مسأله ی مهم اجتماع بشر در امروز این است كه بشر به تعبیر قرآن «خود» را فراموش
كرده است، هم خود را فراموش كرده و هم خدای خود را. مسأله ی مهم این است كه
«خود» را تحقیر كرده است، از درون بینی و توجه به باطن و ضمیر غافل شده و توجه
خویش را یكسره به دنیای حسی و مادی محدود كرده است. هدفی برای خود جز
چشیدن مادیات نمی بیند و نمی داند، خلقت را عبث می انگارد، خود را انكار می كند،
روح خود را از دست داده است. بیشتر بدبختیهای امروز بشر ناشی از این طرز تفكر
است و متأسفانه نزدیك است جهانگیر شود و یكباره بشریت را نیست و نابود كند. این
طرز تفكر در باره ی انسان سبب شده كه هرچه تمدن توسعه پیدا می كند و عظیم تر
می گردد، متمدن به سوی حقارت می گراید. این طرز تفكر در باره ی انسان موجب گشته
كه انسانهای واقعی را همواره در گذشته باید جستجو كرد و دستگاه عظیم تمدن امروز
به ساختن هر چیز عالی و دست اول قادر است جز به ساختن انسان.
گاندی می گوید:
«غربی برای آن مستحق دریافت لقب خدایی زمین است كه همه ی امكانات و
موهبتهای زمینی را مالك است. او به كارهای زمینی قادر است كه ملل دیگر آنها را
در قدرت خدا می دانند. لكن غربی از یك چیز عاجز است و آن تأمل در باطن
خویش است. تنها این موضوع برای اثبات پوچی درخشندگی كاذب تمدن جدید
كافی است.
تمدن غربی اگر غربیان را مبتلا به خوردن مشروب و توجه به اعمال جنسی نموده
است، به خاطر این است كه غربی به جای «خویشتن جویی» در پی نسیان و
هدرساختن خویشتن است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 154
. . . قوه ی عملی او بر اكتشاف و اختراع و تهیه ی وسایل جنگی، ناشی از فرار غربی از
«خویشتن» است نه قدرت و تسلط استثنایی وی بر خود. . . ترس از تنهایی و
سكوت، و توسل به پول، غربی را از شنیدن ندای باطن خود عاجز ساخته و انگیزه ی
فعالیتهای مداوم او همینهاست. محرك او در فتح جهان، ناتوانی او در «حكومت به
خویشتن» است. به همین علت غربی پدیدآورنده ی آشوب و فساد در سراسر
دنیاست. . . وقتی انسان روح خود را از دست بدهد، فتح دنیا به چه درد او می خورد
. . . كسانی كه انجیل به آنان تعلیم داده است كه در جهان مبشّر حقیقت و محبت و
صلح باشند، خودشان در جستجوی طلا و برده به هر طرف روانند؛ به جای اینكه
مطابق تعالیم انجیل در مملكت خداوند در جستجوی بخشش و عدالت باشند، برای
تبرئه ی سیئات خود از حربه ی مذهب استفاده می كنند و به جای نشر كلام الهی، بر سر
ملتها بمب می ریزند. » .
و به همین علت اعلامیه ی حقوق بشر بیش از همه و پیش از همه از طرف خود غرب
نقض شده است. فلسفه ای كه غرب عملاً در زندگی طی می كند، راهی جز شكست
اعلامیه ی حقوق بشر باقی نمی گذارد.