در
مشارکت کنید
برای ارسال پایان نامه کلیک کنید
عنوان انگليسي:
عنوان عربي:
نويسنده:
علیرضا ناصری
استاد راهنما:
حجت الاسلام والمسلمین حسن معلمی
مقطع:
کارشناسي ارشد
استاد مشاور:
حجت الاسلام والمسلمین محمد رضاپور
رشته گرايش:
فلسفه
استاد ناظر:
دانشگاه:
مدرسه عالی امام خمینی(ره)
تاريخ دفاع:
1385
واحد:
قم
منبع:
سایت مجمع عالی حکمت اسلامی
چکيده:


اگر اصول و احکام اخلاقی را بر پایه اموری واقعی استوار بدانیم و معتقد به یک نظام اخلاقی مطابق با نظام تکوین و هماهنگ با قوانین جاری در آن باشیم، در این صورت یک نظام اخلاقی معقول و موجه داریم که می توانیم در مورد آن به بحث و گفتگو بنشینیم و اصول و احکام مطرح شده در آن را در بوته نقد بگذاریم. اما اگر راهی غیر از این را پیمودیم، به هر نحوی که باشد، آن نظام اخلاقی معقولیت خود را از دست می دهد و نمی توان در مورد آن با ابزار عقل و اندیشه به قضاوت نشست و درباره اصول و احکام آن داوری نمود. در صورت اول، ما یکسری اصول ثابت، کلی و دائمی داریم که منطبق بر امور عینی و نفس الامری هستند و به تعبیر دیگر، یک نظام اخلاقی مطلق داریم. در غیر این صورت، احکام اخلاقی یا اموری کاملا بی معنا ونامعقول هستند و یا ناشی از احساسات و امیال فردی و گروهی می باشند که منجر به نسبیت گرایی در اخلاق می شود. بحث از رابطه باید و هست ناظر به همین مسأله می باشد که آیا می توان از «هست»ها و واقعیت ها، «باید»ها و احکام اخلاقی را نتیجه گرفت و آنها را بر پایه «هست»ها توجیه نمود؛ یا اینکه میان این دو سدی نفوذناپذیر وجود دارد که هرگونه ارتباطی میان آن دو را ناممکن می کند. ما در این تحقیق، نظرات سه تن از فیلسوفان معاصر یعنی علامه طباطبایی، شهید مطهری و استاد مصباح یزدی را منعکس نموده ایم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که آن سه بزرگوار علی رغم اختلاف ظنر در برخی مسائل، صورت اول را برگزیده اند و قائل به ارتباط میان باید و هست باشند. واژگان کلیدی: باید و نباید، حسن و قبح، اعتباری، اخبار و انشاء

کلمات کليدي:
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است