همچنان كه گفتیم در باب عدالت اجتماعی برداشتها مختلف است. اما باید ببینیم
برداشت اسلام از عدالت اجتماعی چیست، آیا اسلام همان برداشتی را دارد كه
كمونیسم بیان می كند؟ یا آن كه در این زمینه اسلام با نظر كاپیتالیستها موافق است؟
و یا آن كه چیز دیگری است متفاوت با همه ی اینها؟ ان شاءاللّه در این زمینه در شبهای
بعد به تفصیل صحبت خواهم كرد. اما نكته ای كه می خواهم در طی این صحبت بر
روی آن تأكید كنم این است كه اسلام در این زمینه معنویت را جزء لاینفك می داند.
تفاوت عمده میان مكتب اسلام با سایر مكاتب در این جهت، این است كه اسلام
معنویت را پایه و اساس می شمارد. ما در تاریخ نمونه های فراوانی درباره ی این
جهت گیری رهبران اسلامی داریم كه واقعا مایه ی مباهات ماست. حساسیتی كه اسلام
در زمینه ی عدالت اجتماعی و تركیب آن با معنویت اسلامی از خود نشان می دهد، در
هیچ مكتب دیگری نظیر و مانند ندارد.
در سال فتح مكه زنی مرتكب جرمی شده بود كه باید مجازات می شد. اتفاقا
این زن كه دزدی كرده بود وابسته به یكی از خانواده های بزرگ و جزو اشراف طراز
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 234
اول قریش بود. وقتی بنا شد حد درباره اش اجرا شود و دستش را قطع كنند، غریو از
خاندان زن برخاست كه: ای وای، این ننگ را چگونه تحمل كنیم؟ دسته جمعی به
سراغ پیامبر رفتند و از او درخواست كردند كه از مجازات زن صرف نظر كند. فرمود:
هرگز صرف نظر نمی كنم. هرچه كه واسطه و شفیع تراشیدند، پیامبر ترتیب اثر نداد.
در عوض مردم را جمع كرد و به آنها گفت: می دانید چرا امتهای گذشته هلاك شدند؟
دلیلش این بود كه در این گونه مسائل تبعیض روا داشتند. اگر مجرمی كه دستگیر
شده بود وابسته به یك خانواده ی بزرگ نبود و شفیع و واسطه نداشت او را زود
مجازات می كردند، ولی اگر مجرم شفیع و واسطه داشت در مورد او قانون كار
نمی كرد. خدا به همین سبب چنین اقوامی را هلاك می كند. من هرگز حاضر نیستم در
حق هیچ كس تبعیضی قائل شوم.
و یا درباره ی علی علیه السلام نقل می كنند كه روزی گردنبندی به گردن دخترش دید،
فهمید كه گردنبند مال او نیست، پرسید: این را از كجا آورده ای؟ جواب داد: از
بیت المال «عاریه ی مضمونه» گرفته ام، یعنی عاریه كردم و ضمانت دادم كه آن را پس
بدهم. علی فورا مسئول بیت المال را حاضر كرد و فرمود: تو چه حقی داشتی این را
به دختر من بدهی؟ عرض كرد: یا امیرالمؤمنین! این را به عنوان عاریه از من گرفته
كه برگرداند. فرمود: به خدا قسم اگر غیر از این می بود، دست دخترم را می بریدم.
اینها حساسیتهایی است كه ائمه و پیشوایان ما- كه اسلام مجسَّم و معلّمان
راستین اسلام بوده اند- در زمینه عدالت اجتماعی از خود نشان داده اند. انقلاب
اسلامی ما نیز اگر می خواهد با موفقیت به راه خود ادامه دهد، راهی جز اِعمال چنین
شیوه ها و بسط روشهای عدالت جویانه و عدالت خواهانه در پیش ندارد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 235