مرحله ی پنجمی هم هست كه جامعه شناسان و اظهارنظركنندگان در باره ی آن سكوت
می كنند. در این مرحله مرد هنگام ازدواج یك «پیشكشی» تقدیم خود زن می كند و
هیچ یك از والدین حقی به آن پیشكشی ندارند. زن در عین اینكه از مرد پیشكشی
دریافت می دارد، استقلال اجتماعی و اقتصادی خود را حفظ می كند. اولاً به اراده ی خود
شوهر انتخاب می كند نه به اراده ی پدر یا برادر. ثانیاً در مدتی كه در خانه ی پدر است،
همچنین در مدتی كه به خانه ی شوهر می رود كسی حق ندارد او را به خدمت خود
بگمارد و استثمار كند. محصول كار و زحمتش به خودش تعلق دارد نه به دیگری و در
معاملات حقوقی خود احتیاجی به قیمومت مرد ندارد.
مرد از لحاظ بهره برداری از زن، فقط حق دارد در ایام زناشویی از وصال او
بهره مند شود و مكلف است مادامی كه زناشویی ادامه دارد و از وصال زن بهره مند
می شود، زندگی او را در حدود امكانات خود تأمین نماید.
این مرحله همان است كه اسلام آن را پذیرفته و زناشویی را بر این اساس بنیان
نهاده است. در قرآن كریم آیات زیادی هست درباره ی اینكه مهر زن به خود زن تعلق
دارد نه به دیگری. مرد باید در تمام مدت زناشویی عهده دار تأمین مخارج زندگی زن
بشود و در عین حال درآمدی كه زن تحصیل می كند و نتیجه ی كار او، به شخص خودش
تعلق دارد نه به دیگری (پدر یا شوهر) .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 196
اینجاست كه مسأله ی مهر و نفقه شكل معمّاوشی پیدا می كند، زیرا در وقتی كه مهر به
پدر دختر تعلق می گرفت و زن مانند یك برده به خانه ی شوهر می رفت و شوهر او را
استثمار می كرد، فلسفه ی مهر بازخرید دختر از پدر بود و فلسفه ی نفقه مخارج ضروری
است كه هر مالكی برای مملوك خود می كند. اگر بناست چیزی به پدر زن داده نشود و
شوهر هم حق ندارد زن را استثمار و از او بهره برداری اقتصادی بكند و زن از لحاظ
اقتصادی استقلال كامل دارد و حتی از جنبه ی حقوقی نیازی به قیمومت و اجازه و
سرپرستی ندارد، مهر دادن و نفقه پرداختن برای چه؟