در
کتابخانه
بازدید : 744665تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand پیشگفتارپیشگفتار
Expand بخش اول: خواستگاری و نامزدی بخش اول: خواستگاری و نامزدی
Expand بخش دوم: ازدواج موقت بخش دوم: ازدواج موقت
Expand بخش سوم: زن و استقلال اجتماعی بخش سوم: زن و استقلال اجتماعی
Collapse بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی
Expand بخش پنجم: مقام انسانی زن از نظر قرآن بخش پنجم: مقام انسانی زن از نظر قرآن
Expand بخش ششم: مبانی طبیعی حقوق خانوادگی بخش ششم: مبانی طبیعی حقوق خانوادگی
Expand بخش هفتم: تفاوتهای زن و مردبخش هفتم: تفاوتهای زن و مرد
Expand بخش هشتم: مهر و نفقه بخش هشتم: مهر و نفقه
Expand بخش نهم: مسأله ی ارث بخش نهم: مسأله ی ارث
Expand بخش دهم: حق طلاق بخش دهم: حق طلاق
Expand بخش یازدهم: تعدد زوجات بخش یازدهم: تعدد زوجات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اسلام دینی است پیشرو و پیش برنده. قرآن كریم برای اینكه مسلمانان را متوجه كند كه همواره باید در پرتو اسلام در حال رشد و نمو و تكامل باشند، مثلی می آورد.

می گوید: مثل پیروان محمد مثل دانه ای است كه در زمین كاشته شود. آن دانه ابتدا به صورت برگ نازكی از زمین می دمد، سپس خود را نیرومند می سازد، سپس روی ساقه ی خویش می ایستد. آنچنان با سرعت و قوّت این مراحل را طی می كند كه كشاورزان را به شگفت می آورد.

این مثلی است از جامعه ای كه منظور قرآن است، نموداری است از آنچه آرزوی قرآن است. قرآن اجتماعی را پی ریزی می كند كه دائماً در حال رشد و توسعه و انبساط و گسترش باشد.

ویل دورانت می گوید: هیچ دینی مانند اسلام پیروان خویش را به نیرومندی دعوت نكرده است. تاریخ صدر اسلام نشان داد كه اسلام چقدر برای اینكه اجتماعی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 112
را از نوبسازد و پیش ببرد تواناست.

اسلام، هم با جمود مخالف است و هم با جهالت. خطری كه متوجه اسلام است، هم از ناحیه ی این دسته است و هم از ناحیه ی آن دسته. جمودها و خشك مغزی ها و علاقه نشان دادن به هر شعار قدیمی- و حال آنكه ربطی به دین مقدس اسلام ندارد- بهانه به دست مردم جاهل می دهد كه اسلام را مخالف تجدد به معنی واقعی بشمارند. و از طرف دیگر، تقلیدها و مدپرستی ها و غرب زدگی ها و اعتقاد به اینكه سعادت مردم مشرق زمین در این است كه جسماً و روحاً و ظاهراً و باطناً فرنگی بشوند، تمام عادات و آداب و سنن آنها را بپذیرند، قوانین مدنی و اجتماعی خود را كوركورانه با قوانین آنها تطبیق دهند، بهانه ای به دست جامدها داده كه به هر وضع جدیدی با چشم بدبینی بنگرند و آن را خطری برای دین و استقلال و شخصیت اجتماعی ملتشان به شمار آورند.

در این میان آن كه باید غرامت اشتباه هر دو دسته را بپردازد اسلام است.

جمود جامدها به جاهلها میدان تاخت وتاز می دهد و جهالت جاهلها جامدها را در عقاید خشكشان متصلب تر می كند.

عجبا! این جاهلان متمدن نما گمان می كنند زمان «معصوم» است. مگر تغییرات زمان جز به دست بشر به دست كس دیگر ساخته می شود؟ از كی و از چه تاریخی بشر عصمت از خطا پیدا كرده است، تا تغییرات زمان از خطا و اشتباه معصوم بماند؟ .

بشر همان طوری كه تحت تأثیر تمایلات علمی، اخلاقی، ذوقی، مذهبی قرار دارد و هر زمان ابتكار تازه ای در طریق صلاح بشریت می كند، تحت تأثیر تمایلات خودپرستی، جاه طلبی، هوسرانی، پولدوستی، استثمارگری هم هست. بشر همان طوری كه موفق به كشفهای تازه و پیدا كردن راههای بهتر و وسایل بهتر می شود، احیاناً دچار خطا و اشتباه هم می شود. اما جاهل خودباخته این حرفها را نمی فهمد؛ تكیه كلامش این است كه دنیا امروز چنین است، دنیا امروز چنان است.

عجیب تر اینكه اینها اصول زندگی را از روی كفش، كلاه و لباسشان قیاس می گیرند: چون كفش و كلاه، نو و كهنه دارد و در زمانی كه نو است و تازه از قالب درآمده قیمت دارد و باید خرید و پوشید و همینكه كهنه شد باید آن را دور انداخت، پس همه ی حقایق عالم از این قبیل است. از نظر این جاهلان، خوب و بد مفهومی جز نو و كهنه ندارد. از نظر اینها فئودالیسم (یعنی اینكه یك زورمند به ناحق نام مالك روی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 113
خود بگذارد و سر جای خود بنشیند و صدها دست و بازو كار كنند كه دهان آن یكی بجنبد) به این دلیل بد است كه دیگر كهنه شده است، دنیای امروز نمی پسندد، دوره اش گذشته و از «مد» افتاده است؛ اما روز اولی كه پیدا شد و تازه از قالب درآمده و به بازار جهان عرضه شده بود، خوب بود.

از نظر اینها استثمار زن بد است، چون دنیای امروز دیگر نمی پسندد و زیر بار آن نمی رود. اما دیروز كه به زن ارث نمی دادند، حق مالكیت برایش قائل نبودند، اراده و عقیده اش را محترم نمی شمردند، خوب بود چون نو بود و تازه به بازار آمده بود.

از نظر این گونه افراد چون عصر عصر فضاست و دیگر نمی توان هواپیما را گذاشت و الاغ سواری كرد، برق را گذاشت و چراغ نفتی روشن كرد، كارخانه های عظیم ریسندگی را گذاشت و با چرخ دستی نخریسی كرد، ماشینهای غول پیكر چاپ را گذاشت و دستنویسی كرد، همین طور نمی شود در مجالس رقص شركت نكرد، به «مایو» پارتی و «آشپزخونه» پارتی نرفت، عربده ی مستانه نكشید، پوكر نزد، مد بالای زانو نپوشید زیرا همه ی اینها پدیده ی قرن می باشند و اگر نكنند به عصر الاغ سواری برگشته اند.

كلمه ی «پدیده ی قرن» چه افراد بسیاری را بدبخت و چه خانواده های بی شماری را متلاشی نموده است.

می گویند عصر علم است، قرن اتم است، زمان قمر مصنوعی است، دوره ی موشك فضاپیماست. بسیار خوب، ما هم خدا را شكر می كنیم كه در این عصر و زمان و در این قرن و عهد زندگی می كنیم و آرزو می كنیم كه هرچه بیشتر و بهتر از مزایای علوم و صنایع استفاده كنیم. اما آیا در این عصر همه ی سرچشمه ها جز سرچشمه ی علم خشك شده است؟ تمام پدیده های این قرن محصول پیشرفتهای علمی است؟ آیا علم چنین ادعایی دارد كه طبیعتِ شخص عالم را صددرصد رام و مطیع و انسانی بكند؟ .

علم در باره ی شخص عالم چنین ادعایی ندارد تا چه رسد به آنجا كه گروهی عالم و دانشمند با كمال صفا و خلوص نیت به كشف و جستجو می پردازند و گروههایی جاه طلب، هوسران، پول پرست، حاصل زحمات علمی آنها را در راه مقاصد پلید خودشان استخدام می كنند. ناله ی علم همواره از اینكه مورد سوء استفاده ی طبیعت سركش بشر قرار می گیرد بلند است. گرفتاری و بدبختی قرن ما همین است.

علم در ناحیه ی فیزیك پیش می رود و قوانین نور را كشف می كند. گروهی سودجو
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 114
همین را وسیله ی تهیه ی فیلمهای خانمان برانداز قرار می دهند. علم شیمی جلو می رود و خواص تركیبات اشیاء را به دست می آورد. آنگاه افرادی به فكر استفاده می افتند و بلایی برای جان بشر به نام «هروئین» می سازند. علم تا درون اتم راه می یابد و نیروی شگفت انگیز اتم را مهار می كند اما پیش از آن كه كوچكترین استفاده ای در راه مصالح بشر بشود، جاه طلبان دنیا از آن بمب اتمی می سازند و بر سر مردم بیگناه می ریزند.

وقتی به افتخار اینشتاین، دانشمند بزرگ قرن بیستم، جشنی بپا كردند، خود وی پشت تریبون رفت و گفت: شما برای كسی جشن می گیرید كه دانش او سبب ساختن بمب اتم شده است؟ ! .

اینشتاین نیروی دانش خود را به خاطر بمب به كار نینداخت؛ جاه طلبی گروهی دیگر از دانش او اینچنین استفاده كرد.

هروئین و بمب اتمی و فیلمهای چنین و چنان را فقط به دلیل اینكه «پدیده ی قرن» می باشند نمی توان موجه دانست. اگر كاملترین بمبها را با آخرین نوع بمب افكن ها به وسیله ی زبده ترین تحصیل كرده ها بر سر مردم بیگناه بریزند، از وحشیانه بودن این كار ذره ای نمی كاهد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است