در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: فصلنامه پیام، شماره 82، صفحه 115، نگارش، حمید، استادیار پژوهشكده تحقیقات اسلامی ؛


چكیده

از موضوعاتی كه از دیرباز به عنوان مهم­ترین آرمان آدمیان مطرح بوده است نظریه عدالت می­باشد. فضیلتی كه تحقق آن زمینه­ساز تحول در روح و روان انسان در اجتماع و فقدان آن منشأ ظلم و ستم و نا برابری می­گردد. اصلی كه حیات بخش جامعه بشری بوده و گرایش به آن شأنی از شئونات فطری، آدمیان تلقی می­گردد.

این نظریه از مهم­ترین مسائل فلسفه سیاسی در جهان اسلام در بعد نظری و عملی بوده و از مهم­ترین اهداف بعثت پیامبران به شمار می­آید. هم­چنین عدالت­ورزی خداوند از اركان مهم خداشناسی اسلام بوده و یكی از اوصاف  الهی می­باشد كه جایگاه ویژه­ای در منظومه عقاید اسلامی یافته است تا جایی كه از عدل به عنوان یكی از اصول پنج­گانه دین و مذهب یاد می­شود. از معدود اندیشمندانی كه نظریه عدالت را مورد بررسی قرار داده است فرزانه مطهری است. گستره كلامی عدل در نگاه استاد كه ریشه قرآنی دارد فراگیر، نظام آفرین و مبنایی بوده به گونه­ای كه از توحید تا معاد و از نبوت تا امامت و از آرمان­های فردی تا هدف­های اجتماعی همه بر محور عدل استوار می­باشد. از نظرگاه استاد، عدالت نه تنها یك فضیلت كه یك معیار و مبنای تمام قواعد حقوقی، فقهی است و شاید بتوان گفت بنیادی­ترین اصل در علوم سیاسی و اجتماعی می­باشد. آموزه عدل با كل نظام تكوینی و تشریعی جهان در ارتباط است و قبول یا رد آن سبب تحول اساسی در جهان‌بینی می­گردد.

نظریه­پردازی با استفاده از منابع دینی در جهت رفع شبهات را می­توان در اندیشه  كلامی استاد یافت. نوشتار حاضر جستجو­گر  نتایج كلامی نظریه عدالت در اندیشه استاد است.

واژگان كلیدی: نظریه عدالت، استاد مطهری، كاركرد كلامی، حسن و قبح عقلی، مقیاس بودن عدالت.

طرح مسئله

1. از جمله مسائلی كه استاد به آن پرداخته­اند نظریه عدالت می­باشد. این مقاله می­كوشد بعضی از كاركردهای كلامی این نظریه را در آثار به جا مانده از ایشان تبیین كند. در واقع فرضیه تحقیق حاضر بیان نقش كلیدی نظریه عدالت در نظام كلامی استاد مطهری است و می­كوشد اثبات كند كه نظریه عدالت بسیاری از معضلات كلامی را حل می­كند و معیاری در تشریح رفتارها و آموزه­های دینی است.

2. سعی نگارنده مبتنی بر نظریه­پردازی است و می­خواهد با نگرش اصولی مبتنی بر متون دینی اسلام، عدالت را بر اساس ساختار وجودی انسان از نظرگاه استاد، مورد بررسی قرار دهد.سؤال اساسی این است آیا می­توان به نظریه­­ای در باب عدالت دست یافت كه واقع­نگر، فراگیر، عقلانی و هماهنگ با ویژگی­های فطری باشد. اثبات این دیدگاه عدالت را از دو نگرش محدود فقهی كه آن را ویژگی­های فردی می­داند و نگرش قضایی كه تحقق آن را در برخورد با جرم بررسی می­كند فراتر رفته و به تمام ابعاد هستی به ویژه انسان و جامعه راه پیدا می­كند.

تعریف عدالت

برای عدل و عدالت معانی گوناگون هم چون رعایت تساوی و مساوات برشمرده­اند از منظر استاد، تعریف عدالت به مساوات قابل پذیرش نمی­باشد.

آیا امكان دارد كه در یك جامعه همه انسان­ها عهده­دار وكالت شوند. افزون بر این، انسان­ها از لحاظ استعداد و امكانات مساوی خلق نشده­اند گروهی استعداد هنری دارند، گروهی استعداد نویسندگی دارند، گروهی در فعالیت­های اقتصادی موفق­ترند با این توضیحات روشن می­شود كه اگر عدالت را به معنای مساوات بگیرند نوعی ظلم و تجاوز خواهد بود و نابودی اجتماع را به همراه خواهد داشت. استاد مطهری معتقد است این نوع عدالت عین ظلم خواهد بود.[1]

از منظر استاد عدالت عبارت است از این كه استحقاق و حقی را كه بشر به موجب خلقت و به سبب كار و فعالیت خودش به دست آورده است به او داده شود و نقطه مقابل ظلم است كه آن­چه را كه فرد استحقاق دارد به او ندهند و از او بگیرند و نقطه مقابل تبعیض است كه دو فردی كه در شرایط مساوی قرار دارند یك موهبتی را از یكی دریغ بدارند و از دیگری دریغ ندارند.[2]

نكته: مبنای این تعریف آن است كه در جهان تكوین و تشریع هر چیزی جایگاهی در خور خود دارد و عدل آن است كه این تناسب مراعات گردد و هر چیزی در جای خود قرار گیرد. بدیهی است كه در این صورت مراد از عدالت الهی آن است كه خداوند با هر یك از آفریدگان خویش آن چنان كه سزاوار است رفتار كند و آن را در موضعی كه سزای اوست بنشاند و چیزی را كه شایسته آن است به او عطا كند.

فلسفه اهمیت عدالت در كلام اسلامی

استاد در جواب این سؤال كه چرا كلام اسلامی بیش از هر چیز به مسئله عدل پرداخته است می­گوید:

از نظر ما ریشه اصلی و ریشه طرح­های علمی و عملی مسئله عدل را در جامعه اسلامی در درجه اول در خود قرآن كریم باید جست­وجو كرد. قرآن است كه بذر اندیشه عدل را در دل­ها كاشت و آبیاری كرد و دغدغه آن را چه از نظر فكری و فلسفی و چه از نظر عملی و اجتماعی در روح­ها ایجاد كرد. این قرآن است كه مسئله عدل و ظلم را در چهره­های گوناگونش هم­چون عدل تكوینی، عدل تشریعی، عدل اخلاقی و عدل اجتماعی طرح كرد. قرآن تصریح می­كند كه نظام هستی و آفرینش بر عدل و توازن و بر اساس استحقاق­ها و قابلیت­ها است. قرآن است كه عدل را ترازوی خدا در امر آفرینش می­داند و می­فرماید: و السماء رفعها و وضع المیزان (الرحمن: 7) چگونه ممكن است مسئله­ای كه تا این پایه در قرآن بدان اهمیت داده شده كه هم جهان­بینی است و هم معیار شناخت قانون و هم ملاك شایستگی زعامت و رهبری و هم آرمان انسانی و هم مسئولیتی اجتماعی، مسلمین با آن عنایت شدید و حساسیت فراوانی كه به قرآن داشتند نسبت به آن بی­تفاوت بمانند. علت اصلی راه یافتن این اصل در كلام و در حوزه­های اسلامی دیگر، بلاشك قرآن بود.[3]

از منظر استاد، نظریه عدالت از یك سو به ایمان به خداوند و از سوی دیگر به مسئله نبوت و معاد ارتباط پیدا می­كند و از سوی سوم با مسائلی چون پاداش و جزا، جبر و تفویض، فلسفه احكام و مانند آن. لذا اعتقاد به این اصل یا نفی آن مبنایی برای اعتقادات دین ما می­باشد. ریشه این جامعیت و اهمیت، توجه قرآن به این آموزه مهم است.

فطری بودن عدالت

از منظر استاد مطهری در نهاد بشر گرایش به عدالت و عدالت­خواهی وجود دارد. ایشان در جواب این سؤال كه آیا انسان بالفطره طرفدار عدالت است و یا بالفطره متعدی است، می­نویسد بدیهی است كه انسان به تمام وجودش عادل و متنفر از ظلم نمی­باشد و الّا ظلمی در جهان واقع نمی­شد.[4] در جای دیگر می­نویسد فیلسوفان اروپا چنین نیروی فطری را در نهاد بشر رد می­كنند و می­گویند عدالت اختراع مردمان زبون است، حال آن كه عدالت در نهاد بشر هست و اگر خوب بشر تربیت شود و زیر دست یك مربی قرار گیرد می­رسد به جایی كه عدالت خواه شود و علی (ع) نمونه یك انسان عدالت­خواه است.[5]

نكته: ایشان فطرت انسانی را بیان كننده مدل انسان اسلامی می­دانند مدل انسان اسلامی عصاره همه موجودات و خلیفه خدا بر روی زمین می­باشد، كه دارای خلافت تكوینی، اختیار، قدرت و بالاخره عدالت­خواهی است و برخلاف انسان غیر اسلامی، استاد می­كوشد ثابت كند كه انسان عكس­العمل محیط و یا لوح نانوشته نمی­باشد بلكه چراغی است كه در او فروغ الهی به نام فطرت وجود دارد. عدالت­خواهی و گرایش به عدل و تنفر از بدی و ستم جزئی از ساختار وجودی انسان است از این روست كه عدل و عادل و عدالت­گستر را فطرتاً دوست دارد و این دوست داشتن را بدون آن كه آموزش در این باب دیده باشد یا تجربه­ای كسب كرده باشد به مثابه امری پیش از تجربه مورد توجه قرار دهد.

عدم نسبیت عدالت

استاد مطهری معتقد است كه عدالت دارای مفهوم مطلق است لذا از جاودانگی و یكسانی در همه زمان­ها و مكان­ها برخوردار است و نسبت به شرایط جوامع و افراد و مقتضیات دچار تغییر نمی­شود و آن­چه در واقع تغییر پیدا می­كند مصادیق عدل است نه مفهوم عدل.

ایشان در این باره می­گوید اگر عدالت نسبی باشد در نتیجه در هر جامعه­ای یك جور است، در هر زمان هم یك­جور است، پس عدالت نمی­تواند یك دستور مطلق داشته باشد و بنابراین هیچ مكتبی نمی­تواند یك دستور مطلق بدهد و بگوید این عدالت است و باید همیشه و همه­جا اجرا شود.[6]

از نظرگاه استاد نسبی بودن عدالت با خاتمیت و ابدیت اسلام نیز سازگاری دارد. ایشان در این باره می­نویسد مسئله نسبیت عدالت با اساس خاتمیت و ابدیت دین بستگی دارد، چون دین می­گوید عدالت هدفی از هدف­های انبیاء است و اگر در هر زمان عدالت یك جور باشد كدام قانون است كه می­تواند ابدیت داشته باشد.[7]

نكته: از منظر استاد لازمه نسبیت عدالت این است كه هیچ دستور ثابت و جاویدی وجود نداشته باشد و این اساس خاتمیت و جاودانگی دین اسلام را زیر سؤال می­برد.

آثار گسترده عدالت

از منظر استاد گستره موضوع عدالت به حدی است كه به همه وجود و هستی ارتباط پیدا می­كند. ارتباط با مبدأ هستی یعنی خداوند با عالم تكوین و خلقت، با عالم تشریع یعنی دین، با افراد و اجتماع انسانی و خلاصه موضوع عدالت، هستی، جوامع بشری و همه آحاد انسانی می­باشد. استاد معتقد است عدل آن­جا كه به توحید یا معاد مربوط می­شود به نگرش انسان به هستی و آفرینش شكل خاصی می­دهد، آن­جا كه به نبوت مربوط می­شود به نگرش انسان به هستی و آفرینش شكل خاصی می­دهد، آن­جا كه به نبوت مربوط  می­شود  یك مقیاس و معیار قانون­شناسی است آن­جا كه به امامت و رهبری مربوط می­شود یك شایستگی است آن­جا كه پای اخلاق به میان آید آرمانی انسانی است و آن­جا كه به اجتماع كشیده می­شود یك مسئولیت است.[8] در خصوص زندگی فردی و اجتماعی انگیزه آدمی را دوچندان خواهد نمود چرا كه اگر خداوند را عادل بدانیم پذیرش انجام عمل قبیح از خداوند امری محال می­شود در نتیجه اعمال خوب ما انسان­ها ارزش پیدا می­كند و مجازات و پاداش الهی بر مبنای استحقاق و عدالت صورت می­گیرد. و انسان­ها در قبال اعمال خود احساس مسئولیت می­كنند. بدیهی است با این نگرش جبر و اختیار نداشتن، معنای خود را از دشت می­دهد و مبارزه با حاكمان ظلم و خدایان دروغین و ظالمان در دستور كار قرار می‌گیرد. امر به معروف و نهی از منكر ارزش واقعی خود را می­یابد  و جامعه پذیرای هرگونه عمل خودسرانه­ای نخواهد شد و استثمار و استعمار و لو در قالب­های جدید و نو كم­رنگ می­شود. این نگرش باعث می­شود كه انسان همه اعمال خود را در پیشگاه الهی و لو به مقدار خردل محفوظ بداند، به تعبیر صریح قرآن هر فردی عمل خوبی را كه انجام داده به صورت كامل پاداش دریافت می­كند و به هیچ­كس ظلم نمی­شود.[9]

آثار دیگر گستره عدالت، ساده شدن تحمل مشكلات است. در زندگی ما آدمیان مصائب و سختی­هایی پیش می­آید كه گاهی آن قدر سنگین است كه افراد سست ایمان دست به حركات شنیع و اعمال بد می­زنند، اگر اعتقاد به خدا و عدل الهی در كار باشد و انسان آن را باور كند حل مشكلات برای او راحت­تر می­شود، و می­داند كه این بلایا یا از طرف خود او شكل گرفته و آن را به وجود آورده و باید به خود بیاید و آن را جبران نماید و یا این‌ كه از طرف خداوند می­باشد كه چون آن مبدأ ذی‌شعور را عادل می­داند، نتیجه می­گیرد كه فعل الهی بی­حكمت نمی­باشد و از خداوند می­خواهد ما آدمیان را متنبه كند و ما را از خواب غفلت بیدار كند كه دیگر مرتكب گناه نشویم و یا این‌ كه ممكن است انسان گناهی انجام نداده باشد اما باز خیری برای انسان لحاظ گردیده است كه این اتفاق صورت می­گیرد. مثل این كه پدر و مادر فرزند نونهال خود را به درس وامی­دارند و بعد از مدتی خیر آن عمل روشن می­شود و به تعبیر قرآن چه بسا كارهایی را كه شما زشت می­شمارید همان برای شما خیر است.[10] استاد مطهری می­كوشد این مسئله را در عدالت تبیین كند كه اعتقاد به عدل، اعتقاد به اصل آزادی انسان و مسئولیت انسان و سازندگی است.[11]

در بعد اخلاقی و بازتاب صفت عدل الهی در آن نیز باید اشاره نمود، توجه به اوصاف الهی سبب می­شود كه انسان چشم دل را عمیقاً به آن نقطه كمال مطلق بدوزد و كوشش كند در همه ابعاد، خود را به او نزدیك كند به گونه­ای كه سبب تخلّق به اخلاق الهی و انعكاس صفات الهی در انسان گردد.

در بعد اجتماعی، اعتقاد به عدالت در فرد فرد مسلمانان  و جوامع اسلامی اثر می­گذارد و آن­ها را به سوی مدیریت صحیح در كارها و برافراشتن پرچم عدل و داد در جهان می­گرداند. هم­چنین می­توان مظلومان جهان را بسیج كرده  و برای قیام عمومی و ایستادگی در برابر ظلم از آن­ها مدد خواست. در بعد اعتقادی عدل از منظر استاد همدوش توحید است  به هستی و آفرینش شكل خاصی می­دهد.[12] آری خدایی كه عادل است به جز اجرای عدالت به چیزی راضی نمی­باشد. در نبوت، عدل در نگاه استاد هدف تشریع است چرا كه عدالت  و اجرای آن از مسائل اصلی و بنیادین پیامبران است و در آیات و احادیث زیادی این مسئله مورد تأكید قرار گرفته است. عدل در نظرگاه ایشان ركن معاد محسوب می­شود چرا كه اعتقاد به معاد محور بزرگی است برای رسیدن به ضرورت رعایت عدالت و اجرای آن در همه شئون زندگی به وسیله همه­كس و لذا به دید قرآن كارهای انسان و لو به اندازه خردل فراموش نمی­شود.[13]

در خصوص امامت استاد معتقد است عدل فلسفه زعامت و امامت می­باشد.[14]آری پیامبر بارها انتخاب علی(ع) را یادآوری نمود و علت این انتخاب را مطرح نمود كه ایشان بیش از همه به اجرای عدالت مقید است و از همه برتر به رفتار عادلانه می­اندیشد.[15] ساختن انسان­ها  بر طبق موازین قرآنی، اصل رسالت محمدی است و ادامه آن باید توسط نصّ محمدی از طرف ایزد سرمدی معین شود پس جامعه تنها هنگامی پیرو قرآن و آورنده قرآن است كه در آن عدالت اجرا گردد و اجرای واقعی آن جز از طریق امام برگزیده الهی میسور نمی­باشد.

عدالت­ورزی خداوند و پرسش­های كلامی

در زمینه عدالت­ورزی خداوند پرسش­هایی مطرح می­باشد كه یافتن پاسخی معقول برای آن­ها می­تواند در تحكیم اعتقاد به عدل الهی مؤثر باشد.

  1. 1.       تبعیض یا تفاوت از جمله سؤالاتی است كه استاد فرزانه مطهری به آن پرداخته است. مسئله تبعیض و تفاوت است[16] چكیده سؤال استاد این است كه آیا وجود تفاوت میان موجودات با عدل الهی سازگار است؟ چرا خدا یكی را انسان و دیگری را حیوان یا گیاه آفریده است؟ و چرا حیوانات، گیاهان و جمادات را از موهبت انسان بودن محروم كرده است؟ چرا پاره­ای از آدمیان بینا و برخی نابینا هستند. استاد در جواب این سؤال می­نویسد جهان هستی با یك سلسله نظامات و قوانین ذاتی و لایتغیر اداره می­شود كه به موجب آن هر شیء مرتبه خاصی دارد و لازمه نظام داشتن هستی وجود مراتب مختلف و درجات متفاوت برای هستی است و همین مطلب منشأ پیدایش تفاوت­ها و اختلاف­ها می­شود. تفاوتی كه لازمه ذاتی آفریدگان است و آن چه نقض بر عدالت می­تواند باشد تبعیض است نه تفاوت و آن چه كه در جهان تفاوت است.[17] ایشان درصدد اثبات این نكته است كه وجود انواع گوناگون تفاوت میان آفریدگان خداوند از لوازم جدایی­ناپذیر قوانینی است كه تغییر یا جدایی آن­ها از جهان امكان ندارد و دست نیافتن برخی موجودات به پاره­ای كمالات از آن روست كه به دلیل قوانین حاكم بر هستی اساساً قابلیت نیل به چنین كمالاتی را ندارند.
  2. 2.                 تناسب یا عدم تناسب عدالت­ورزی خداوند با مجازات­های اخروی 

آیا مجازات­های اخروی با عدل الهی سازگاری دارد زیرا در مجازات­های اخروی تناسب میان جرم و جریمه وجود ندارد و مجازات­ها به حسب ظاهر غیر عادلانه اجرا می­شود.[18]

مبنای پرسش استاد این است كه باید نوعی تناسب عقلی میان جرم و كیفر رعایت گردد و حال آن كه شریعت، به حسب ظاهر مجازات­های اخروی سنگین را برای گناهان لحاظ كرده است. مثلاً قرآن مجازات كسی را كه از سر عمد انسان مؤمنی را به قتل برساند جاودانگی در دوزخ می­داند آیا این مجازات با عدل الهی سازگار است؟

جواب این شبهه را استاد با تفاوت گذاشتن بین ماهیت مجازات­های اخروی و دنیوی تبیین می­كند و می­نویسد مسئله تناسب جرم و كیفر مربوط به كیفرهای قراردادی است كه رابطه آن­ها با جرم، رابطه قراردادی است نه واقعی و ذاتی اما مكافات­های طبیعی نتیجه و لازمه عملند و آن چه كه در آخرت به عنوان پاداش یا كیفر به نیكوكاران و بدكاران داده می­شود تجسم خود عمل آن­هاست.[19]

به دیگر عبارت استاد معتقد است مقدار  و كیفیت مجازات­های قراردادی، تابع وضع و قرارداد است از همین رو گاه در نظام­های حقوقی متفاوت، كیفرهای مختلفی برای جرم واحد در نظر گرفته می­شود مثلاً در یك نظام حقوقی، كیفر قتل اعدام و در نظام حقوقی دیگر حبس ابد می­باشد ولیكن مجازات­های اخروی، قراردادی نمی­باشد بلكه نتیجه تكوینی و قهری اعمال بدكاران و یا ظهور چهره حقیقی گناهان است.

  1. 3.                  مرگ و عدالت خداوند

پرسش دیگری كه در باب عدالت­ورزی خداوند مطرح است و به مسئله مرگ مربوط می­شود این است كه چرا ما آدمیان پس از آن كه لذت حیات را چشیدیم و آرزوی جاودانگی در وجودمان پیدا شد باید به دیار نیستی برویم و آیا این با داد ورزی خدا سازگار است؟ شهید مطهری ضمن طرح این شبهه معتقد است ترس از مرگ و نگرانی از آن مخصوص انسان است چرا كه در انسان آرزوی خلود و جاوید ماندن وجود دارد و این آرزو مخصوص انسان است.[20] استاد در جواب این شبهه می­نویسد كه سؤال مربوط به مرگ از این­جا پیدا شده كه آن را نیستی پنداشته­اند و حال آن كه مرگ برای انسان تحول و تطور است غروب از یك نشئه و طلوع در نشئه دیگر. پایان بخشی از زندگی انسان و آغاز مرحله­ای نوین از زندگی اوست. [21] اجمالاً می­توان گفت كه استاد معتقد است مرگ یكی از لوازم جدایی­ناپذیر زندگی در عالم طبیعت است و موجودی كه در دامان طبیعت رشد پیدا كرد، نمی­تواند تا ابد در آن بماند افزون بر این، مرگ پایان هستی انسان نمی­باشد بلكه انتقال از جهانی به جهان دیگر می­باشد و این منافاتی با عدل الهی ندارد.

  1. 4.                  عدل الهی و درد و رنج آدمیان

آیا درد و رنجی كه از ناحیه بلایا، بیماری­ها، مشكلات و مانند این­ها برای انسان­ها در طول حیات آن­ها پیش می­آید با داد ورزی خداوند سازگار است؟ استاد مطهری در جواب این سؤال می­نویسد خدا برای تربیت و پرورش جان انسان­ها دو برنامه تشریعی و تكوینی دارد و در هر برنامه شدائد و سختی­ها را گنجانیده است، در برنامه تشریعی عبادات را فرض كرده و در برنامه تكوینی مصائب را بر سر راه بشر قرار داده است. روزه، حج، جهاد و... شدائدی است كه با تكلیف ایجاد كرده و صبر و استقامت در انجام آن­ها موجب پرورش استعدادهای انسانی است. گرسنگی، ترس، تلفات مالی و جانی شدائدی است كه در تكوین پدید آورده است و به طور قهری انسان را در برمی‌گیرد.[22] ایشان معتقد است فرمول اصلی آفرینش جهان فرمول تضاد است و دنیا جز مجموعه­ای از اضداد نیست هستی و نیستی، حیات و موت، بقا و فنا، سلامتی و بیماری، پیری و جوانی، خوشبختی و بدبختی و به قول سعدی گنج و مار، گل و خار و غم و شادی بهمند.[23]

سخن پایانی

در این مقاله تلاش شد تا بعضی از كاركردهای كلامی نظریه عدالت از منظر متكلم معاصرمان شهید مطهری تبیین گردد. گرچه بحث از عدالت بسیار گسترده­تر از آن است كه بتوان با این حجم محدود، همه زوایای كلامی آن را بیان كرد. لذا توجه عمده ما تنها به چند محور كلی صورت گرفته است كه توجه آن عزیز سفر كرده را به خود جلب كرده بود. رویكرد و رهیافت استاد به نظریه عدالت نظام آفرین و مبنایی است به گونه­ای كه توانسته است بسیاری از مسائل كلامی در خداشناسی، دین­شناسی، انسان­شناسی، مبانی اخلاقی و مانند آن را بر نظریه عدالت استوار گرداند.

فهرست منابع

  1. قرآن كریم
  2. نهج‌البلاغه.
  3.  عدل الهی، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، مرداد 77.
  4. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، جلد 1، صدرا، تهران، مرداد 68.
  5. یادداشت­های مرتضی مطهری، جلد 6، صدرا، تهران.
  6. مجموعه آثار استاد مطهری، جلد 8، صدرا، تهران، بهمن 76.
  7. مجموعه آثار استاد مطهری، جلد 3، صدرا، تهران، فروردین 72.
  8. فطرت، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، 76.
  9. مقدمه­ای بر جهان­بینی اسلامی، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، بی­تا.

10. اسلام و مقتضیات زمان، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، اردیبهشت 76.

11. مجموعه آثار استاد مطهری، جلد 16، صدرا، تهران، مرداد 77.

 

پی­نوشت‌ ها



[1]. عدل الهی، ص 56.

[2] . مجموعه آثار، ج 8، ص 154.

[3] . عدل الهی، ص 38.

[4] . یادداشتهای استاد مطهری، ج 6، ص 232.

[5] . سیری در سیره ائمه اطهار، ص 266.

[6] . اسلام و مقتضیات زمان، 304.

[7] . اسلام و مقتضیات زمان، 316.

[8] . عدل الهی، ص 37.

[9] . بقره، 281.

[10] . بقره، آیه 26.

[11] . مقدمه­ای بر جهان­بینی اسلامی، ج 2، ص 103.

[12] . عدل الهی، ص 37.

[13] . انبیاء، آیه 47.

[14] . عدل الهی، ص 37.

[15] . نهج البلاغه، ص 392.

[16] . عدل الهی، ص 93.

[17] . عدل الهی، ص 119.

[18] . عدل الهی، ص 192.

[19] . عدل الهی، 204، 206.

[20] . عدل الهی، ص 176.

[21] . عدل الهی، ص 180.

[22] . عدل الهی، ص 154.

[23] . همان، ص 164.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است