قرآن كریم مهر را به صورتی كه در مرحله ی پنجم گفتیم ابداع و اختراع نكرد، زیرا
مهر به این صورت ابداع خلقت است. كاری كه قرآن كرد این بود مهر را به حالت فطری
آن برگردانید.
قرآن كریم با لطایف و ظرافت بی نظیری می گوید: «
وَ آتُوا اَلنِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً»
[1]یعنی كابین زنان را كه به خود آنها تعلق دارد (نه به پدران یا برادران آنها) و عطیه و
پیشكشی است از جانب شما به آنها، به خودشان بدهید.
قرآن كریم در این جمله ی كوتاه به سه نكته ی اساسی اشاره كرده است:
اولاً با نام «صدُقه» (به ضم دال) یاد كرده است نه با نام «مهر» . صدقه از ماده ی صدق
است و بدان جهت به مهر صداق یا صدقه گفته می شود كه نشانه ی راستین بودن علاقه ی
مرد است. بعضی مفسرین مانند صاحب
كشّاف به این نكته تصریح كرده اند؛ همچنانكه
بنا به گفته ی راغب اصفهانی در
مفردات غریب القرآن علت اینكه صدَقه (بفتح دال) را
صدقه گفته اند این است كه نشانه ی صدق ایمان است. دیگر اینكه با ملحق كردن ضمیر
(هُنَّ) به این كلمه می خواهد بفرماید كه مهریه به خود زن تعلق دارد نه پدر و مادر؛ مهر
مزد بزرگ كردن و شیردادن و نان دادن به او نیست. سوم اینكه با كلمه ی «نحله» كاملاً
تصریح می كند كه مهر هیچ عنوانی جز عنوان تقدیمی و پیشكشی و عطیه و هدیه
ندارد.