در
کتابخانه
بازدید : 743871تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand پیشگفتارپیشگفتار
Expand بخش اول: خواستگاری و نامزدی بخش اول: خواستگاری و نامزدی
Expand بخش دوم: ازدواج موقت بخش دوم: ازدواج موقت
Expand بخش سوم: زن و استقلال اجتماعی بخش سوم: زن و استقلال اجتماعی
Expand بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی
Collapse بخش پنجم: مقام انسانی زن از نظر قرآن بخش پنجم: مقام انسانی زن از نظر قرآن
Expand بخش ششم: مبانی طبیعی حقوق خانوادگی بخش ششم: مبانی طبیعی حقوق خانوادگی
Expand بخش هفتم: تفاوتهای زن و مردبخش هفتم: تفاوتهای زن و مرد
Expand بخش هشتم: مهر و نفقه بخش هشتم: مهر و نفقه
Expand بخش نهم: مسأله ی ارث بخش نهم: مسأله ی ارث
Expand بخش دهم: حق طلاق بخش دهم: حق طلاق
Expand بخش یازدهم: تعدد زوجات بخش یازدهم: تعدد زوجات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اما قسمت اول. قرآن تنها مجموعه ی قوانین نیست. محتویات قرآن صرفاً یك سلسله مقررات و قوانین خشك بدون تفسیر نیست. در قرآن، هم قانون است و هم تاریخ و هم موعظه و هم تفسیر خلقت و هم هزاران مطلب دیگر. قرآن همان طوری كه در مواردی به شكل بیان قانون دستورالعمل معین می كند در جای دیگر وجود و هستی را تفسیر می كند، راز خلقت زمین و آسمان و گیاه و حیوان و انسان و راز موتها و حیاتها، عزتها و ذلتها، ترقیها و انحطاطها، ثروتها و فقرها را بیان می كند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 131
قرآن كتاب فلسفه نیست، اما نظر خود را در باره ی جهان و انسان و اجتماع- كه سه موضوع اساسی فلسفه است- به طور قاطع بیان كرده است. قرآن به پیروان خود تنها قانون تعلیم نمی دهد و صرفاً به موعظه و پند و اندرز نمی پردازد بلكه با تفسیر خلقت به پیروان خود طرز تفكر و جهان بینی مخصوص می دهد. زیربنای مقررات اسلامی در باره ی امور اجتماعی از قبیل مالكیت، حكومت، حقوق خانوادگی و غیره همانا تفسیری است كه از خلقت و اشیاء می كند.

از جمله مسائلی كه در قرآن كریم تفسیر شده موضوع خلقت زن و مرد است. قرآن در این زمینه سكوت نكرده و به یاوه گویان مجال نداده است كه از پیش خود برای مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بتراشند و مبنای این مقررات را نظر تحقیرآمیز اسلام نسبت به زن معرفی كنند. اسلام، پیشاپیش نظر خود را در باره ی زن بیان كرده است.

اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن در باره ی خلقت زن و مرد چیست، لازم است به مسأله ی سرشت زن و مرد- كه در سایر كتب مذهبی نیز مطرح است- توجه كنیم. قرآن نیز در این موضوع سكوت نكرده است. باید ببینیم قرآن زن و مرد را یك سرشتی می داند یا دوسرشتی؛ یعنی آیا زن و مرد دارای یك طینت و سرشت می باشند و یا دارای دو طینت و سرشت؟ قرآن با كمال صراحت در آیات متعددی می فرماید كه زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریده ایم. قرآن در باره ی آدم اوّل می گوید: «همه ی شما را از یك پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم» (سوره ی نساء آیه ی 1) . در باره ی همه ی آدمیان می گوید: «خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید» (سوره ی نساء و سوره ی نحل و سوره ی روم) .

در قرآن از آنچه در بعضی از كتب مذهبی هست كه زن از مایه ای پست تر از مایه ی مرد آفریده شده و یا اینكه به زن جنبه ی طفیلی و چپی داده اند و گفته اند كه همسر آدمِ اوّل از عضوی از اعضای طرف چپ او آفریده شده، اثر و خبری نیست. علیهذا در اسلام نظریه ی تحقیرآمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.

یكی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی كه در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبی بجا گذاشته است این است كه زن عنصر گناه است، از وجود زن شر و وسوسه برمی خیزد، زن شیطان كوچك است. می گویند در هر گناه و جنایتی كه مردان مرتكب شده اند زنی در آن دخالت داشته است. می گویند مرد در ذات خود از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 132
گناه مبرّاست و این زن است كه مرد را به گناه می كشاند. می گویند شیطان مستقیماً در وجود مرد راه نمی یابد و فقط از طریق زن است كه مردان را می فریبد؛ شیطان زن را وسوسه می كند و زن مرد را. می گویند آدمِ اوّل كه فریب شیطان را خورد و از بهشت سعادت بیرون رانده شد، از طریق زن بود؛ شیطان حوّا را فریفت و حوّا آدم را.

قرآن داستان بهشت آدم را مطرح كرده و لی هرگز نگفته كه شیطان یا مار حوّا را فریفت و حوّا آدم را. قرآن نه حوّا را به عنوان مسؤول اصلی معرفی می كند و نه او را از حساب خارج می كند. قرآن می گوید: به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سكنی گزینید و از میوه های آن بخورید. قرآن آنجا كه پای وسوسه ی شیطان را به میان می كشد ضمیرها را به شكل «تثنیه» می آورد، می گوید «فَوَسْوَسَ لَهُمَا اَلشَّیْطانُ » [1]شیطان آندو را وسوسه كرد «فَدَلاّهُما بِغُرُورٍ» [2]شیطان آندو را به فریب راهنمایی كرد «وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَكُما لَمِنَ اَلنّاصِحِینَ » [3]یعنی شیطان در برابر هر دو سوگند یاد كرد كه جز خیر آنها را نمی خواهد.

به این ترتیب قرآن با یك فكر رایج آن عصر و زمان كه هنوز هم در گوشه و كنار جهان بقایایی دارد، سخت به مبارزه پرداخت و جنس زن را از این اتهام كه عنصر وسوسه و گناه و شیطان كوچك است مبرّا كرد.

یكی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی كه نسبت به زن وجود داشته است در ناحیه ی استعدادهای روحانی و معنوی زن است؛ می گفتند زن به بهشت نمی رود، زن مقامات معنوی و الهی را نمی تواند طی كند، زن نمی تواند به مقام قرب الهی آن طور كه مردان می رسند برسد. قرآن در آیات فراوانی تصریح كرده است كه پاداش اخروی و قرب الهی به جنسیت مربوط نیست، به ایمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد. قرآن در كنار هر مرد بزرگ و قدّیسی از یك زن بزرگ و قدّیسه یاد می كند. از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسی و عیسی در نهایت تجلیل یاد كرده است. اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنانی ناشایسته برای شوهرانشان ذكر می كند، از زن فرعون نیز به عنوان زن بزرگی كه گرفتار مرد پلیدی بوده است غفلت نكرده است. گویی قرآن خواسته است در داستانهای خود توازن را حفظ كند و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 133
قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننماید.

قرآن در باره ی مادر موسی می گوید: ما به مادر موسی وحی فرستادیم كه كودك را شیر بده و هنگامی كه بر جان او بیمناك شدی او را به دریا بیفكن و نگران نباش كه ما او را به سوی تو باز پس خواهیم گردانید.

قرآن در باره ی مریم، مادر عیسی، می گوید: كار او به آنجا كشیده شده بود كه در محراب عبادت همواره ملائكه با او سخن می گفتند و گفت وشنود می كردند، از غیب برای او روزی می رسید، كارش از لحاظ مقامات معنوی آنقدر بالا گرفته بود كه پیغمبر زمانش را در حیرت فرو برده، او را پشت سر گذاشته بود، زكریا در مقابل مریم مات و مبهوت مانده بود.

در تاریخ خود اسلام زنان قدّیسه و عالیقدر فراوانند. كمتر مردی است به پایه ی خدیجه برسد، و هیچ مردی جز پیغمبر و علی به پایه ی حضرت زهرا نمی رسد. حضرت زهرا بر فرزندان خود كه امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیاء برتری دارد. اسلام در سیر من الخلق الی الحق یعنی در حركت و مسافرت به سوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست. تفاوتی كه اسلام قائل است در سیر من الحق الی الخلق است، در بازگشت از حق به سوی مردم و تحمل مسؤولیت پیغامبری است كه مرد را برای این كار مناسبتر دانسته است.

یكی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی كه نسبت به زن وجود داشته است، مربوط است به ریاضت جنسی و تقدس تجرد و عزوبت. چنانكه می دانیم در برخی آیینها رابطه ی جنسی ذاتاً پلید است. به عقیده ی پیروان آن آیینها تنها كسانی به مقامات معنوی نایل می گردند كه همه ی عمر مجرد زیست كرده باشند. یكی از پیشوایان معروف مذهبی جهان می گوید: «با تیشه ی بكارت درخت ازدواج را از بن بركنید» . همان پیشوایان ازدواج را فقط از جنبه ی دفع افسد به فاسد اجازه می دهند؛ یعنی مدعی هستند كه چون غالب افراد قادر نیستند با تجرد صبر كنند و اختیار از كفشان ربوده می شود و گرفتار فحشا می شوند و با زنان متعددی تماس پیدا می كنند، پس بهتر است ازدواج كنند تا با بیش از یك زن در تماس نباشند. ریشه ی افكار ریاضت طلبی و طرفداری از تجرد و عزوبت، بدبینی به جنس زن است؛ محبت زن را جزء مفاسد بزرگ اخلاقی به حساب می آورند.

اسلام با این خرافه سخت نبرد كرد؛ ازدواج را مقدس و تجرد را پلید شمرد. اسلام
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 134
دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیا معرفی كرد و گفت: «مِنْ اَخْلاقِ الْاَنْبِیاءِ حُبُّ النِّساءِ» . پیغمبر اكرم می فرمود: من به سه چیز علاقه دارم: بوی خوش، زن، نماز.

برتراند راسل می گوید: در همه ی آیینها نوعی بدبینی به علاقه ی جنسی یافت می شود مگر در اسلام؛ اسلام از نظر مصالح اجتماعی حدود و مقرراتی برای این علاقه وضع كرده اما هرگز آن را پلید نشمرده است.

یكی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی كه در باره ی زن وجود داشته این است كه می گفته اند زن مقدمه ی وجود مرد است و برای مرد آفریده شده است.

اسلام هرگز چنین سخنی ندارد. اسلام اصل علت غایی را در كمال صراحت بیان می كند. اسلام با صراحت كامل می گوید زمین و آسمان، ابر و باد، گیاه و حیوان، همه برای انسان آفریده شده اند اما هرگز نمی گوید زن برای مرد آفریده شده است. اسلام می گوید هر یك از زن و مرد برای یكدیگر آفریده شده اند: «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ » [4]زنان زینت و پوشش شما هستند و شما زینت و پوشش آنها. اگر قرآن زن را مقدمه ی مرد و آفریده برای مرد می دانست قهراً در قوانین خود این جهت را در نظر می گرفت ولی چون اسلام از نظر تفسیر خلقت چنین نظری ندارد و زن را طفیلی وجود مرد نمی داند، در مقرارت خاص خود در باره ی زن و مرد به این مطلب نظر نداشته است.

یكی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی كه در گذشته در باره ی زن وجود داشته این است كه زن را از نظر مرد یك شر و بلای اجتناب ناپذیر می دانسته اند. بسیاری از مردان با همه ی بهره هایی كه از وجود زن می برده اند او را تحقیر و مایه ی بدبختی و گرفتاری خود می دانسته اند. قرآن كریم مخصوصاً این مطلب را تذكر می دهد كه وجود زن برای مرد خیر است، مایه ی سكونت و آرامش دل اوست.

یكی دیگر از آن نظریات تحقیرآمیز این است كه سهم زن را در تولید فرزند بسیار ناچیز می دانسته اند. اعراب جاهلیت و بعضی از ملل دیگر مادر را فقط به منزله ی ظرفی می دانسته اند كه نطفه ی مرد را- كه بذر اصلی فرزند است- در داخل خود نگه می دارد و رشد می دهد. در قرآن ضمن آیاتی كه می گوید شما را از مرد و زنی آفریدیم و برخی آیات دیگر كه در تفاسیر توضیح داده شده است، به این طرز تفكر خاتمه داده شده است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 135
از آنچه گفته شد معلوم شد اسلام از نظر فكر فلسفی و از نظر تفسیر خلقت، نظر تحقیرآمیزی نسبت به زن نداشته است بلكه آن نظریات را مردود شناخته است. اكنون نوبت این است كه بدانیم فلسفه ی عدم تشابه حقوقی زن و مرد چیست.
[1] . اعراف/20.
[2] . اعراف/22.
[3] . اعراف/21.
[4] . بقره/187.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است