وقتی كه زمان چنین زمانی باشد رهبری دینی چه نقشی باید داشته باشد؟ این كه
عرض می كنم وظیفه روحانیت در آینده خیلی دشوار است به این دلیل است. حالا
صد برابر دوره مأمون افكار متضاد و متناقض وجود دارد. الان روحانیت صد برابر
سال گذشته و ده سال گذشته احتیاج به تقویت و برنامه و كار دارد. مردم صد برابر
گذشته احتیاج به ارشاد و هدایت و راهنمایی دارند، احتیاج به تعلیم اخلاقی و
معنوی دارند. روحانیت باید بجنبد. . .
[1] وحدت و تشكیلات خوشبختانه در تهران
به وجود آمده. جامعه روحانیت و شورای روحانیت و طبقه بندی و شكل بندی
منطقه های مختلف و نماینده فرستادن در آن جامعه مقداری [سازمان یافته، اما]
هنوز به جایی نرسیده، امیدواریم پیشرفت كند، به همه ایران سرایت كند، همه
روحانیت به یكدیگر مرتبط و متصل شوند، تشكیلات پیدا كنند و بعد خودشان را
تقویت كنند، نشریات زیاد داشته باشند.
تا آنجا كه اطلاع داریم بعد از این انقلاب اغلب مساجد خلوت شده، چرا
خلوت شده؟ با این كه آدم فكر می كرد بعد از انقلاب باید مردم بیشتر به مساجد
هجوم بیاورند. علتش این است: قبل از پیروزی انقلاب یك سلسله مسائل برای
مردم مطرح بود و آن مسائل در مساجد مطرح بود، مردم هم جمع می شدند، بعد از
پیروزی انقلاب یك سلسله مسائل دیگر باید مطرح شود. مساجد خودشان را برای
آن مسائل آماده نكرده اند و باید آماده كنند و مساجد باید احیا شود. رادیو
تلویزیون ضرورت دارد برنامه مذهبی داشته باشد، حزب اسلامی باید وجود داشته
باشد، باید مردم تمرین سیاسی در احزاب ببینند، باید حزب رشد سیاسی مردم را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 272
زیاد كند و باید در حزبهای اسلامی و كانونهای حزبی تعلیمات اسلامی هم داده
شود، همه اینها لازم و ضروری است اما یك وقت رادیو تلویزیون و كانونهای حزبی
جای مساجد را نگیرد، اگر جای مساجد را بگیرد فاجعه به وجود آمده است. راهش
این نیست كه بگوییم رادیو یا تلویزیون حق ندارد برنامه مذهبی داشته باشد،
احزاب حق ندارند در كانونهای سیاسی خودشان بحثهای مذهبی بكنند. این، مبارزه ی
منفی و اشتباه است. مساجد باید در وضع خودشان تجدید نظر كنند. روحانیین باید
در وضع خودشان تجدید نظر كنند چون آینده انقلاب هم- اگر بخواهد ان شاء اللّه
پیروزتر بماند و به نتایج نهایی برسد- باز باید روی دوش روحانیت و روحانیین
باشد. اگر این پرچمداری از روحانیت گرفته شود و به دست به اصطلاح طبقه
روشنفكر بیفتد، به عقیده من یك نسل بگذرد اسلام بكلی مسخ می شود، چرا؟ برای
این كه حامل فرهنگ اسلامی باز هم همین طبقه هستند. همین روحانیت را باید
اصلاح كرد نه این كه این را محو كنیم یك چیز دیگر به جایش بنشانیم، و نه این كه
این را به همین وضعی كه هست ثابت نگه داریم. اگر به این وضعْ ثابت بماند منقرض
شده است.
من این مطلب را از ده دوازده سال پیش مكرر گفته ام: روحانیت ما مثل یك
درخت زنده ی آفت زده است، با آفتهایش باید مبارزه كرد. آن كسی كه می گوید دست
به تركیبش نزنید معنایش این است كه با آفتهایش هم مبارزه نكنید. مثل درختی
است كه شته زده باشد یا لااقل فی الجمله عیبهایی داشته باشد. این اشتباه است.
كسانی هم كه می گویند به دلیل فلان عیب و فلان ضعف و این كه فلان كس ها هم
خودشان را وابسته به روحانیت كرده اند این درخت را باید از ریشه كند، آنها هم
اشتباه می كنند. این درختی است كه اگر كنده شود دیگر ما و شما قادر نیستیم به
جای آن نهال جدیدی بنشانیم. با آفتها و عیبهایش باید مبارزه كرد و آن معایب را
اصلاح كرد، ولی اصلش را باید حفظ كرد.
بنابراین آینده انقلاب اسلامی ایران پیوند زیادی دارد با آینده روحانیت.
[1] . [افتادگی از نوار است. ]