پس در آینده ی انقلاب اسلامی از جمله مسائلی كه زیاد باید روی آن فكر كنیم مسئله
استقلال است كه خودمان را به استقلال كامل برسانیم بالاخص استقلال مكتبی.
تأویل كردن قرآن و
نهج البلاغه خیانت است. «
نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ [1]» خیانت
است. عده ای دم از قرآن می زنند ولی فقط یك عده آیات را مطرح می كنند، كأنه
قرآن در یك عده آیات معین خلاصه شده؛ مسائلی را كه به جنبه های معنوی قرآن
مربوط است مطرح نمی كنند. این [معرّف ] قرآن نیست. خطبه هایی از
نهج البلاغه كه
در زمینه تقوا، زهد و خوف از خدا و در زمینه معنویت است، این تابعان
نهج البلاغه
كه دم از
نهج البلاغه می زنند یك كلمه از آنها حرف نمی زنند. مكتب علی آن نیست.
مكتب علی همان است كه سید رضی در هزار سال پیش درك كرده بود؛ می گوید
وقتی من در خطبه های علی مطالعه می كنم چیزی كه حیرت من را برمی انگیزد و من
مكرر در جمع رفقا این را می گویم این است كه می بینم من با صحنه های متناقض و
متضاد روبرو می شوم و آدم باور نمی كند كه یك انسان تا این اندازه جامعیت داشته
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 249
باشد. یك جا وقتی آدم با سخنان علی روبرو می شود انسانی را می بیند كه پوست
شیر پوشیده و دندان پلنگ نشان می دهد و در صحنه كارزار است و گویی غیر از
جنگ و خونریزی چیزی سرش نمی شود. ورق می زنی، می بینی با انسان دیگری
روبرو شده ای كه گویی عمرش را در دیرها و صومعه ها و در خلوتها گذرانده، در
خلوت شب است، او هست و خدای خودش و گویی غیر از معنویت چیزی سرش
نمی شود. جای دیگر یك فیلسوف می بینی كه دارد مسائل فلسفی را به دقیق ترین
شكل تجزیه و تحلیل می كند. جای دیگر می بینی با یك عالم حقوقی روبرو هستی
كه دارد راجع به حقوق و فلسفه اجتماعی بحث می كند. این است كه علی امام است.
اما ما علی را فقط در چهره یك سرباز در میدان جنگ می بینیم اما علی را در آن
دلهای شب، دیگر خوشمان نمی آید ببینیم. همان علی كه می گوید: اَیُّهَا النّاسُ!
اِنَّ
الْجِهادَ بابٌ مِنْ اَبْوابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ اَوْلِیائِهِ وَ هُوَ لِباسُ التَّقْوی وَ دِرْعُ اللّهِ الْحَصینَةُ وَ
جُنَّتُهُ الْوَثیقَةُ. . .
[2] و این گونه درباره جهاد صحبت می كند، در جای دیگر می گوید:
اِنَّ
مِنْ اَحَبِّ عِبادِ اللّهِ اِلَیْهِ عَبْداً اَعانَهُ اللّهُ عَلی نَفْسِهِ فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ فَزَهَرَ
مِصْباحُ الْهُدی فی قَلْبِهِ [3]. . . چرا این گونه است؟ چون اسلام را در یك بُعدش نباید دید،
اسلام را در همه ابعادش باید مطالعه كرد. اگر یك بُعد را ببینیم باقی دیگر را نبینیم
اسلام نیست. مكتب ما یك مكتب جامع و برتر است و به همین دلیل است كه
می گوید سعادت دنیا و آخرت بشر را من می توانم تأمین كنم، والّا اگر یك روز
تحت تأثیر راهبه ها و صومعه نشینان مسیحی یا زهاد و مرتاضهای هندی واقع
بشویم و فقط دم از ریاضت و زهد و ترك دنیا بزنیم و بگوییم اسلام غیر از این
چیزی نیست، روز دیگر كه آن را فراموش كردیم و از این طرف افتادیم بگوییم
اسلام دین جهاد و مبارزه است [اینها معرّف اسلام نیست؛ ] چنان كه در چهل سال
پیش وقتی كه امریكاییها آمده بودند و آن رفاه را به مردم نشان می دادند عده ای
می گفتند اسلام دین زندگی است، اسلام دین توسعه است؛ بعد كه توده ایها آمدند و
مكتبهای به اصطلاح انقلابی را فی الجمله مطرح كردند عده ای می گفتند اسلام دین
جهاد است، اسلام دین مبارزه است؛ در حالی كه اسلام دین همه اینهاست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 250
در همین جا به عرایض خودم خاتمه می دهم و به همه شما دعا می كنم. تتمه
عرایضم را كه شاید خلاصه عرایضم هم باشد فردا شب كه آخرین جلسه ماست
ان شاء اللّه مطرح می كنم. خداوند به همه ما توفیق عنایت بفرماید.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 251
[2]
. نهج البلاغه، خطبه ی 27.
[3]
. نهج البلاغه، خطبه ی 85.