در پایان نامه حاضر به بررسی دیدگاه دو تن از فیلسوفان بزرگ، شهید مطهری و جلال آل احمد پرداخته وکتب ایشان را به نسبت کارکرد نهادهای دینی و سیاسی تاریخ معاصر ایران مورد بررسی قرار داده ایم. و نهاد دین و سیاست، به عنوان نهادهای اصلی هر جامعه ای، به جهت فلسفه وجودی خاص خود، دارای کارکردهای کما بیش متفاوتی می باشند. چنانکه تقابل تبیین این دو نهاد در تاریخ بشریت آثار متفاوتی را بر جای گذاشته اند. در اکثر جوامع، مقولاتی که در محور این دو نهاد مطرح می باشند، بر کل ساختار اجتماعی آنها و شیوة برخورد و نگرش افراد آن جوامع تأثیر کارساز و بسزایی دارند. افراد هرجامعه به تفاوت نوع پایگاه هایی که اشغال می کنند ممکن است با دیدگاه های متفاوت و یا مشابهی به ین قضایا بنگرند. همانطوری که ذکر گردید، محور رسالة حاضر نوع نگرش و دیدگاه مطهری و آل احمد را، نسبت به کارکرد نهادهای دینی و سیاسی تاریخ معاصر ایران مورد بررسی قرار می دهد، تا اینکه با تکیه بر روش های علمی و به دور از ارزش داوری ها گوشه ای از سیر اندیشة این دو نویسنده آشکار گردد. هدف آن بود که با توجه به اوضاع سیاسی و دینی تاریخ معاصر ایران، چهارچوب و محتوای نگرش آل احمد و مطهری تعیین گردیده تا بدین ترتیب حقیقت نسبی اندیشه هر دو در این زمینه (تا حدودی) عیان گردد.