نهضتی كه در اروپا برای احقاق حقوق پامال شده ی زن صورت گرفت به دلیل اینكه
دیر به این فكر افتاده بودند، با دستپاچگی و عجله ی زیادی انجام گرفت. احساسات
مهلت نداد كه علم نظر خود را بگوید و راهنما قرار گیرد. از این روتر و خشك با
یكدیگر سوخت. این نهضت یك سلسله بدبختیها را از زن گرفت و حقوق زیادی به او
داد و درهای بسته ای به روی او باز كرد اما در عوض، بدبختیها و بیچارگیهای دیگری
برای خود زن و برای جامعه ی بشریت به وجود آورد. مسلماً اگر آنچنان شتابزدگی به
خرج داده نمی شد، احقاق حقوق زن به شكل بسیار بهتری صورت می گرفت و فریاد
فرزانگان از وضع ناهنجار حاضر و از آینده ی بسیار وحشتناكتر به فلك نمی رسید. ولی
این امید باقی است كه علم و دانش جای خود را باز كند و نهضت زن به جای آنكه
مانند گذشته از احساسات سرچشمه گیرد، از علم و دانش الهام گیرد. اظهار نظرهای
دانشمندان اروپایی در این زمینه خود نشانه ی امیدبخشی از این جریان است.
به نظر می رسد آن چیزهایی كه مقلّدان غرب را در زمینه ی روابط زن و مرد، تازه به
نشئه فرو برده است، خود غربیان دوره ی خمار آنها را طی می كنند.