یكی از نویسندگان غیر مذهبی كه سالها قبل جزو ایدئولوگهای حزب توده بود و
بعدها تا حد زیادی در نظراتش تحول پیدا شد، چندی قبل در یكی از مجلات
مقاله ای نوشته بود و نهضت فعلی ایران را با دید نسبتا بی طرفانه ای تحلیل كرده بود.
این نهضت را با نهضت تنباكو و نهضت مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت
ایران مقایسه كرده بود و علت شكست خوردن نهضت مشروطیت و نهضت ملی
شدن صنعت نفت را ذكر كرده بود و در اغلب اینها گناه این شكستها را به گردن- به
قول خودش- لائیك ها یعنی غیر مذهبی ها
[1] انداخته بود. در تحلیلهای خودش
رسیده بود به اینجا كه مشروطیت به این دلیل شكست خورد كه با دو نیرو، نیروی
روحانیت و نیروی لائیك ها، راه افتاد ولی موقع بهره برداری كه شد لائیك ها به فكر
افتادند كه روحانیت تا همین جا كه آمده كافی است، باید عقبشان زد. همین سبب
شكست مشروطیت شد. در باره نهضت ملی نفت ایران هم تقریبا همین طور اظهار
نظر كرده بود. تا رسیده بود به این نهضت. این مردی كه خیال نمی كنم به خدا
اعتقادی داشته باشد نوشته بود قبل از این نهضت همه خیال می كردند در ایران دو
نیرو وجود دارد: نیروی سیاسی، نیروی اقتصادی. هیچ كس فكر نمی كرد كه نیروی
دیگری هم در جامعه ایران وجود دارد. هیچ كس فكر نمی كرد كه در بطن این جامعه
نیروی دیگری وجود دارد كه اگر بجنبد هر دو نیرو را سخت تحت الشعاع قرار
می دهد و دنباله رو خودش می كند و آن نیروی روحانیت است.
نوشته بود این یك امر غیرقابل پیش بینی در ایران بود. نه جامعه شناسان ایرانی
اینچنین پیش بینی می كردند و نه دیگران. روحانیت را دكوری برای سیاست یا
اقتصاد امروز ایران خیال می كردند و به هر حال به عنوان نیرویی مقتدرتر و اصیل تر
از همه نیروها به طوری كه حاكم بر همه نیروها بشود و همه نیروها را در جهت
خودش حركت بدهد احدی در این كشور پیش بینی نمی كرد.
منصفها نقش روحانیت را در نهضت انقلابی ایران انكار نمی كنند و قابل انكار
هم نیست و من در این جهت نمی خواهم زیاد بحث كنم، بیشتر می خواهم راجع به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 264
آینده بحث كنم.
[1]
. البته «غیرمذهبی ها» نه معنایش ضد مذهب هاست؛ یعنی آنهایی كه سیاست شان از مذهب انگیخته نمی شود.