در
کتابخانه
بازدید : 602955تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand دیباجه دیباجه
Expand اهداف روحانیت در مبارزات*  اهداف روحانیت در مبارزات*
Collapse مفهوم آزادی عقیده مفهوم آزادی عقیده
Expand تحلیل انقلاب ایران (1) تحلیل انقلاب ایران (1)
Expand تحلیل انقلاب ایران (2) تحلیل انقلاب ایران (2)
Expand آینده انقلاب اسلامی ایران آینده انقلاب اسلامی ایران
Expand بخش ضمیمه: آزادی عقیده بخش ضمیمه: آزادی عقیده
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
فرق است میان آزادی عقیده و آزادی تفكر. تفكر یعنی همان استعداد انسانی بشر كه می تواند در مسائل، علمی و منطقی بیندیشد. این استعداد حتما باید آزاد باشد.

پیشرفت و تكامل بشر در گرو این آزادی است. اما عقیده. می دانیم هر عقیده ای ناشی از تفكر نیست. بسیاری از عقاید بشر ناشی از یك سلسله عادتها، تقلیدها و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 121
تعصبهاست نه این كه چون فكر كرده این عقیده را گرفته است بلكه چون عادت كرده، به این عقیده چسبیده است. این عقیده نوعی انعقاد است یعنی فكر و اندیشه اش به جای این كه باز باشد بسته و منعقد شده و بر عكس، آن قوه ی مقدس تفكر به دلیل این انعقاد و بستگی در درونش اسیر شده. آن آدمی كه یك سنگ یا چوب و ساخته ی دست خودش را می پرستد، آیا نشسته علمی و منطقی فكر كرده و علم و منطق او وی را رسانده به این كه این بت را بپرستد؟ تفكر آزاد است، حالا كه تفكر آزاد است پس این آقای بت پرست باید آزاد باشد برای این كه بت را بپرستد؛ یا نه، عقل و فكر این شخص اسیر است، باید كاری كنیم كه عقل و فكر او را از اسارت این عقیده آزاد كنیم، كاری را بكنیم كه ابراهیم خلیل اللّه و بت شكن كرد.

مردمی طبق عادت بت پرست بودند. در یك روز عید كه همه ی مردم از شهر خارج می شدند او از شهر خارج نشد. بتخانه هم خالی بود. تبر را برداشت و رفت تمام این بتها را خرد كرد الّا بت بزرگ و تبر را به گردن بت بزرگ انداخت تا اگر كسی به آنجا برود با خودش فكر كند كه این خداها با یكدیگر جنگیده اند و این بت بزرگ چون از همه نیرومندتر بوده باقی دیگر را خرد و خمیر كرده و تنها خودش مانده است. این فكر برای مردم پیدا شود، بعد طبعا به حكم فطرت می گویند اینها كه نمی توانند از جایشان بجنبند. همین [امر] فكر اینها را عوض می كند. این كار را كرد. وقتی كه مردم برگشتند و وضع را آنچنان دیدند داد و فریاد كردند كه چه كسی این كار را كرده است؟ یادشان افتاد كه جوانی در این شهر است كه مخالف با این كارهاست، نكند كار او باشد؟ رفتند سراغ ابراهیم. ابراهیم در پاسخ به آنها گفت چرا شما به من می گویید؟ مجرم آن كسی است كه زنده مانده و تبر به گردن اوست (بَلْ فَعَلَهُ كَبیرُهُمْ [1]) . اینها گفتند از او كه این كار ساخته نیست. گفت چطور كار زد و خورد از او ساخته نیست ولی [روا كردن ] حاجتهایی كه انسانها در آن حاجتها درمانده اند ساخته است كه مثلا زنی نازاست او را زاینده كند؟ قرآن می گوید: فَرَجَعوا اِلی اَنْفُسِهِمْ [2] این سبب شد كه به خود باز گردند.
امروزیها در فلسفه ی هگل و بعد از فلسفه ی هگل دیگران بالخصوص كارل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 122
ماركس اصطلاح «از خودبیگانگی» آورده اند، می گویند انسان از خود بیگانه می شود و باید كاری كرد كه انسان به خود واقعی اش برگردد. قرآن این تعبیر را قبل از همه ی اینها در موارد زیاد دارد، یكی همین جاست. فَرَجَعوا اِلی اَنْفُسِهِمْ. تعبیر عجیبی است! اینها از خودشان جدا و دور شده بودند (خود واقعی انسان عقل و فكر و منطق انسان است) ، قرآن می گوید این سبب شد كه دومرتبه به سوی خودشان باز گشتند و خودشان را دریافتند، گفتند كه او راست می گوید.
حال درباره این كار ابراهیم چه باید بگوییم؟ آیا ابراهیم كاری كرد برخلاف آزادی عقیده؟ یا كاری كرد در خدمت آزادی عقیده؟ كاری كرد در خدمت آزادی عقیده به معنی واقعی، یعنی آزادی اندیشه. یعنی ابراهیم با این عمل، از خودبیگانگی آنها را از آنان گرفت، آنها را به خود بازگرداند و آزادی آنان را به آنها بازگرداند.

ابراهیم علیه السلام می توانست مطابق همین فلسفه ای كه اغلب فرنگیها می گویند كه «انسان هر عقیده ای را اتخاذ كند آن عقیده محترم است» بگوید چون این بتها مورد احترام میلیونها انسان هستند پس من هم به آنها احترام می گزارم. از نظر اسلام این كار اغراء به جهل است نه خدمت به آزادی.

[1] . انبیاء / 63.
[2] . انبیاء / 64.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است