در
کتابخانه
بازدید : 602298تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand دیباجه دیباجه
Expand اهداف روحانیت در مبارزات*  اهداف روحانیت در مبارزات*
Expand مفهوم آزادی عقیده مفهوم آزادی عقیده
Expand تحلیل انقلاب ایران (1) تحلیل انقلاب ایران (1)
Expand تحلیل انقلاب ایران (2) تحلیل انقلاب ایران (2)
Expand آینده انقلاب اسلامی ایران آینده انقلاب اسلامی ایران
Collapse بخش ضمیمه: آزادی عقیده بخش ضمیمه: آزادی عقیده
Expand فرق فكر و عقیده و اشتباه اعلامیه جهانی حقوق بشرفرق فكر و عقیده و اشتباه اعلامیه جهانی حقوق بشر
Collapse اسلام و آزادی تفكراسلام و آزادی تفكر
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یكی دیگر از مسائلی كه بشر باید در آن آزاد باشد، نه از نظر این كه اصلا قابل اجبار نیست بلكه از جنبه های دیگری، رشد بشر است. بشر اگر بخواهد رشد پیدا كند باید در كار خودش آزاد باشد، در انتخاب خودش آزاد باشد. شما بچه تان را تربیت می كنید، خیلی هم علاقه مند هستید كه او آن طوری كه دلتان می خواهد از آب دربیاید. ولی اگر همیشه از روی كمال علاقه ای كه به او دارید در تمام كارها از او سرپرستی كنید، یعنی مرتب به او یاد بدهید، فرمان بدهید كه این كار را بكن، از اینجا برو؛ اگر می خواهد چیزی بخرد همراهش بروید، همواره به او دستور بدهید كه این را بخر، آن را نخر؛ محال است كه این بچه شما یك آدم باشخصیت از آب دربیاید. در حدودی برای شما لازم است بچه تان را هدایت كنید و در حدودی هم لازم است او را آزاد بگذارید، یعنی هم هدایت و هم آزاد گذاشتن. وقتی ایندو با یكدیگر توأم شد، آنوقت بچه شما اگر یك استعدادی هم داشته باشد، ممكن است كه یك بچه ی با تربیت كاملی از آب درآید.
در یكی از كتابهای حیوان شناسی خواندم كه بعضی از پرندگان [به روش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 390
خاصی پرواز را به بچه هایشان یاد می دهند. ] گویا كركس را مثال زده بود. نوشته بود این حیوان وقتی می خواهد پرواز را به بچه اش یاد بدهد بعد از این كه این بچه پر درآورد یعنی جهازش از نظر جسمانی كامل شد- ولی چون هنوز پرواز نكرده پرواز كردن را بلد نیست- او را با نوك خودش برمی دارد می اندازد روی بال خودش و پرواز می كند. یك مقدار كه بالا رفت، یكدفعه این بچه را رها می كند. او به حكم اجبار شروع می كند به پر و بال زدن ولی پر و بال های نامنظم، گاهی بالا می رود گاهی پایین، گاهی افقی می رود گاهی عمودی. مادر هم مراقب و مواظب اوست تا وقتی كه احساس می كند خسته شده كه اگر او را نگیرد سقوط می كند، آنوقت او را می گیرد و دومرتبه روی بال خود می گذارد. باز مقداری او را می برد و ضمنا به او ارائه می دهد كه این طور باید حركت كرد و بال زد. همین كه رفع خستگی اش شد دومرتبه آزادش می گذارد. باز مدتی پر و بال می زند، و همین طور مدتها بچه ی خودش را این طور تربیت می كند تا پرواز كردن را به او یاد بدهد، یعنی راهنمایی را با به خود واگذاشتن توأم می كند تا آن بچه پرواز كردن را یاد بگیرد.
بسیاری از مسائل اجتماعی است كه اگر سرپرستهای اجتماع افراد بشر را هدایت و سرپرستی نكنند گمراه می شوند، اگر هم بخواهند ولو با حسن نیت (تا چه رسد به این كه سوء نیت داشته باشند) به بهانه این كه مردم قابل و لایق نیستند و خودشان نمی فهمند و لیاقت ندارند آزادی را از آنها بگیرند این مردم تا ابد بی لیاقت باقی می مانند.
مثلا انتخابی مانند انتخاب وكیل مجلس می خواهد صورت بگیرد. ممكن است شما كه در فوق این جمعیت قرار گرفته اید حسن نیت هم داشته باشید و واقعا تشخیص شما این باشد كه خوب است این ملت فلان فرد را انتخاب كند، و فرض می كنیم واقعا هم آن فرد شایسته تر است. اما اگر شما بخواهید این را به مردم تحمیل كنید و بگویید شما نمی فهمید و باید حتما فلان شخص را انتخاب كنید، اینها تا دامنه ی قیامت مردمی نخواهند شد كه این رشد اجتماعی را پیدا كنند. باید آزادشان گذاشت تا فكر كنند، تلاش كنند، آن كه می خواهد وكیل شود تبلیغات كند، آن كسی هم كه می خواهد انتخاب كند مدتی مردّد باشد كه او را انتخاب كنم یا دیگری را، او فلان خوبی را دارد، دیگری فلان بدی را دارد. یك دفعه انتخاب كند، به اشتباه خودش پی ببرد، باز دفعه دوم و سوم تا تجربیاتش كامل شود و بعد آن ملت به صورت ملتی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 391
در بیاید كه رشد اجتماعی دارد. والّا اگر به بهانه ی این كه این ملت رشد ندارد و باید به او تحمیل كرد، آزادی را برای همیشه از او بگیرند، این ملت تا ابد غیر رشید باقی می ماند. رشدش به این است كه آزادش بگذاریم ولو در آن آزادی ابتدا اشتباه هم بكند. صد بار هم اگر اشتباه كند باز باید آزاد باشد.
مَثَلش مَثَل آدمی است كه می خواهد به بچه اش شناگری یاد بدهد. بچه ای كه می خواهد شناگری یاد بگیرد آیا با درس دادن و گفتن به او ممكن است شناگری را یاد بگیرد؟ اگر شما انسانی را ده سال هم ببرید سر كلاس، پیوسته به او بگویید اگر می خواهی شناگری را یاد بگیری اول كه می خواهی خودت را در آب بیندازی به این شكل بینداز، دستهایت را این طور بگیر پاهایت را این طور، بعد دستهایت را این طور حركت بده پاهایت را این طور، امكان ندارد كه او شناگری را یاد بگیرد.

باید ضمن این كه قانون شناگری را به او یاد می دهید، رهایش كنید برود داخل آب، و قهرا در ابتدا چند دفعه می رود زیر آب، مقداری آب هم در حلقش خواهد رفت، ناراحت هم خواهد شد ولی دستور را كه می گیرد ضمن عملْ شناگری را یاد می گیرد والّا با دستورِ فقط بدون عمل، آنهم عمل آزاد، ممكن نیست شناگری را یاد بگیرد؛ یعنی حتی اگر او را ببرید در آب ولی آزادش نگذارید و همواره روی دست خودتان بگیرید، او هرگز شناگر نمی شود.
اینها هم یك سلسله مسائل است كه اصلا بشر را باید در این مسائل آزاد گذاشت تا به حد رشد و بلوغ اجتماعی لازم برسد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است