خلاصه عرایض امشب ما این شد كه در اسلام آزادی تفكر هست و آزادی عقیده ای
كه بر مبنای تفكر درست شده باشد هست، اما آزادی عقیده ای كه مبنایش فكر
نیست هرگز در اسلام وجود ندارد. آن آزادی معنایش آزادی بردگی است، آزادی
اسارت است، آزادی زنجیر در دست و پا قرار دادن است. بنابراین حق با انبیا بوده
است نه با روشی كه دنیای امروز می پسندد. حق با انبیا بوده است كه این گونه
زنجیرها را از دست و پای بشر می گرفتند، پاره می كردند و در نتیجه می توانستند
بشر را وادار به تفكر كنند. ما می بینیم كه اسلام از یك طرف با بت پرستی ها به آن
شدت مبارزه می كند و از طرف دیگر به همان بت پرست می گوید اگر می خواهی خدا
را بپذیری، در حالی كه بت را پذیرفته ای قبول ندارم؛ باید خدا را با عقل آزاد
بپذیری.
وَ فِی الْاَرضِ ایاتٌ لِلْموقِنینَ. وَ فی اَنْفُسِكُمْ اَفَلا تُبْصِرونَ [1]. خدا را می خواهی
بپذیری؟ بدون تفكر قبول نیست. برو روی زمین مطالعه كن، روی مخلوقات زمین
مطالعه كن، در گیاهها مطالعه كن، در خلقت حیوانات مطالعه كن، در خلقت خودت
مطالعه كن، در بدن و روحت مطالعه كن، در آسمانها مطالعه كن. اینقدر می گوید
راجع به توحید مطالعه كن كه انسان باید عالم شود، خود به خود یك علمی به دست
می آورد تا از مجرای علم به توحید برسد، به معاد و نبوت برسد:
اِنَّ فی خَلْقِ السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِاُولِی
الْاَلْبابِ.
اَ لَّذینَ یَذْكُرونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعوداً وَ عَلی جُنوبِهِمْ وَ یَتَفَكَّرونَ فی خَلْقِ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 382
السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ [2].
همانا در خلقت این آسمانها و زمین نشانه هایی وجود دارد. بروید سراغ این
نشانه های ما، بروید درباره این نشانه ها فكر كنید، اما به شرط این كه لُب و مغز
داشته باشید، روح داشته باشید، فكر داشته باشید. ببینید تا چه اندازه عقل و فكر
انسان را آزاد می كند!
[2] . آل عمران / 190 و 191.