در
کتابخانه
بازدید : 601377تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand دیباجه دیباجه
Expand اهداف روحانیت در مبارزات*  اهداف روحانیت در مبارزات*
Expand مفهوم آزادی عقیده مفهوم آزادی عقیده
Expand تحلیل انقلاب ایران (1) تحلیل انقلاب ایران (1)
Expand تحلیل انقلاب ایران (2) تحلیل انقلاب ایران (2)
Collapse آینده انقلاب اسلامی ایران آینده انقلاب اسلامی ایران
Expand ماهیت انقلاب ایران ماهیت انقلاب ایران
Expand ریشه های انقلاب اسلامی ریشه های انقلاب اسلامی
Collapse عدالت اجتماعی عدالت اجتماعی
Expand استقلال و آزادی استقلال و آزادی
Expand معنویت در انقلاب اسلامی معنویت در انقلاب اسلامی
Expand روحانیت و انقلاب اسلامی روحانیت و انقلاب اسلامی
Expand وظایف حوزه های علمیه وظایف حوزه های علمیه
Expand نقش زن در جمهوری اسلامی نقش زن در جمهوری اسلامی
نقش بانوان در تاریخ معاصر ایران
درباره ی جمهوری اسلامی
مصاحبه مطبوعاتی
جمهوری اسلامی- انتقادها
مصاحبه تلویزیونی (1)
مصاحبه تلویزیونی (2)
مصاحبه تلویزیونی (3)
Expand بخش ضمیمه: آزادی عقیده بخش ضمیمه: آزادی عقیده
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
علی علیه السلام از قبول خلافت امتناع می كند برای این كه به آنها بفهماند مسئله فقط رفتن عثمان نیست، خیال نكنند عثمان رفته و كار تمام شده است. بخصوص افرادی كه در زمان عثمان بهره مند شده بودند خیال می كردند با رفتن عثمان و آمدن علی علیه السلام بنا نیست در بنیاد وضع اجتماعی تغییری حاصل شود. علی علیه السلام به مردمی كه برای بیعت با او آمده بودند فرمود [1]: «افقها بسیار تیره شده و مه و غیم همه جا را فرا گرفته است. درست همان گونه كه در فضای مه آلود بُردِ دیدها كم می شود، اكنون نیز كه افق مسائل اجتماعی تیره و تار است عقلها نمی توانند عمق مسائل را بیابند. می گویند علی بیاید، ولی گویی فكر نكرده اند اگر علی بیاید چه باید بكند و چه خواهد كرد.

راه مستقیم ناشناخته مانده و مردم راه اسلام را فراموش كرده اند. از نو می باید راه اسلام را به مردم نشان داد. مردم به بیراهه رفتن ها عادت كرده اند. . . من تا به دعوت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 228
شما پاسخ نگفته ام تنها یك تكلیف دارم، اما اگر به این دعوت پاسخ بگویم و خلافت را بپذیرم با شما آنچنان رفتار خواهم كرد كه خود می دانم. . . » و بعد حضرت اشاره می كند به مردمی كه بدون استحقاق پستها را اشغال كرده بودند و بدون استحقاق ثروتها را جمع آورده بودند، و می گوید: «تمام ثروتهایی را كه در زمان عثمان از مردم به ناحق گرفته شده است مصادره خواهم كرد اگرچه با آن ثروتها زن گرفته باشید و آنها را مهر زنان خود قرار داده باشید. . . » آنگاه حضرت به نكته ی بسیار عجیبی اشاره می كند، می فرماید: «اِنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً در عدالت ظرفیت و گنجایشی است كه در چیز دیگری نیست. » گویا در آن هنگام عده ای از باب نصیحت به حضرت می گفتند: اگر شما به این صورت عمل كنید، عده ای ناراضی و ناراحت می شوند. علی در جوابشان این كلام لطیف را فرمود كه: اِنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً اگر ظرفی باشد كه همه ی گروهها و همه ی افراد را در خود بگنجاند و رضایت همه را به دست آورد، آن ظرف عدالت است. اگر كسی با عدالت راضی نشد، ظلم او را راضی نمی كند؛ یعنی خیال نكنید آن كسانی كه از عدالت ناراضی می شوند، اگر من عدالت را كنار بگذارم و به جای آن ظلم را انتخاب كنم آنها راضی خواهند شد. نه، اگر من بخواهم حرص او را ارضاء كنم او حریص تر می شود. مرز، همان عدالت است.

اشتباه است كه مرز عدالت را به نفع كسی بشكنم تا او راضی شود.
امیرالمؤمنین صراحت به خرج داد. سیاست او صریح بود. نمی خواست كاری را كه می خواهد بكند در دلش مخفی نگه دارد و بگوید فعلا حرف صریحی نزنم تا این مردم كه امروز آمدند و با ما بیعت كردند خیال كنند كه این نظم موجود همان طور كه هست حفظ می شود، ولی بعد كه روی كار سوار شدیم برنامه های خود را اجرا می كنیم. در نگاه علی معنای این عمل، اغفال است. به همین جهت است كه بالصراحه اعلام می كند: ای كسانی كه امروز با من بیعت می كنید! بدانید كه من شما را اغفال نمی كنم، برنامه ی حكومتی من چنین است.

[1] . در این قسمت مضمون خطبه ی 91 آن حضرت كه در هنگام بیعت ایراد فرمودند بیان شده است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است