در
کتابخانه
بازدید : 428813تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدمه مقدمه
Expand مقصد اول در امور عامّه است مقصد اول در امور عامّه است
Collapse مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص
Expand مقصد چهارم: طبیعیّات مقصد چهارم: طبیعیّات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
گفتیم كه قسمت عمده ی علم الهی را «امور عامّه» تشكیل می دهد و همین قسمت است كه پایه و مبنای قسمت دوم یعنی «الهیّات بالمعنی الاخصّ» است. اكنون ببینیم «امور عامّه» چیست؟ البتّه تحقیق در «امور عامّه» و این كه اینها چگونه معانی و مفاهیمی هستند و این كه [یك ] سلسله معانی بسیطند نه مركّب، بدیهی هستند نه نظری، معقول اند نه محسوس، معقول ثانوی اند نه معقول اوّلی، كلّی هستند نه جزئی [1]و این كه تعریف «امور عامّه» چیست، مسائلی است كه در خود «امور عامّه» باید آنها را بررسی كرد.

ما در اینجا به مناسبت بحث فقط یك جهت را مورد نظر قرار می دهیم و آن عموم و شمول آنهاست، یعنی عدم اختصاص آنها به مقوله ی خاص یا جنس خاص و یا نوع خاص، و به همین جهت «امور عامّه» نامیده می شوند.

توضیح این كه صفات و احكامی كه ما به اشیاء نسبت می دهیم و برای آنها اثبات می كنیم بر دو قسم است:

1. صفات خاصّه؛ یعنی صفاتی كه آن اشیاء از این جهت متصّف به آنها هستند كه دارای تعیّن خاص و تعریف خاص می باشند. مثلاً صفت استقامت و انحناء برای خط، و حركت و سكون برای جسم، از این جهت ثابت است كه خط كمیّت اتّصالی جسمانی است و جسم، جوهر قابل ابعاد سه گانه است. به عبارت دیگر در درجه ی اوّل و رتبه ی اوّل، خط حالت كمّیّت اتّصالی را دارد و به موجب این كه كمّیّت اتّصالی جسمانی است مستقیم یا منحنی است. بنابراین موجودی كه از جنس «كمّ» نیست (مثلاً از جنس كیف است) و یا كمّ متّصل نیست (كمّ منفصل است) و یا كمّ متّصل جسمانی نیست (مثلاً از نوع زمان است) نه مستقیم است و نه منحنی، زیرا موضوع این صفات در او موجود نیست. همچنین است حرارت و برودت و یا حركت و سكون برای جسم.

2. صفات عامّه؛ یعنی صفاتی كه اشیاء از آن جهت كه موجودند آن صفات را دارا هستند. در مورد این صفات، تعیّن خاص و تعریف خاص شرط نیست، هر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 475
موجودی دارای هر تعیّن و هر تعریفی باشد متّصف به آنها می باشد. به عبارت دیگر هر شی ء بدون استثناء قابل توصیف به آنهاست و همین كه یك شی ء موجود شد و در ردیف موجودات درآمد آن صفت را می پذیرد. از جمله ی این صفات می توان وحدت و كثرت، وجوب و امكان، حدوث و قدم را نام برد؛ یعنی هر چیزی یا واحد است یا كثیر، یا واجب است یا ممكن، یا قدیم است یا حادث، یا بالقوّه است یا بالفعل، یا علّت است یا معلول.


[1] . یعنی تصوّری كه انسان از این امور دارد همواره به صورت كلّی است نه [به ] صورت شخصی و جزئی.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است