در
کتابخانه
بازدید : 500351تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Collapse عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
روح عبادت یاد پروردگار است. روح عبادت این است كه انسان وقتی كه عبادت می كند، نمازی می خواند، دعایی می كند و هر عملی كه انجام می دهد، دلش به یاد خدای خودش زنده باشد: وَ أَقِمِ اَلصَّلاةَ لِذِكْرِی [1]. قرآن می گوید نماز را بپا بدار، برای چه؟ برای اینكه به یاد من باشی. و در جای دیگر قرآن كریم می فرماید: إِنَّ اَلصَّلاةَ تَنْهی عَنِ اَلْفَحْشاءِ وَ اَلْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اَللّهِ أَكْبَرُ [2]. در این آیه خاصیت نماز ذكر می شود، البته نماز حقیقی، نماز واقعی، نمازی كه با شرایط و آداب صحیح صورت گرفته باشد. می فرماید اگر واقعاً انسان نمازخوان باشد و نمازِ درست بخواند خود نماز جلو انسان را از كار زشت و منكرات می گیرد. محال است كه انسان نماز درست و مقبول بخواند و دروغگو باشد. محال است كه انسان نماز صحیح و درست بخواند و دلش به طرف غیبت كردن برود. محال است كه انسان نمازخوان درست و صحیح باشد و شرافتش به او اجازه بدهد كه دنبال شراب برود، دنبال فحشاء برود، دنبال هر كار زشت دیگری برود. این، خاصیت نماز است كه انسان را به سوی عالم نورانیت می كشاند.

روایتی است از امام صادق علیه السلام كه در كتاب معروف مصباح الشریعه نقل شده است. ما كتابی داریم به نام «مصباح الشریعه» كه بسیاری از علمای بزرگ این كتاب را معتبر می دانندگو اینكه بعضی از علما مثل مرحوم مجلسی چندان معتبر نمی دانند به اعتبار اینكه مضامین آن یك سلسله مضامین عرفانی است. ولی كتاب معروفی است. مثل حاجی نوری، سید بن طاووس و دیگران از این كتاب نقل می كنند. در این كتاب احادیث زیادی هست. مردی است به نام فضیل بن عیاض، معاصر با امام صادق علیه السلام. او ازمعاریف است. یكی از مردانی است كه دورانی از عمر خودش را به گناه و فسق و فجور و دزدی و سرقت و این حرفها بسر برده است، بعد یك انقلاب روحی عجیبی پیدا می كند و تتمه ی عمر خودش یعنی نیمی از آن را در تقوا و زهد و عبادت و در معرفت و حقیقت خواهی بسر می برد. داستان معروفی دارد. او یك دزد معروفی بود سر گردنه گیر و خودش داستان خود را این طور نقل می كند، می گوید
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 467
شبی خانه ای را در نظر گرفته بودم كه آن شب آن خانه را بزنم. دیوار بلندی داشت.

از نیمه ی شب گذشته بود. از دیوار بالا رفتم. به آن بالای دیوار كه رسیدم و می خواستم پایین بیایم، در یكی از خانه های همسایه (یا در بالاخانه) مرد عابد و زاهد و باتقوایی، از آن مردمی كه شبهای خودشان را زنده نگه می دارند، اتفاقاً مشغول خواندن قرآن بود، با یك آهنگ خوش و لحن بسیار زیبایی [3]. از قضا تا فضیل به بالای دیوار رسید، مرد قاری قرآن و عابد به این آیه رسیده بود: أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اَللّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ اَلْحَقِّ [4]. عرب بود، معنا را می دانست. معنی آیه این است: آیا نرسیده است آن وقتی كه دل مردم باایمان، دل مردمی كه ادعای ایمان می كنند نرم بشود برای پذیرش یاد خدا؟ قساوت قلب تا كی؟ غفلت و بی خبری تا كی؟ خوابیدن تا كی؟ حرام خواری تا كی؟ دروغگویی و غیبت كردن تا كی؟ شرابخواری و قماربازی تا كی؟ معصیت تا كی؟ این صدای خداست، مخاطبش هم ما مردم هستیم، خدا دارد به ما می گوید: ای بنده ی من، ای مسلمان! آن وقتی كه این دل تو می خواهد برای یاد خدا نرم و خاضع و خاشع بشود كی می خواهد برسد؟ آنچنان این مرد عابد این آیه را خواند كه فضیل كه بالای دیوار بود برایش چنین تجسم پیدا كرد: این خداست كه این بنده اش فضیل را مخاطب ساخته است، می گوید: فضیل! دزدی و غارتگری و چپاول تا كی؟ تا آیه را شنید، تكانی خورد. یك وقت گفت خدایا همین الآن وقتش است؛ و همان جا از دیوار پایین آمد، توبه ای كرد توبه ی نصوح، توبه ای كه این مرد را در ردیف عُبّاد درجه ی اول قرار داد. كارش به جایی رسید كه تمام مردم در مقابل او خاضع بودند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 468
او مردی نبود كه به دربار هارون الرشید برود. هارون الرشید خیلی آرزو داشت فضیل بن عیاض را ببیند ولی گفتند فضیل هرگز به دربار هارونی نمی آید. هارون گفت فضیل اگر نمی آید ما می رویم. یك وقت رفت به سراغ فضیل. هارون است، خلیفه ی مقتدری است كه در دنیا كم پادشاهی آمده است كه سِعه ی مُلكش به اندازه ی او باشد. یكی از مقتدرترین سلاطین دنیاست. مردی است فاسق و فاجر. مردی است كه شبها را تا صبح به شرابخواری و به زدن و رقصیدن و این حرفها بسر برده است.

آمد در حضور فضیل، همین فضیل با چند جمله صحبت كردن [او را منقلب كرد. ] تمام كسانی كه آنجا حاضر بودند گفتند دیدیم هارون در حضور فضیل كوچك و كوچك شد و اشكهای او مثل باران جاری شد. نصیحت و موعظه اش می كرد، گناهانش را یك یك برای او شمرد. یك چنین مردی است فضیل بن عیاض. او با این حالتی كه در این دوره پیدا كرد كه به این درجه از تقوا و معرفت رسید معاصر امام جعفر صادق علیه السلام است و زمان هارون یعنی زمان موسی بن جعفر علیه السلام را هم درك كرده است.

كتاب مصباح الشریعه كتابی است كه این مرد مدعی است كه من رفتم خدمت امام صادق و مسائلی از امام سؤال كردم و امام این جوابها را به من داد. بدیهی است مردی اینچنین عارف و بامعرفت و باتقوا و زاهد وقتی نزد امام صادق برود، خیلی فرق می كند با فلان ساربان كه مثلاً مسئله ای از شكّیات می خواهد بپرسد و نزد امام صادق می رود. قهراً سؤالات او در یك سطح بالاتر است و جوابهای امام هم از جوابهایی كه به دیگران می دهد در یك سطح بالاتر است. طبعاً كتاب در یك سطح بالاتری قرار می گیرد. مثلاً امام صادق در این كتاب اسرار وضو و اسرار نماز را بیان می كند.
[1] طه/14.
[2] عنكبوت/45.
[3] می دانید كه قرآن را با تجوید خواندن (تجوید یعنی نیكوكردن) یعنی با صحیح ادا كردن حروف و با آهنگ خوش، آهنگی كه نه از الحان اهل فسق باشد، با آهنگی متناسب با قرآن خواندن، جزء سنتهای قرآنی است و ائمه ی اطهار ما خودشان در این راه پیش قدم بودند. ما در روایات داریم امام باقر و امام سجاد با آواز بسیار خوش قرآن می خواندند. صدای خواندنِ قرآنشان از درون منزلشان كه بلند می شد عابرین كه از كوچه ی پشت آن خانه می گذشتند و صدای امام را می شنیدند سر جای خودشان میخكوب می شدند. (در آن زمانها آب جاری در مدینه نبوده است و فقط از یكی دو جا آب برمی داشته اند.

سقاها با مشك برای منازل آب می بردند. ) احیاناً اتفاق می افتاد كه سقّاها با مشك آب درحالی كه به زحمت آن را می كشیدند وقتی كه به آنجا می رسیدند با این بار سنگین می ایستادند تا این صدای خواندن قرآن را بشنوند. این مرد عابد زاهد طبق این سنت قرآنی در آن دل شب بیدار بود، زمزمه ی قرآن می كرد، آیات قرآن را با یك آهنگ خوشی در اتاق خودش می خواند.
[4] حدید/16.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است