همین طور كه درباره یك فرد مسئله استقلال مطرح است درباره جامعه و كشور به
طریق اولی مطرح است. مسئله بردگی و مسئله ارباب رعیتی امروز به شكل قدیم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 238
مطرح نیست كه كسی بیاید رسما خودش را به عنوان مالك و فرد دیگری را به
عنوان مملوك بنامد، اما در سطح كشورها به شدت مطرح است. اگر ما الان به دنیا
نگاه كنیم می بینیم بعضی كشورها آقا هستند، آقایی و سیادت می كنند، فرمان
می دهند و تصمیم می گیرند و بعضی كشورها با این كه اسماً مستقل هستند ولی رسما
مستقل نیستند، یعنی برای اینها آن كشور دیگر تصمیم می گیرد و راه اینها را آن
كشور دیگر معین می كند؛ اسمش هم این است كه استقلال دارد. این امر را در كشور
خودمان دیدیم و امروز خیلی روشن است. در مبارزات سیاسی موجود میان
ابرقدرتها، در خلیج و در دروازه ی هند كشمكش زیادی میان سیاست غرب و
سیاست شرق هست. امریكا می خواهد در اینجا قدرتی داشته باشد كه خلیج را
حفظ كند. اینها نمی گویند ما نوكر و ژاندارمی به نام شاه ایران داریم. به ظاهر این
است كه ایران می خواهد امنیت خودش را حفظ كند. آنوقت چكار می كنند؟ از پول
ایران نفت ایران را با یك میزان خیلی بالا و در یك سطح خیلی وسیع استخراج
می كنند كه در حقیقت غارت نفت است. از این نفت به طور ظالمانه ای مقداری را به
خود ایران می دهند باقی اش را خودشان می برند. آن مقداری هم كه به خود ایران
می دهند به این صورت است كه آن را می خرند و به جای پولش اسلحه مدرن به
ایران می دهند كه با آن اسلحه ایران منافع آنها را حفظ كند. دیگر بردگی از این بالاتر
نمی شود! این به معنای این است كه استقلال نداریم، برده هستیم، محكوم و تابع
اراده دیگران هستیم. نقطه مقابل آن استقلال سیاسی است.