در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
آیا دکتر شریعتی اسلام شناس واقعی بود و آیا درست است که بعضی ها با خواندن کتب ایشان گمراه شده اند
پاسخ:

جهت آشنایی با دکتر شریعتی نیازمند بازکاوی اندیشه ها و عملکردهای ایشان هستیم. تلاش می شود با مراجعه به کسانی که ایشان را درک کرده اند و یا نگاهی به اندیشه ها و افکار ایشان به تصوری صادقانه از ایشان دست یابیم.

الف) آیت الله شهید بهشتی آیت الله شهید بهشتی که از نزدیک با دکتر شریعتی آشنا بود و آثار ایشان را دقیقاً ملاحظه کرده بودند درباره شخصیت علمی ایشان می گوید:

1 . یک روز با برادر پرارج مان آقای خامنه ای، صحبت می کردیم. بحث شد در اینکه می گویند دکتر امامت منصوص را قبول نداشته. یعنی قبول نداشته که پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ علی ـ علیه السلام ـ را رسماً به عنوان امام و رهبر امت پس از خود منصوب کرده است. بلکه فکر می کرده که پیغمبر امام را نامزد کرد تا مردم خودشان انتخاب کنند. یعنی نص نبوده. نامزد کردن بوده. آقای خامنه ای می گفتند که یک روز این مسئله امامت منصوب و منصوص با دکتر مطرح شد. برداشتی که این برادرمان از مجموعه جریان فکری دکتر داشتند این است که دکتر یک وقتی این طور فکر می کرده که امامت منصوب تحمیل است و شأن پیغمبر و اسلام اجل از آن است که رهبری را بر مردم تحمیل کند بنابراین، زمانی دکتر فکر می کرده است که آنچه پیغمبر گفته، نامزد کردن و ارشاد بوده، نه نصب.

ولی دکتر در این مرحله نمانده است. جلو رفته و به جامعه های مکتبی مارکسیستی برخورد کرده است دیده است که مسأله تعیین جانشین پس از لنین، در جامعه مسلکی مارکسیستی روسیه شوروی فاجعه آفریده است. احساس کرده است که به دنبال پیروزی هر انقلاب، مردمی که تازه با فرهنگ و مکتب نو آشنا شده اند و خو گرفته اند به آن سرعت به آن مرحله از رشد نمی رسند که پس از فقدان رهبر بنیانگذار به راحتی بتوانند درباره تعیین جانشین به توافق برسند. بنابراین، اگر رهبر در آن سال ها و دهه های اول، جانشین بعدی را از میان انسان هایی که تجسم عینی یک مکتب هستند رسماً تعیین کند، راه انقلاب را هموارتر کرده است. دکتر دیده است که انگار مسأله تعیین امام بعد از پیغمبر به نصب و نص چیز منطقی و موجهی است. لذا دریافته که دلیلی برای تأویل روایات و نوصصی که در این زمینه آمده وجود ندارد. از این رو نتیجه گرفته که مطلب همین است، و آن را قبول می کند. [1]

2 . مرحوم مطهری که مکرر با ایشان بر سرکارهای دکتر بحث کرده بودیم، می فرمود فلانی، من در فلان، بخش از نوشته های دکتر خط تأثیر تفکر دیالتیکی مادی را می بینم. او ناآگاه و ناخود آگاه دارد بر این خط جلو می رود و این برای جوان های ما که احاطه دکتر را ندارند پرآسیب است. [2]

3 . شهید بهشتی پس از تحلیل سخنان دکتر شریعتی در زمینه خاتمیت درباره این سخن ایشان که تعدد زوجات مربوط به شرایط قبیلگی عصر پیامبر است می گوید: این سخن حاکی از خامی اوست. من مکرر گفته ام دکتر شریعتی بیش از آنکه اندیشمند باشد شاعر است، روی قریحه حرف می زند. روی سلیقه حرف می زند. و این بزرگ ترین انحراف و خطای اوست. این مسأله را به خود او هم گفته ام و از او خواستم که دیگر این کار را نکند. [3]

4 . به دکتر شریعتی به سه دید ممکن است نگاه شود:

1 . محقق جامع الشرایط و واجد حد نصاب همه شرایط لازم برای یک اسلام شناس محقق و صاحبنظر مجتهد که صلاحیت های علمی مؤثر را آنچنان که در حوزه ها معمول است به دست آورده و علاوه بر آن صلاحیت ها، صلاحیت های لازم دیگر را نیز که محققان حوزه های فعلی معمولاً در حد نصاب ا زآن برخوردار نیستند کسب کرده و بر آنها افزوده و در نتیجه به نوآوری های محققانه ای توفیق یافته که از اسلام، شناختی نو و زنده و پاسخ گو به نیازهای عصر در عین حال تحقیقی و مستند به دست آورد. این یک نوع دیدن مرحوم دکتر شریعتی است. بنده چنین دیدی را نسبت به ایشان ندارم و نه تنها ندارم بلکه با آشنایی قابل ملاحظه ای که با خودش و کارهایش دارم این دید را بسیار مغالطه آمیز و نابجا می دانم رد می کنم. [4]

5 . دکتر خامی های فراوانی در بازشناسی اسلام دارد و کار تحقیقی مستندش از کار قریحه ای و ذوقی اش بسیار کمتر است. من می دانم که او در این برداشت های سلیقه ای و ذوقی که می تواند با خطاها و اشتباهات و انحرافات همراه باشد، ضررها هم زده و یا می زند. [5]

6 . شما طلاب حق ندارید همه مطالب دکتر شریعتی را برای همه مردم نقل کنید و خوراک فکری جوان های ما قرار بدهید. چنین حقی ندارید. چون خطا خیلی زیاد است، شما حق ندارید. [6]

7 . دو نقد دیگر هم بر دکتر بود ـ که نقد بر همان شاعریت و روح حساس اوست ـ یکی پرخاشگری های نابجا، و یا بیش از حد، به چهره ها، در گفته ها و نوشته هایش و دیگری ستایشگری های مفرط. انسان در بعضی از نوشته های او می بیند اباذری که او توصیف می کند انگار یک قدم از محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ بالاتر است این همانی است که اول عرض کردم که دکتر به نظر من بیش از آنکه اندیشمند باشد شاعر بود. [7]

8 . یادم می آید در یک دیدار دیگری که بعد از آمدن از زندان بود همین را به او گفتم. گفتم دکتر چرا در کتاب «کویر» نوشته ای «معبودهای من»؟ معبودهای من یعنی چه؟ البته خودش یک بحث و نظر دیگری داشت و می گفت من با یک دید دیگری این را نوشتم. گفتم آقا، این دید دیگر که در این عبارات منعکس نمی شود. [8]

9 . گفتم دکتر شریعتی از دید من یک محقق جامع الشرایط و جامع الاطراف در زمینه مسائل اسلامی که دارای صلاحیت های فنی لازم برای اظهار نظر درباره مسائل اسلامی و فهم کتاب و سنت باشد نیست. [9]

بهرحال از دیدگاه شهید بهشتی، دکتر شریعتی غیر متخصصی است که اظهار نظرهای شاعرانه ای با رویکرد مطالعات جدیدش درباب مسایل اسلامی داشته است و این روش او موجب شده است که دچار افراط و تفریط و خطاهای زیاد شود.

ب) شهید مطهری در اینجا دیدگاه شهید مطهری را کوتاه نقل می کنیم هرچند ایشان بیش از شهید بهشتی با دکتر شریعتی آشنا بوده و دیدگاه های شریعتی را نقد کرده است که به دو نمونه از سخنان شهید مطهری در این زمینه اشاره می شود:

1. مرحوم مطهری درباره افکار و عملکرد دکتر شریعتی می گوید: صرف نظر از افکار نادرست وی و غرور و اشتباهش،ضربه جبران ناپذیری به هماهنگی روحانیت و طبقات تحصیل کرده زد و آن ها را نسبت به روحانیت سخت بدبین نمود و احساسات جمعی را علیه روحانیون برانگیخت.

2. شهید مطهری در نامه به مرحوم امام درباره پاره ای از اندیشه های شریعتی می نویسد: ادعا کرده که ایدئولوژی ما روی فرهنگ ما اثر گذاشته و فرهنگ ما روی ایدئولوژی ما، لهذا ایرانیت ما ایرانیت اسلامی شده است و اسلام ما اسلام ایرانی شده است با این بیان عملاً و ضمناً ـ نه صریحاً ـ فرهنگ واحد به نام فرهنگ اسلامی را انکار کرده است و صریحاً شخصیت هایی نظیر بوعلی و ابوریحان و خواجه نصیرالدین و ملاصدرا را وابسته به فرهنگ ایرانی دانسته است یعنی فرهنگ اینها ادامه فرهنگ ایرانی است. [10]

3. استاد مطهری می نویسد: در اوائل اردیبهشت سال 51 جزوه های 15 و 16 حسینیه را تحت عنوان اسلام شناسی خواندم و آنچه به نظرم می رسد یادداشت می کنم. اولاً به نظر من این جزوه چیزی که نیست اسلام شناسی است. حداکثر این است که بگوییم اسلام سرایی یا اسلام شاعر است یعنی اسلام، موضوع و سوژه یک نوع شعر و تخیل ولی به صورت نثر شده است و البته زیبا سروده شده است و بیشتر از سوسیالیسم و کمونیسم و ماتریالیسم تاریخی و اگزایستانسیالیسم مایه گرفته است تا اسلام [11]

ج) دیدگاه مرحوم امام خمینی (ره)هر چند مرحوم امام رضوان الله درباره شریعتی به صراحت سخن نگفته اند ولی از باب نمونه اشاره هایی داشته اند از باب نمونه صریح ترین موضع امام نسبت به شریعتی، نسبت به مطالبی بود که وی به مجلس و اصولاً روحانیت نسبت می داد. یکبار امام به آقای خسرو منصوریان فرموده بود سلام مرا به شریعتی برسان و بگو خداوند به شما توفیق بدهد، اما گله ای که از شما دارم این است که گفته اید آخوندها یک دست برای گرفتن و یک دست برای بوسیدن دراز کرده اند. این طور نیست. [12] و نیز بنابر نقل آقای الهی خراسانی امام به آقای مطهری فرمودند به شریعتی بگو: این حرف ها چیست که می زنند. به مقدسات مردم به مفاتیح، به مرحوم مجلسی توهین می کنید، کسروی هم قبلاً همین حرفها را می زد. [13]

آنچه ذکر شد دیدگاه برخی از روحانیون مبارز و آگاه به زمان بود که از نزدیک با دکتر شریعتی و افکار و آثار ایشان آشنا بودند.



[1] - حسینی بهشتی، محمد، دکتر شریعتی، جستجوگری در مسیر شدن، چاپ دوم، 1378، ص25.

[2] - همان، ص30.

[3] - همان، ص54.

[4] - همان، ص62.

[5] - همان، ص63.

[6] - همان، ص65.

[7] - همان، ص67

[8] - همان.

[9] - همان، ص82.

[10] - مجله پانزده خرداد، ش2، ص31.

[11] - مطهری، مرتضی، استاد مطهری و روشنفکران، تهران، انتشارات صدرا، 1372، ص35.

[12] - همان، ص300.

[13] - همان.

 


مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است