در
 

 

نویسنده:حجر اكبری زادگان

نقش روشنفكران[1]

در اجتماعات استعمار زده و عقب مانده ، عادتاً روشن فكران هستند كه می خواهند یا می كوشند كه این شعور و وجدان جمعی را در مردم وطن خود بیدار كنند . از آنجا كه زبان و سنن و فرهنگ ملی در ذهن این روشن فكران مرادف است با واقعیت فعلی ملت كه آمیخته ای است از گرفتاری ها و بدبختی ها و عقب ماندگی ها و محرومیت ها ، روشن فكر از تبلیغ روی این سنت سر باز می زند و به سوی الگوهای دنیای پیشرفته و حاكم رو می آورد و می كوشد آن الگوها را برای ملت خود سرمشق تشكیل و تكوین شعور ملی قرار دهد . فرانتس فانون ، جامعه شناس و روان شناس بیدار دل آفریقایی كه در اثر مهم و جاودان خویش نفرین شدگان زمین ظهور این حالت و احساس را در میان روشن فكران جامعه ی استعمار زده ، مرحله ی ابتدایی و خام تبلور وجدان ملی در میان این قشر می خواند . در این مرحله فكر روشن فكر جامعه ی استعمار زده گر چه از مقوله ی اندیشه است ، ولی یك كالای وارداتی است كه از وراء مرزها و از سوی كشورهای مسلط غرب آمده است . او در این مرحله تنها « ترجمه ای می اندیشد و ترجمه ای عمل می كند . »

در مرحله دوم ، فانون زمانی كه روشنفكر جامعه ی عقب مانده تصمیم گرفته است با صمیمت بیشتری به ملت خود بپردازد ، ولی چون موجودی ملت را با بدبختی و پریشانی و جهل و عقب ماندگی می یابد ، به سوی روزگاری از تاریخ ملت خود می رود كه در آن جلال و شكوه و مجد و عظمتی با حداقل زرق و برقی سراغ بگیرد . بدین جهت ، یكباره جامعه ی حالیه را با تمام دلبستگی هایش رها می كند و از فراز قرن ها پرواز می كند و به هزاران سال قبل خیز بر می دارد ، اگر در تاریخ واقعی ملت خود چنین روزگاری را نیابد به سوی افسانه ها ی كهن رو می آورد . و منزل سوم تحول روشنفكر موقعی است كه وی خیال پردازی ها را رها كرده ، با خلق وطن خود آشتی كرده و با درد و غمهای آنها آشنا شده ، طعم محرومیتها و فشارها را چشیده به دلبستگی های توده بستگی پیدا كرده است و به عقاید و عواطف آنها احترام می گذارد و خود را با آن آشنا می سازد و از آن درس و الهام می گیرد . تنها اینجاست كه روشنفكر ، به شرط صداقت و عدم تقلید و دنباله روی از استادان غربی اش ، نقش سازنده و پیشرو خود را در ساختن و پرداختن و برانگیختن شعور و وجدان ملی باز می یابد و هر اندازه در این راه صمیمیت و گذشت بیشتری نشان دهد ، محصول و تأثیر اندیشه و عمل او وسیعتر و سریعتر می شود .

رخنه ی فرصت طلبان[2]

رخنه و نفوذ افراد فرصت طلب در درون یك نهضت از آفتهای بزرگ هر نهضت است . وظیفه ی بزرگ رهبران اصلی این است كه راه نفوذ و رخنه ی این گونه افراد را سد نمایند . هر نهضت مادام كه مراحل دشوار اولیه را طی می كند سنگینی اش بر دوش افراد مؤمن مخلص فداكار است ، اما همین كه به بار نشست و یا لااقل نشانه های بار دادن آشكار گشت و شكوفه های درخت هویدا شد ، سر و كلّه ی افراد فرصت طلب پیدا می شود . روز به روز كه از دشواریها كاسته می شود و موعود چیدن ثمر نزدیكتر می گردد ، فرصت طلبان محكمتر و پرشورتر پای عَلَم نهضت سینه می زنند تا آنجا كه تدریجاً انقلابیون مؤمن و فداكاران اولیه را از میدان بدر می كنند . این جریان تا آنجا كلیت پیدا كرده كه می گویند : « انقلاب فرزند خور است . » گویی خاصیت انقلاب این است كه همین كه به نتیجه رسید فرزندان خود را یك یك نابود سازد . ولی انقلاب فرزندخور نیست ، غفلت از نفوذ و رخنه فرصت طلبان است كه فاجعه به بار می آورد . سردار ملی ها و سالار ملی ها و سایر قهرمانان آزادی خواه ، همه به گوشه ای پرتاب شدند و به فراموشی سپرده شدند و عاقبت در گرسنگی و گمنامی مردند ، اما فلان الدوله ها كه تا دیروز زیر پرچم استبداد با انقلابیون می جنگیدند و طناب به گردن مشروطه چیان می انداختند ، به مقام صدارت عظمی رسیدند و نتیجه ی نهایی ، استبدادی شد به صورت مشروطیت . فرصت طلبی تأثیر شوم خود را در تاریخ صدر اسلام نشان داد . در دوره ی عثمان ، فرصت طلبان جای شخصیت های مؤمن به اسلام و اهداف اسلامی را گرفتند ، طریدها وزیر شدند و كعب الاخبارها مشاور ، و اما ابوذرها و عمارها به تبعیدگاه فرستاده شدند و یا در زیر لگد مچاله شدند .

نفوذ اندیشه های بیگانه[3]

اندیشه های بیگانه از دو طریق نفوذ می كنند . یكی از طریق دشمنان . هنگامی كه یك نهضت اجتماعی اوج می گیرد و جاذبه پیدا می كند و مكتب های دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد ، پیروان مكتبهای دیگر برای رخنه كردن در آن مكتب و پوساندن آن از درون ، اندیشه های بیگانه را كه با روح آن مكتب مغایر است وارد آن مكتب می كنند و آن مكتب را به این ترتیب از اثر و خاصیت می اندازند و یا كم اثر می كنند .

دیگر از طریق دوستان و پیروان ، گاهی پیروان خود مكتب به علت ناآشنایی درست با مكتب ، مجذوب یك سلسله نظریات و اندیشه های بیگانه می گردند و آگاهانه یا نا آگاهانه آن نظریات را رنگ مكتب می دهند و عرضه می نمایند . امروز كه نهضت اسلامی ایران اوج گرفته و مكتبها و « ایسم » ها را تحت الشعاع قرار داده است ، هر دو جریان را مشاهده می كنیم . هر گروهی را می بینیم كه واقعاً وابسته به مكتبهای دیگر بالخصوص مكتبهای ماتریالیستی هستند و چون می دانند با شعارها و ماركهای ماتریالیستی كمتر می توان جوان ایرانی را شكار كرد ، اندیشه های بیگانه را با مارك اسلامی عرضه می دارند . بدیهی است اسلامی كه با محتوای ماتریالیستی در مغز یك جوان فرو رود و تنها پوسته ی اسلامی داشته باشد به سرعت دور انداخته می شود . و هم می بینیم – و این خطرناكتر است – كه افرادی مسلمان ولی ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته ی مكتبهای بیگانه ، به نام اسلام اخلاق می نویسند و تبلیغ می كنند اما اخلاق بیگانه ، فلسفه ی تاریخ می نویسد همان طور ، سیاست می نویسد همان طور ، جهان بینی می نویسد همان طور ، تفسیر قرآن می نویسد همان طورو... و... و... ؛ من به عنوان یك فرد مسؤول به مسؤولیت الهی ، به رهبران عظیم الشأن نهضت اسلامی كه برای همه شان احترام فراوان قائلم ، هشدار می دهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت می كنم كه نفوذ و نشر اندیشه های بیگانه به نام اندیشه های اسلامی و با مارك اسلامی اعمّ از آن كه روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد ، خطری است كه كیان اسلام را تهدید می كند . راه مبارزه با این خطر تحریم و منع نیست . مگر می شود تشنگانی را كه برای جرعه ای آب له له می زنند ، از نوشیدن آب موجود به عذر این كه آلوده است منع كرد ؟! این ما هستیم كه مسؤولیم . ما به قدر كافی در زمینه های مختلف اسلامی كتاب به زبان روز عرضه نكرده ایم . اگر ما به قدر آب زلال و گوارا عرضه كرده بودیم ، به سراغ آب های آلوده نمی رفتند .

گر نه تهی باشدی بیشتر این جویها خواجه چرا می دود تشنه در این كویها

راه مبارزه ، عرضه داشتن صحیح این مكتب در همه ی زمینه ها با زبان روز است . حوزه های علمیه ی ما كه امروز این چنین شور و هیجان فعالیت اجتماعی یافته اند باید به مسؤولیت عظیم علمی و فكر خود آگاه گردند ، باید كارهای علمی و فكری خود را ده برابر كنند ، باید بدانند كه اشتغال منحصربه فقه و اصول رسمی جوابگوی مشكلات نسل معاصر نیست .

تجدد گرایی افراطی[4]

پرهیز از افراط و تفریط و گرایش به اعتدال در هر كاری خالی از دشواری نیست . گویی همیشه راه اعتدال یك خط باریك است كه اندك بی توجهی موجب خروج از آن است . این كه در آثار دینی وارد شده كه « صراط » از « مو» باریكتر است اشاره به همین نكته است كه رعایت اعتدال در هر كاری سخت و دشوار است . بدیهی است كه مشكلات جامعه ی بشری نو می شود و مشكلات نو راه حل نو می خواهد . « الحوادث الواقعه» چیزی جز پدیده های نو ظهور نیست كه حل آنها بر عهده ی حاملان معارف اسلامی است . برخی آن چنان عوام زده هستند كه تنها معیارشان سلیقه ی عوام است و عوام هم گذشته گر است و به حال و آینده كاری ندارد . برخی دیگر كه به مسائل روز توجه دارند و درباره آینده می اندیشند متأسفانه سخاوتمندانه از اسلام مایه می گذارند ؛ سلیقه ی روز را معیار قرار می دهند و به نام « اجتهاد آزاد » به جای آن كه اسلام را معیار حق و باطل زمان قرار دهند ، سلیقه و روح حاكم بر زمان را معیار اسلام قرار می دهند. مثلاً : مَهر نباید باشد چون زمانی نمی پسندند ، تعدد زوجات یادگار عهد بردگی زن است ، پوشیدگی همین طور ،اجاره و مضاربه و مزارعه یادگار عهد فئودالیسم است و فلان حكم دیگر یادگاری عهدی دیگر ، اسلام دین عقل و اجتهاد است ، اجتهاد چنین و چنان حكم می كند . باید توجه داشته باشیم كه حتی معیارهایی كه دانشمندان روشنفكر و مترقی اهل تسنن نظیر عبده و اقبال برای حل مشكلات جدید ارائه كرده اند از قبیل تمایز قائل شدن میان عبادات و معاملات و تعبیرهای خاصی كه آنها از اجماع ، اجتهاد ، شورا و غیره كرده اند و همچنین جهان بینی اسلامی كه آنها عرضه كرده اند ، به هیچ وجه برای ما كه پرورده ی فرهنگ اسلامی پیشرفته ی شیعی هستیم قابل قبول نیست و نمی تواند الگو قرار گیرد . فقه شیعه ، حدیث شیعه ، كلام شیعه ، فلسفه شیعه ، تفسیر شیعه ، فلسفه ی اجتماعی شیعه از آن چه در جهان تسنن رشد كرده بسی رشد یافته تر و جوابگوتر است . به هر حال تجدیدگرایی افراطی- كه هم در شیعه وجود داشته و هم در سنی – و در حقیقت عبارت است از آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه از اسلام هست به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان كردن ، آفت بزرگی برای نهضت است و وظیفه رهبری نهضت است كه جلوی آن را بگیرد .

ابهام طرح های آینده[5]

فرض كنید ساختمان فرسوده و بی قواره ای را كه در آن با ناراحتی به سر می بریم می خواهیم خراب كنیم و به جای آن ، ساختمانی نو وزیبا كه فاقد نواقص قبلی باشد و آسایش ما را كاملاً تأمین كند، بسازیم . اینجا دو احساس داریم : یك احساس منفی درباره ی ساختمان موجود كه می خواهیم هر چه زودتر خود را از شر آن راحت سازیم و دیگر احساس مثبت درباره ی ساختمان جدیدی كه می خواهیم بسازیم و هر چه زودتر یك زندگی خانوادگی ایده آل در آن به وجود آوریم . از نظر احساس منفی تكلیف ما روشن است . نیاز زیادی نیست كه ضرورت تخریب آن برای ما توضیح داده شود ، زیرا عملاً ناراحتیها را لمس می كنیم . اما از نظر احساس مثبت اگر طرحی و نقشه ای مشخص جلوی ما بگذارند یا ماكتی تهیه كنند و جلوی ما بگذارند كه ساختمان آینده این است با این مزایا و محاسن ، و ما در آن نقصی نتوانیم پیدا كنیم قطعاً تسلیم می شویم و قبول می كنیم . ولی اگر طرحی ارائه نشود و از طرف متخصصان مورد اعتماد به طور اجمال گفته شود بعد از خراب كردن ، ساختمانی بسیار عالی به جای آن خواهیم سا خت ، بدیهی است كه شوق ما تحریك می شود اما نوعی دلهره هم در ته دل خواهیم داشت .

اما اگر دو گروه مهندس پیشنهاد ساختن ساختمان جدید با نقشه معین و وعده بدهند كه بهترین ساختمان ها خواهیم ساخت . اینجاست كه ابهام و روشن نبودن طرح این گروه ممكن است و ما را به سوی گروهی می كشاند كه طرحی نو و روشن دارد .

روحانیت آن گروه مهندس اجتماعی مورد اعتماد جامعه است كه به علل خاصی در ارائه طرح آینده كوتاهی كرده و لااقل به طور كامل و به امضاء رسیده ارائه نداده است . اما در مقابل ، گروههای دیگر هستند كه طرحها و نقشه هاشان مشخص است ؛ معلوم است جامعه ی ایده آل آنها از نظر حكومت ، از نظر قانون ، از نظر آزادی ، از نظر ثروت ، از نظر مالكیت ، از نظر اصول قضایی ، از نظر اصول اخلاقی و ... چگونه جامعه ای است . تجربه نشان داده كه روشن نبودن طرح آینده ضایعات اساسی به بار می آورد .

قطعاً نهضت باید طرحهای روشن و خالی از ابهام و مورد قبول و تأیید رهبران ارائه دهد تا جلو ضایعات گرفته شود . ما خوشبختیم و خدا را سپاسگزار كه از نظر مواد خام فرهنگی ، فوق العاده غنی هستیم . نیازی از این نظر به هیچ منبع دیگر نداریم . تنها كاری كه باید بكنیم استخراج و تصفیه و تبدیل این مواد خام به مواد قابل استفاده است و مستلزم بیداردلی و كار و صرف وقت است . و باز خوشبختیم كه این بیداری در حوزه های علمیه ما آغاز شده و امیدوارم كه روز افزون باشد و هر چه زودتر شاهد آنچه آرزو داریم باشیم .

منبع: www.rasekhoon.net



[1] - خدمات متقابل اسلام و ایران ص24

[2] - نهضتهای اسلامی در صد ساله ی اخیر ص92

[3] - همان كتاب ص87

[4] - همان كتاب ص89

[5] - همان كتاب ص94

 

پاورقی ها

1)خدمات متقابل اسلام و ایران / استاد مرتضی مطهری / شهریور 84 /چاپ فجر / انتشارات صدرا

2)پیرامون انقلاب اسلامی /استاد مرتضی مطهری / شهریور 84 / چاپ فجر / انتشارات صدرا

3)نهضتهای اسلامی در صد ساله ی اخیر / استاد مرتضی مطهری / اردیبهشت 84 / چاپ فجر / انتشارات صدرا

4)پیرامون جمهوری اسلامی / استاد مرتضی مطهری /شهریور 84 / چاپ فجر /انتشارات صدرا .

 

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است