این گونه بوده كه اسلام توانسته باقی بماند. اگر امام جعفر صادق غیر از این می كرد امروز اثری از اسلام نبود. حرفهای مادّیین را چه كسی منعكس كرده و نگه داشته؟ خود مادّیین؟ نه، بروید بگردید، ببینید افكار مادّیین را فقط علمای مذهبی نگه داشته اند، یعنی مادّیین روزی افكار خود را عرضه داشته اند، مذهبیها كه با اینها مباحثه می كردند افكار اینها را در كتابها ضبط كرده اند. اگر خود مادّیین هم كتابهایی نوشته اند كتابهایشان از بین رفته چون كسی نبوده كه كتابهای آنها را حفظ كند ولی به دلیل این كه حرفهایشان را با اهل مذهب گفته اند، در كتابهای مذهبیها باقی مانده است. كتابهای احتجاجات مثلا احتجاجات طبرسی را ببینید. در میان كتابهای قدیمی چه كتابی به اندازه ی احتجاجات طبرسی افكار مادّیین آن زمانها را ضبط كرده؟ در «احتجاجات» كتاب بحار- كه در واقع یك مجموعه از كتابهای مختلف است- ببینید چقدر افكار اینها را منعكس كرده! عیون اخبار الرضا را ببینید. مأمون مردی بود كه خودش عالم بود و به مباحثات دینی و مذهبی عشق می ورزید و گروههای مختلف از مادّیین، مسیحیها، یهودیها، صابئیها (ستاره پرست ها) كه در آن زمانها بودند، مجوسیها و زردشتیها و مسلمانها (شیعه و سنی) را در یك تالار بزرگ جمع می كرد و بعد می گفت این جا هر كسی آزاد است عقیده ی خودش را بیان كند. در كتابها ببینید اینها چگونه آزادانه عقاید خودشان را گفته اند. حتی تعبیرات اهانت آمیز به پیغمبر و اسلام دارند و حضرت رضا خودشان در آنجا شركت می كردند. در مجلسی كه حضرت رضا شركت كرده اند ببینید یهودی به حضرت رضا چه می گوید؟ ! مسیحی چه می گوید؟ ! زردشتی چه می گوید؟ ! و مادی مسلك چه می گوید؟ ! حرفهایشان را می گفتند و ضبط شده. و این طور بوده كه اسلام باقی مانده. در آینده هم اسلام فقط و فقط با مواجهه ی صریح و شجاعانه با عقاید و افكار مختلف و متناقض با اسلام می تواند به حیات خودش ادامه بدهد. من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار می دهم كه یك وقت خیال نكنند كه حفظ و نگهداری اسلام [با سلب آزادی بیان تحقق می یابد. ] برخی جوانان خیال نكنند كه راه حفظ معتقَدات اسلامی و جهان بینی اسلامی این است كه نگذاریم دیگران حرفهایشان را بزنند. نه، بگذارید بزنند؛ نگذارید خیانت كنند. اگر دیدید یك فرد ماركسیست مثلا آمد گفت «به نام امام خمینی» ، مانع شوید، به او بگویید: تو بگو به نام لنین، به نام استالین، به نام ماركس، انگلس؛ دروغ نگو. اگر می گویی «مبارزه» باید برای من روشن كنی تو با چه می خواهی مبارزه كنی؟ اگر می گویی «آزادی» برای من روشن كن آزادی از چه؟ تو چه را فرض كرده ای كه از او باید آزاد شد؟ اینها را برای من روشن كن. هدفت را بگو، راهت را هم بگو تا من ببینم راه من و هدف من با تو یكی است یا دو تا. پس چنین تصور نشود كه با جلوگیری از ابراز افكار و عقاید می شود از اسلام پاسداری كرد. از اسلام فقط با یك نیرو می شود پاسداری كرد و آن منطق و آزادی دادن و مواجهه صریح و رُك و روشن با افكار مخالف است. با این كه دوستان می خواستند من بیشتر صحبت كنم امروز دیگر من وقت و مجال بیشتری ندارم.