كلمه «استعمار» را ما خیلی شنیده ایم. استعمار یك شكل ندارد. استعمار سیاسی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 241
داریم، استعمار اقتصادی داریم و استعمار فرهنگی داریم كه از استعمار سیاسی و
اقتصادی خطرناك تر است و اصلا امكان ندارد كه استعمار اقتصادی باشد بدون
استعمار سیاسی و استعمار فرهنگی. پایه استعمار سیاسی و استعمار اقتصادی
استعمار فرهنگی است. استعمار اقتصادی چه می كند؟ می خواهد منابع یك كشور را
ببرد و مردم این كشور را به صورت كارگرها و مصرف كننده های خودش دربیاورد.
استعمار سیاسی چه می كند؟ كوشش می كند حكومت را به دست افرادی بدهد كه
عامل او و مجری منویّات او باشند؛ به ظاهر مستقل باشند و حتی در مقابل آنها
غرّش هم بكنند، غرّه هم بكشند اما در باطن، همه ی دستورها را از آن جا بگیرند. مگر
ممكن است ملتی را استعمار اقتصادی و استعمار سیاسی بكنند بدون آن كه استعمار
فكری بكنند یعنی بدون آن كه فكرش را هم طوری بسازند كه با استعمار سیاسی و
اقتصادی جور دربیاید؛ شخصیت فكری او را از او بگیرند، او را به آنچه مال خودش
است بدبین كنند و به آن فكری كه از ناحیه استعمارگر آمده خوشبین كنند، یعنی در
مردم حالت تجدد زدگی ایجاد كنند. به آداب خودشان بدبین باشند، آداب آنها را
بهتر بدانند. به رسوم خودشان بدبین باشند، رسوم آنها را از رسوم خودشان بهتر
بدانند. به ادبیات خودشان بدبین باشند، ادبیات آنها را از ادبیات خودشان بهتر
بدانند. به فلسفه خودشان بدبین باشند، فلسفه آنها را از فلسفه خودشان بهتر بدانند.
به دین و آیین خودشان بدبین باشند، دین و آیین آنها را بهتر بدانند. به كتابهای
خودشان بدبین باشند، كتابهای آنها را از كتابهای خودشان بهتر بدانند. هر چه كه از
ناحیه آنهاست آن را خوب بدانند، هر چه از ناحیه خودشان است آن را بد بدانند.