در
کتابخانه
بازدید : 602372تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand دیباجه دیباجه
Expand اهداف روحانیت در مبارزات*  اهداف روحانیت در مبارزات*
Expand مفهوم آزادی عقیده مفهوم آزادی عقیده
Expand تحلیل انقلاب ایران (1) تحلیل انقلاب ایران (1)
Expand تحلیل انقلاب ایران (2) تحلیل انقلاب ایران (2)
Collapse آینده انقلاب اسلامی ایران آینده انقلاب اسلامی ایران
Expand ماهیت انقلاب ایران ماهیت انقلاب ایران
Expand ریشه های انقلاب اسلامی ریشه های انقلاب اسلامی
Expand عدالت اجتماعی عدالت اجتماعی
Collapse استقلال و آزادی استقلال و آزادی
Expand معنویت در انقلاب اسلامی معنویت در انقلاب اسلامی
Expand روحانیت و انقلاب اسلامی روحانیت و انقلاب اسلامی
Expand وظایف حوزه های علمیه وظایف حوزه های علمیه
Expand نقش زن در جمهوری اسلامی نقش زن در جمهوری اسلامی
نقش بانوان در تاریخ معاصر ایران
درباره ی جمهوری اسلامی
مصاحبه مطبوعاتی
جمهوری اسلامی- انتقادها
مصاحبه تلویزیونی (1)
مصاحبه تلویزیونی (2)
مصاحبه تلویزیونی (3)
Expand بخش ضمیمه: آزادی عقیده بخش ضمیمه: آزادی عقیده
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یكی از آقایان فضلای عالی قدر ما قضیه ای را از قبل از سنه 1320 و اواخر دوره رضاخان نقل می كرد، می گفت در سالهای اولی كه دانشگاه تأسیس شده بود مردی كه بعدها وزیر فرهنگ و سناتور شد [1] در مراسم دانشگاه برای دانشجویان سخنرانی می كرد و موضوع سخنرانی اش این بود كه ما در گذشته چه داشتیم و اكنون چه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 242
داریم. می گفت شما قدر این دولت و این حكومت و این تمدن را بدانید. شما الان آمده اید اینجا می خواهید رشته های عالی ادبیات بخوانید، رشته های علوم را بخوانید، پزشكی بخوانید، فیزیك بخوانید، شیمی بخوانید، می خواهید در این رشته ها متخصص بشوید؛ هیچ می دانید ما در گذشته چه كتابهایی داشتیم؟ ! رفته بود یكی از این كتابهای دعانویسی را كه در آن جدول و مانند آن و آداب مارگیری و امثال اینها هست آورده بود و آن را باز كرده و گفته بود آیا می خواهید بدانید كه در گذشته ما مردم به چه چیزهایی سرگرم بودیم؟ برای آنها می خواند: «چَكَری پَكَری مَكَری. . . » و گفت اینها بوده است آنچه كه ما داشتیم.
بعد آن مرد روحانی می گفت كه اتفاقا در همان ایام من مقاله ای در یكی از روزنامه ها نوشته بودم. دعوتنامه ای به منزل ما آمد كه در آن نوشته بودند مقاله تو امسال بهترین مقاله تشخیص داده شده. دعوت كرده بودند كه بروم پیش وزیر فرهنگ- كه وزیر آموزش و پرورش هم بود- كه آنجا مثلا جایزه می خواهند بدهند.

من رفتم. دم در گفتند كیستی؟ گفتم بگویید فلان كس می خواهد بیاید. با اسم من آشنا بود. تا چشمش به من افتاد با تعجب گفت: تو كه آخوندی! گفتم: بله من آخوندم. گفت: این بهترین مقاله را تو نوشته ای؟ ! گفتم: بله من نوشته ام. باور نمی كرد كه یك آخوند بتواند مقاله بنویسد و مقاله او بهترین مقاله سال بشود. نشستیم. كمی كه صحبت كردیم اظهار [اعجاب ] كرد، گفت فلان مطلبی كه تو در آن مقاله نوشته بودی با آخرین نظریه ای كه روانكاوها (فرویدیست ها) گفته اند تطبیق می كند، این را تو از كجا گفته ای؟ من فكر می كردم تو یا تحصیلكرده اروپا هستی یا تحصیلكرده امریكا، از كجا تو این نظریه را این جور خوب تعبیر كردی؟ به او گفتم این، مضمون یك حدیث است، این را من از یك حدیث الهام گرفتم. بیشتر تعجب كرد. یكمرتبه من به او عتاب كردم، گفتم: فلان كس! تو كه اینجا نشسته ای می خواهم ببینم الان تو فاضلتری یا من؟ آن مزخرفها چه بود كه آنجا گفتی، كتاب دَعَوات را پیدا كرده بودی و آن سخنان را گفتی؟ ! چرا به ملتت خیانت می كنی؟ آیا در مدرسه های قدیم ما این كتابها تدریس می شد؟ در مدرسه های قدیم ما ادبیات نبود؟ ریشه این ادبیاتی كه شما دارید همان ادبیات است. فقهی تدریس می شد كه با بزرگترین مكتبهای حقوق دنیا برابری می كند. اصولی تدریس می شد كه اصلا یك علم جدید است كه فلسفه های غرب در نهایت امر منتهی شده به یك نوع فلسفه ای كه شبیه ترین
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 243
فلسفه ها به علم اصول امروز ماست. در آنجا كتاب شفا، قانون و اشارات بوعلی، اسفار ملاصدرا، منظومه سبزواری و كفایه آخوند ملا كاظم خراسانی و آثار شیخ مرتضی انصاری و دهها كتاب علمی و فلسفی و فقهی طراز اول تدریس می شد. تو همه اینها را نادیده گرفته ای و به جمعی جوان بی اطلاع می گویی در حوزه یك مشت اباطیل درس می دهند؟ !
آنچه مسلّم است این كه از همان زمان نقشه بر این بود كه از ابتدا فرزندان ما را به فرهنگ خود بدبین كنند و ارتباط آنها را با گذشته شان از بین ببرند و به جایش پیوندهای تازه ای با غرب برایشان ایجاد كنند.
در دنیای امروز، علوم و فنون در كشورهای مختلف به طور مشابه مورد استفاده قرار می گیرد و هیچ ملتی نمی تواند ادعا كند كه علم خاصی متعلق به اوست.

اما علوم با مكتبها و ایدئولوژیها و راه و رسم های زندگی تفاوت دارند. اینجاست كه ملتها حسابشان را جدا می كنند. با این كه علوم طبیعی و ریاضی در شوروی و امریكا یكی است ولی مكتب دوتاست، اصول زندگی در امریكا با اصول زندگی در شوروی از زمین تا آسمان متفاوت است. هر ملتی كه از خود مكتب داشته باشد و استقلال داشته باشد و زیر بار مكتبهای بیگانه نرود این ملت حق حیات دارد. هر ملتی كه مكتب نداشته باشد و بخواهد مكتبش را از بیگانه بگیرد [حق حیات ندارد. ] این بلایی است كه امروز- كه دنباله گذشته است- به سر ما آورده اند. در گذشته كاری در این مملكت كردند كه در نتیجه امروز به اصطلاح روشنفكران ما دو گروهند: یك گروه از نظر مكتب می گویند ما باید مكتب غربیها و كشورهای به اصطلاح آزاد و لیبرالیست را بگیریم، یك عده دیگر می گویند ما باید مكتب كمونیسم را- كه آن هم در واقع غربی است- بگیریم، اما خودمان چطور؟ می گویند ما كه مكتبی نداریم. بدبختانه گروه سومی هم پیدا شده اند كه از مكتب اسلام سخن می گویند ولی وقتی كه خیلی دقت می كنیم می بینیم آنچه هم كه اینها می گویند یك سلسله التقاط است؛ یك مویی از ریش كمونیسم گرفته اند، یك مویی هم از سبیل اگزیستانسیالیسم كنده اند، یك چیزی هم از كاپیتالیسم گرفته اند، بعد اینها را به ریش اسلام چسبانده اند و می گویند مكتب اسلام این است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 244

[1] . چون مرده من اسمش را نمی برم. نا سلامتی من این آدم را می شناختم، آدم نمازخوانی بود وبی اعتقاد نبود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است