در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
با سلام من دوستی دارم که منکر وجود خداست با این استدلال که تمام وقایع و رویداد های دنیا دلیل و ریشه علمی دارن و نیازی به وجود خدا نیست بعنوان مثال وجودآورنده خودشو خواست پدر و مادرش میدونه و وقتی دلیل وجود پدر و مادرش رو ازش میپرسم میگه اونهم خواست والدینیشون بوده ، وقتی هم که ازش میپرسم به وجود آورنده اولین آدم کی بوده این جوابو میده که انسان از نسل میمون بوده و ژنش جهش یافته و کلی دلایل علمی دیگه، از شما میخوام که برای رد دلایل دوستم بنده رو راهنمایی کنید ممنون
پاسخ:

 

ریشه های علمی رویدادها ثابت نمی کند که خدایی وجود ندارد بلکه به عکس ثابت می کند که خدای عالم و قادری این نظام هستی را به وجود آورده است. آیا اتومبیلی که بر اساس قوانین فیزیک حرکت می کند، وجود مهندس سازنده آن را نفی می کند؟ آیا کسی می تواند ادعا کند چون حرکت این اتومبیل بر اساس قوانین علمی است نیازی به سازنده ندارد؟اتفاقا به عکس هر عقل سلیمی حکم می کند شخص دانشمندی با پی بردن به قوانین طبیعت این اتومبیل را طراحی کرده و ساخته است. 

از دوستان بپرسید اگر در آفرینش انسان تنها اراده پدر و مادر کافی است، چرا بعضی از زن و شوهرها هرچه اراده می کنند تا فرزندی داشته باشند،موفق نمی شوند و عقیم هستند؟ چرا بعضی با وجود جلوگیری از بارداری بچه دار می شوند؟ چرا بعضی فرزندان ناقص الخلقه ای دارند، با اینکه خود چیزی غیر از این می خواسته اند؟ چرا برخی علیرغم میل باطنی شان فرزند مرده به دنیا می آورند؟ همه اینها دلیل بر این است که اراده ای مافوق اراده بشر وجود دارد که همان خواست و مشیت الهی است. اگر چه این پرسشها ممکن است پاسخهایی در علم پزشکی هم داشته باشد، اما وجود این پاسخ ها نه تنها وجود خداوند را نفی نمی کند بلکه این را می فهماند که خالق هستی جهان را بر اساس نظامی علمی و بر اساس نظم به وجود آورده است.

از دوست خود بپرسید اگر بپذیریم انسان از ژن جهش یافته میمون به وجود آمده، میمون اولیه چگونه به وجود آمده است؟ آیا خود بخود بوجود آمده است؟

اگر انسان با اراده خودش نسلش را ایجاد می کند، غیر انسان نظیر کوه ها، دشتها، دریاها وجنگلها چگونه وجود یافته اند؟

اگر انسان با اراده انسانی ایجاد می شود، چرا در بقاء و ماندنش از خود اراده ای ندارد؟

در ادامه نظر شما را به مطلبی از استاد شهید مطهری جلب می کنیم:

"از نظر فلاسفه ما دو نوع علت و معلول داریم که نوع اول را ابا دارند علت و معلول بنامند؛ اگر هم احیاناً به آنها علت و معلول می‏گویند با نوعی تسامح است. اینها را بیشتر «معدّات» می‏نامند و گاهی «علل معدّه» یا «علل اعدادی» و به تعبیر بوعلی «مهیّئه» می‏گویند.

آیا ما می‏توانیم دانه گندم را که از آن بوته گندم به وجود می‏آید علت بوته گندم به شمار آوریم؟ یا در همان تخم مرغ که مرغ از آن به وجود می‏آید آیا مرغ علت تخم مرغ است؟ در اصطلاح این فلاسفه اینها معدّات هستند و اگر هم می‏گویند علل، مرادشان علل اعدادی است نه علل ایجادی. به همین معناست که مثلًا پدران و مادران علت فرزندان هستند یعنی علل اعدادی هستند. پدر در موقعی وجودش ضرورت دارد و بعد از آن دیگر هیچ ضرورتی ندارد. همین قدر که افراز نطفه بشود دیگر کافی است و اگر پدر در همان آن هم بمیرد و معدوم شود نطفه در محل خودش رشد پیدا می‏کند. وجود مادر هم تا زمان خاصی مورد نیاز است و از آن به بعد دیگر مورد نیاز نیست. علل اعدادی هیچ ضرورتی ندارد که با معلولاتشان اجتماع در وجود داشته باشند.

نوعی دیگر از علل است که اینها را «علل موجده» می‏نامند. علت موجده یا ایجادی علتی است که نمی‏تواند منفک از معلول باشد و با معلول خودش همزمان است. علت معدّه در واقع علتی است که ماده را برای قبول صورت آماده می‏کند. مرغ برای تخم مرغ یا تخم مرغ برای مرغ و یا پدر و مادر برای فرزند جز این که ماده‏ای را آماده برای قبول صورتی بکنند نقشی ندارند؛ یعنی اینها وجود دهنده نیستند. نه پدر وجود دهنده فرزند است و نه مادر. نقش پدر و مادر نظیر نقش کشاورز است.

کشاورز نه وجود دهنده گیاه است و نه رویاننده گیاه. نقشش فقط این است که ماده‏ای را آماده می‏کند، که بعد از آمادگی روی آن نظامی که در عالم است صورت به آن افاضه می‏شود. کشاورز هم معدّ است و فقط شرایط را آماده می‏کند نه اینکه وجود دهنده باشد. فلاسفه معتقدند که علل وجود دهنده غیر از علل آماده کننده است و این علل وجود دهنده هستند که با معلولاتشان اجتماع در وجود دارند و از جمله علل وجود دهنده، علل محرکه است." [1]



[1] - مجموعه‏ آثاراستادشهیدمطهری، ج‏11، ص: 173 و 174

 

پرسش : 13505، h،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است