در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، ماده ی 23، بند 3 چنین آمده است:
«هركس كه كار می كند به مزد منصفانه و رضایت بخشی ذی حق می شود كه زندگی
او و خانواده اش را موافق شؤون انسانی تأمین كند. » .
در ماده ی 25، بند 1 می گوید:
«هركس حق دارد كه سطح زندگانی او سلامت و رفاه خود و خانواده اش را از حیث
خوراك و مسكن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تأمین كند. »
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 228
در این دو ماده ضمناً تأیید شده است كه هر مردی كه عائله ای تشكیل می دهد باید
متحمل مخارج و نفقه ی زن و فرزندان خود بشود؛ مخارج آنها جزء مخارج لازم و
ضروری آن مرد محسوب می شود.
اعلامیه ی حقوق بشر با اینكه تصریح می كند كه زن و مرد دارای حقوق مساوی
می باشند، نفقه دادن مرد به زن را با تساوی حقوق زن و مرد منافی ندانسته است.
علیهذا كسانی كه همواره به اعلامیه ی حقوق بشر و تصویب آن در مجلسین استناد
می كنند، باید مسأله ی نفقه را یك مسأله ی خاتمه یافته تلقی كنند. و آیا غرب پرستانی كه به
هر چیزی كه رنگ اسلامی دارد نام ارتجاع و تأخر می دهند، به خود اجازه خواهند داد
كه به ساحت قدس اعلامیه ی حقوق بشر هم توهین كنند و آن را از آثار مالكیت مرد و
مملوكیت زن معرفی كنند؟ .
از این بالاتر اینكه اعلامیه ی حقوق بشر در ماده ی بیست وپنجم چنین می گوید:
«هركس حق دارد كه در موقع بیكاری، بیماری، نقص اعضاء، بیوگی، پیری یا در
تمام مواردی كه به علل خارج از اراده ی انسان وسایل امرار معاش از دست رفته
باشد، از شرایط آبرومندانه ی زندگی برخوردار شود. » .
در اینجا اعلامیه ی حقوق بشر گذشته از اینكه از دست دادن شوهر را به عنوان
ازدست دادن وسیله ی معاش برای زن معرفی كرده است، بیوگی را در ردیف بیكاری،
بیماری، نقص اعضاء ذكر كرده است؛ یعنی زنان را در ردیف بیكاران و بیماران و پیران
و افراد ناقص الاعضاء ذكر كرده است. آیا این یك توهین بزرگ نسبت به زن نیست؟
مسلماً اگر در یكی از كتابها یا دفترچه های قانونی مشرق زمین چنین تعبیری یافت
می شد، فریاد اعتراض به آسمان بلند بود، همچنانكه نظیر آن را در مورد بعضی قوانین
ایران خودمان دیدیم.
اما یك انسان واقع بین كه تحت تأثیر هو و جنجال نباشد و تمام جوانب را ببیند،
می داند كه نه قانون خلقت كه مرد را یكی از وسایل معاش زن قرار داده و نه اعلامیه ی
حقوق بشر كه «بیوگی» را به عنوان از دست دادن وسیله ی معیشت یاد كرده است و نه
قانون اسلام كه زن را واجب النفقه ی مرد شمرده است، هیچ كدام به زن توهین نكرده اند،
چون این یك جانب قضیه است كه زن نیازمند به مرد آفریده شده است و مرد نقطه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 229
اتكاء زن شمرده می شود.
قانون خلقت برای اینكه زن و مرد را بهتر و بیشتر به یكدیگر بپیوندد و كانون
خانوادگی را- كه پایه ی اصلی سعادت بشر است- استوارتر سازد، زن و مرد را نیازمند
به یكدیگر آفریده است. اگر از جنبه ی مالی مرد را نقطه ی اتكاء زن قرار داده است، از جنبه ی
آسایش روحی زن را نقطه ی اتكاء مرد قرار داده است. این دو نیاز مختلف، بیشتر آنها را
به یكدیگر نزدیك و متحد می كند.