرورت این نیاز را از زبان خودش بشنویم، این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفته مقاله یا کتاب نوشتهام تنها چیزی که در همه نوشته هایم آن را هدف قرار داده ام حل مشکلات و پاسخگویی به سوالاتی است که در زمینه مسایل اسلامی در عصر ما مطرح است. این بنده هرگز مدعی نیست که موضوعاتی که خودش انتخاب کرده و درباره آن ها قلم فرسایی کرده است لازم ترین موضوعات بوده است تنها چیزی که ادعا دارد این است که به حب تشخیص خودش از این اصل تجاوز نکرده که تا حدی که برایش به چنین کاری باشند الان اساتید و دانشجویان ایران وقتی در آزمایشگاه به مشکلی برمیخورند، وقتی فلان ماده را ندارند، پروژه را متوقف می کنند و منتظر می مانند تا این ماده از خارج وارد شود درحالی که می توانند این ماده را در داخل کشور تولید کنند.

نکته دیگر این که در ایران دانشجو نمی داند دنبال چیست؟ دانشجو باید بداند که مشغول یادگیری چه چیزی است باید رشتهاش را بشناسد وگرنه سرخورده و دلسرد می شود. مهم نیست که چند تا مقاله داشته است. بلکه مهم، آن است که این مقالات کجا چاپ می شود و چه نیازی را در کشور مقدور است در مسایل اسلامی «عقده گشایی» کند و حتی الامکان حقایق اسلامی را آن چنان که هست ارائه دهد فرضاً نمی تواند جلو انحرافات عملی را بگیرد. باری حتی الامکان با انحرافات فکری مبارزه نماید مخصوصا مسایلی را که دستاویز مخالفان اسلام است روشن کند و در این جهت «الاهم فالاهم» را لا اقل به تشخیص خود رعایت کرده است (مقدمه کتاب عدل الهی)

 - انقلابی و حماسه آفرین بودن: استاد مطهری که طبیعتاً انقلابی بود نوشته هایش حتی آثار فلسفی او هم تحلیلگر یک انقلاب و آرمانبخش و حماسه آفرین است نه یک انقلاب سیاسی و اجتماعی که انقلاب فکری و مکتبی که خواننده بخواند و بفهمد و پس از فهمیدن در جهت روح حماسی خود را در جامعه

صفحه 2

از دست داده است باید این روح حماسی را دوباره در کالبد مسلمانان دمید تا به اسلام مباهات کند و با غرور اسلامی به حرکت درآیند. یعنی همان حالت که در ایران و تا حدودی در جهان اسلام پس از انقلاب اسلامی به چشم می خورد.

 - تحقیقی بودن، وی قلم روی کاغذ نمی برد مگر این که هدفش تحقیقی درباره مسأله ای بود و تا به طور دلخواه آن مسأله با دلیل و برهان برای خودش روشن نشده بود آن را عرضه نمی کرد در نوشتن و نشر هرچه به نظرش می رسید عجله و اعتماد نمی ورزید. بدون صرف وقت لازم و متناسب با هر مسأله و اعتماد نمی کرد چه برسد به این که بدان مباهات و فضل فروشی کند.

 - جامع الاطراف بودن، مطالب را به طور جامع و مانع و به اصطلاح جامع الاطراف مورد بحث قرار می داد، و اطراف و جوانب و نتایج و برداشت هایی که ممکن است به غلط از آن ها بشود در نظر می گرفت و جای سوال برای خواننده باقی نمی گذاشت.

 - عواطف را در نظر گرفتن در هنگام انتقاد احساسات و عواطف طرف مخالف را در نظر می گرفت و احتیاط لازم را در کیفیت طرح مسایل اصلاحی و انتقادی رعایت می کرد تا بیش از آنچه لازمه یک انتقاد سالم و سازنده است با طرف خود برخورد پیدا نکند و مخالفان را بیجهت علیه خود نشوراند. نمونه این احتیاط کاری را در مقاله، «مشکل اساسی سازمان روحانیت» و انتقاد از گروهی که دست به تأویل نادرست قرآن می زنند می توان دید.

حسن اسلوب: عبارات و جملهها در سراسر آثار استاد مطهری یک نواخت، همدست، حکم، ساده و دلنشین است از تطویل و یا اجمال گویی بیجا و به کار بردن الفاظ و اصطلاحات علمی نامفهوم برای نوع خوانندگان اجتناب گردیده و حتی الامکان جمله های عربی ترجمه شده است. از لحاظ نظم و ترتیب و فصل بندی و به تبویب ابواب و نحوه ورود و خروج از مطلب، بسیار دقت به کار رفته و به بهترین وجه در نظر گرفته شده است همانطور که در انتخاب عناوین اسامی کتب ذوق و سلیقه کافی مبذول گردیده است. - بکار بردن تغییرات نو و ابتکاری: استاد مطهری گاه به گاه در تعبیرات، ابتکار و نوآوری هم دارد مانند «عوام زدگی» سال ها سنی بود و بعداً شیعه شد و از این قبیل ...

تنوع، و در نظر گرفتن همه اقشار: کمتر اتفاق می افتد که نویسنده ای در رشته های مختلف چیز بنویسد و در همه رشتهها به خوبی از عهده مطلب برآید به طوری که نزد متخصصان آن رشته از اعتبار و ارزش کافی برخوردار باشد. از شیخ بهایی نقل می کنند که گفت، غلبت کل ذی فنون و غلبنی ذو فن واحد» یعنی بر دانشمند دارای چند فن غلبه کرد اما دانشمند متخصص در یک فن بر من غلبه کرد.

این یک حقیقت است که ابعاد علمی انسان محدود است، و فوق کل ذی علم و علیم، و کسی که در چند بعد مختلف علمی زحمت کشیده نمی تواند در برابر کسی که تنها عمرش را در یک رشته صرف کرده عرض وجود و اظهار لحیه نماید اما مثل این که استاد مطهری تا حدی این قانون را شکسته و حسابها را به هم ریخته است و در هر رشته از عقلی و نقلی چیز نوشته و در سطح تخصص می باشد.

مخلص کلام آنکه آثار استاد مطهری به منزله چارچوبی برای این انقلاب بیسابقه و عقیم و بیانگر سیر علمی و فکری و الهامبخش ایدئولوژی آن و منبع موثقی برای جویندگان و محققان در تاریخ باقی خواهد ماند و نام مطهری را برای همیشه همراه نام انقلاب اسلامی جاوید خواهد ساخت و او که به شهادتش جاوید است. به علمش و آثارش نیز جاوید خواهد ماند همان طور که خود او گفته است: عالم: از راه علم و از کانال علم به جامعه می پیوندد.

مخترع، از راه اختراعش به جامعه می پیوندد. معلم اخلاق از راه اندرزگویی به جامعه می پیوندد. و شهید از راه خون خودش به جامعه می پیوندد و بدین وسیله خود را جاودان می سازد یعنی خون جاوید در اجتماع به وجود می آورد.


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است