در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
پوشش در زمان پیغمبر(ص) چگونه بوده است؟
پاسخ:

 

 با توجه به آیه سوره مبارکه احزاب با بیان شهید مطهری به سوال شما پاسخ می دهیم:

 در آیه 59- 60 سوره احزاب چنین است: (یا ایُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِازْواجِک وَ بَناتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَّ ذلِک ادْنی‏ انْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفوراً رحیماً (59) لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقونَ وَ الَّذینَ فی قُلوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنَّک بِهِمْ ثُمَّ لایُجاوِرونَک فیها الّا قَلیلًا ): ای پیغمبر! به همسران و دخترانت و به زنان مؤمنین بگو که جِلبابهای (روسریها) خویش را به خود نزدیک سازند. این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند نزدیکتر است و خدا آمرزنده و مهربان است. اگر منافقان و بیمار دلان و کسانی که در شهر نگرانی به وجود می‏آورند، از کارهای خود دست بر ندارند ما تو را علیه ایشان خواهیم برانگیخت. در آن وقت فقط مدت کمی در مجاورت تو خواهند زیست.

در این آیه دو مطلب را باید مورد دقت قرار داد: یکی اینکه «جلباب» چیست و نزدیک کردن آن یعنی چه؟ دیگر اینکه آنچه به عنوان علت و فایده این دستور ذکر شده که «شناخته شوند و مورد آزار واقع نشوند» چه معنی دارد؟.

اما مطلب اول: در اینکه جلباب چه نوع لباسی را می‏گویند کلمات مفسرین و لغویّین مختلف است و به دست آوردن معنای صحیح کلمه دشوار می‏باشد.

در المنجد می‏نویسد: الْجِلْبابُ: الْقَمیصُ اوِ الثَّوْبُ الْواسِعُ..: جلباب پیراهن یا لباس گشاد است.

در مفردات راغب که کتاب دقیق و معتبری است و مخصوص شرح لغتهای قرآن نگاشته شده است می‏گوید: «الْجَلابیبُ: الْقُمُصُ وَ الْخُمُرُ» (یعنی پیراهن و روسری)

قاموس می‏گوید: وَالْجِلْبابُ کسِرْدابٍ وَ سِنّمارٍ: الْقَمیصُ وَ ثَوْبٌ واسِعٌ لِلْمَرْأَةِ دونَ الْمِلْحَفَةِ اوْ ما تُغَطّیِ بِهِ ثیابَها مِنْ فَوْقٍ کالْمِلْحَفَةِ، اوْ هُوَ الْخِمارُ..: جلباب عبارت است از پیراهن و یک جامه گشاد و بزرگ، کوچکتر از ملحفه و یا خود ملحفه (چادر مانند) که زن به وسیله آن تمام جامه‏ های خویش را می ‏پوشد، یا چارقد.

در لسان العرب می‏ نویسد: الْجِلْبابُ ثَوْبٌ اوْسَعُ مِنَ الْخِمارِ دونَ الرِّداءِ تُغَطّی بِهِ الْمَرْأَةُ رَأْسَها وَ صَدْرَها..:

جلباب جامه‏ ای است از چارقد بزرگتر و از عبا کوچکتر. زن به وسیله آن سر و سینه خود را می‏ پوشاند.

عبارت کشّاف نیز قریب به همین است و در تفسیر مجمع البیان آنجا که لغت را معنی می‏کند می‏گوید: الْجِلْبابُ خِمارُ الْمَرْأَةِ الَّذی یُغَطّی رَأْسَها وَ وَجْهَها اذا خَرَجَتْ لِحاجَةٍ..: جلباب عبارت است از روسری‏ ای که زن در موقع خروج از منزل با آن سر و صورت خود را می‏ پوشاند.

ولی ضمن تفسیر آیه می‏گوید: ایْ قُلْ لِهؤُلاءِ فَلْیَسْتُرْنَ مَوْضِعَ الْجَیْبِ بِالْجِلْبابِ وَ هُوَ الْمُلائَةُ الَّتی تَشْتَمِلُ بِهَا الْمَرْأَةُ..: مقصود این است که با روپوشی که زن به خود می‏گیرد محل گریبان را بپوشاند. بعد می‏گوید: «و گفته شده است که جلباب همان چارقد است و مقصود آیه این است که زنان آزاد در وقت بیرون رفتن پیشانیها و سرها را بپوشانند».

چنانکه ملاحظه می‏فرمایید معنی «جلباب» از نظر مفسران چندان روشن نیست. آنچه صحیحتر به نظر می‏رسد این است که در اصل لغت کلمه «جلباب» شامل هر جامه وسیع می‏شده است ولی غالباً در مورد روسریهایی که از چارقد بزرگتر و از ردا کوچکتر بوده است به کار می‏رفته است. ضمناً معلوم می‏شود دو نوع روسری برای زنان معمول بوده است: یک نوع روسریهای کوچک که آنها را «خِمار» یا «مقنعه» می‏نامیده‏اند و معمولًا در داخل خانه از آنها استفاده می‏کرده‏اند. نوع دیگر روسریهای بزرگ که مخصوص خارج منزل بوده است. این معنی با روایاتی که در آنها لفظ «جلباب» ذکر شده است نیز سازگار است، مانند روایت عبیداللَّه حلبی که در تفسیر آیه 60 سوره نور نقل کردیم. مضمونش این بود که در مورد زنان سالخورده جایز است خمار و جلباب را کنار بگذارند و نگاه به موی آنها مانعی ندارد. از این جمله فهمیده می‏شود که جلباب وسیله پوشانیدن موی سر بوده است.

همچنین در روایات دیگر در کافی در تفسیر همان آیه وارد شده است که حضرت صادق علیه السلام می‏فرماید: «الْخِمارُ وَالْجِلْبابُ اذا کانَتِ الْمَرْأَةُ مُسِنَّةً» یعنی وقتی زن سالخورده‏ای باشد جایز است چارقد و روسری را زمین بگذارد. بنابر این مقصود از نزدیک ساختن جلباب، پوشیدن با آن می‏باشد؛ یعنی وقتی می‏خواهند از خانه بیرون بروند روسری بزرگ خود را با خود بردارند. البته معنی لغوی نزدیک ساختن چیزی، پوشانیدن با آن نیست بلکه از مورد چنین استفاده می‏شود. وقتی که به زن بگویند جامه‏ات را به خود نزدیک کن مقصود این است که آن را رها نکن، آن را جمع و جور کن، آن را بی‏اثر و بی‏خاصیت رها نکن و خود را با آن بپوشان.

استفاده زنان از روپوشهای بزرگ که بر سر می‏افکنده‏اند دو جور بوده است: یک نوع صرفاً جنبه تشریفاتی و اسمی داشته است همچنان که در عصر حاضر بعضی بانوان چادری را می‏بینیم که چادر داشتن آنها صرفاً جنبه تشریفاتی دارد. با چادر هیچ جای بدن خود را نمی‏پوشانند، آن را رها می‏کنند. وضع چادر سر کردنشان نشان می‏دهد که اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند و از اینکه مورد بهره برداری چشمها قرار بگیرند ابا و امتناعی ندارند. نوع دیگر بر عکس بوده و هست: زن چنان با مراقبت جامه‏های خود را به خود می‏گیرد و آن را رها نمی‏کند که نشان می‏دهد اهل عفاف و حفاظ است. خود به خود دور باشی ایجاد می‏کند و نا پاکدلان را مأیوس می‏سازد. ...

و اما مطلب دوم یعنی بحث در علتی که برای این دستور ذکر شده است: مفسرین گفته‏اند: گروهی از منافقین اوایل شب که هوا تازه تاریک می‏شد در کوچه‏ها و معابر مزاحم کنیزان می‏شدند. البته برای کنیزان ...پوشانیدن سر واجب نبوده است. گاهی از اوقات این جوانان مزاحم و فاسد متعرض زنان آزاد نیز می‏شدند و بعد مدعی می‏شدند که ما نفهمیدیم آزاد زن است و پنداشتیم کنیز است. لذا به زنان آزاد دستور داده شد که بدون جلباب یعنی در حقیقت بدون لباس کامل از خانه خارج نشوند تا کاملًا از کنیزان تشخیص داده شوند و مورد مزاحمت و اذیت قرار نگیرند.

بیان مذکور خالی از ایراد نیست، زیرا چنین می‏فهماند که مزاحمت نسبت به کنیزان مانعی ندارد و منافقین آن را به عنوان عذری مقبول برای خود ذکر می‏کرده‏اند، در حالی که چنین نیست. اگر چه پوشانیدن موی سر بر کنیزان واجب نبوده است و شاید رمز آن هم این بوده که وضع کنیز معمولًا جالب و تحریک آمیز نیست و مورد رغبت کسی واقع نمی‏شود و به علاوه کارشان خدمت بوده ...ولی در هر حال این مزاحمتها حتی در مورد کنیزان نیز گناه محسوب می‏شده است و منافقین نمی‏توانسته‏اند کنیز بودن را عذر خود قلمداد کنند.

احتمال دیگری که در معنای این جمله داده شده این است که وقتی زن پوشیده و سنگین از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاکدامنی را رعایت کند افراد فاسد و مزاحم جرأت نمی‏کنند متعرض آنها شوند. بنا به احتمال اول معنی جمله «ذلِک ادْنی‏ انْ یُعْرَفْنَ فَلایُؤْذَیْنَ » این است که بدین وسیله شناخته می‏شوند که آزادند نه کنیز، پس مورد آزار و تعقیب جوانان قرار نمی‏گیرند. ولی بنا به احتمال دوم معنی جمله این است که بدین وسیله شناخته می‏شوند که زنان نجیب و عفیف می‏باشند و بیمار دلان از اینکه به آنها طمع ببندند چشم می‏پوشند زیرا معلوم می‏شود اینجا حریم عفاف است، چشم طمع کور و دست خیانت کوتاه است. در این آیه حدود پوشش بیان نشده است. از این آیه نمی‏توان فهمید که آیا پوشیدن چهره لازم است یا نه. آیه‏ای که متعرض حدود پوشش است آیه 31 سوره نور است.

مطلبی که از این آیه استفاده می‏شود و یک حقیقت جاودانی است این است که زن مسلمان باید آن چنان در میان مردم رفت و آمد کند که علائم عفاف و وقار و سنگینی و پاکی از آن هویدا باشد و با این صفت شناخته شود، و در این وقت است که بیمار دلان که دنبال شکار می‏گردند از آنها مأیوس می‏گردند و فکر بهره کشی از آنها در مخیّله‏شان خطور نمی‏کند. می‏بینیم که جوانان ولگرد همیشه متعرض زنان جلف و سبک و لخت و عریان می‏گردند. وقتی که به آنها اعتراض می‏شود که چرا مزاحم می‏شوی، می‏گویند اگر دلش این چیزها را نخواهد با این وضع بیرون نمی‏آید.

این دستور که در این آیه آمده است مانند دستوری است که در بیست و پنج آیه قبل از این آیه خطاب به زنان رسول خدا وارد شده است: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَولِ فَیَطْمَعَ‏ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ» یعنی در سخن گفتن رقّت زنانه و شهوت آلود که موجب تحریک طمع بیمار دلان می‏گردد به کار نبرید. در این آیه دستور وقار و عفاف در کیفیت سخن گفتن را بیان می‏کند و در آیه مورد بحث دستور وقار در رفت و آمد را.

...حرکات و سکنات انسان گاهی زباندار است. گاهی وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنی‏دار است و به زبان بی‏زبانی می‏گوید دلت را به من بده، در آرزوی من باش، مرا تعقیب کن. گاهی بر عکس با بی‏زبانی می‏گوید دست تعرض از این حریم کوتاه است.

به هر حال آنچه از این آیه استفاده می‏شود این است، نه کیفیت خاصی برای پوشش. از نظر کیفیت پوشش فقط آیه 31 سوره نور است که مطلب را بیان می‏فرماید و باتوجه بدین که این آیه بعد از آیه سوره نور نازل شده است می‏توان فهمید که منظور از «یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَّ» این است که دستور قبلی سوره نور را کاملًا رعایت نمایند تا از شرّ آزار مزاحمان راحت گردند.

در آیه قبل از این آیه می‏فرماید: «وَالَّذینَ یُؤْذونَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ بِغَیْرِ مَا اکتَسَبوا فَقَدِ احْتَمَلوا بُهْتاناً وَ اثْماً مُبیناً» یعنی آنان که بدون جهت مردان و زنان با ایمان را آزار می‏رسانند بهتان و گناه بزرگی مرتکب می‏گردند. این آیه رسماً به کسانی پرخاش می‏کند که مردان و زنان مسلمان را آزار می‏رسانند. بلافاصله به زنان دستور می‏دهد که در رفتار خود وقار و سنگینی را کاملًا رعایت کنند تا از آزار افراد مزاحم مصونیت پیدا کنند. توجه بدین آیه بهتر به فهم مقصود آیه مورد بحث کمک می‏کند.

مفسران غالباً هدف جمله «یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَّ» را پوشانیدن چهره دانسته‏اند، یعنی این جمله را کنایه از پوشیدن چهره دانسته‏اند. مفسران قبول دارند که مفهوم اصلی «یُدْنینَ» پوشانیدن نیست اما چون غالباً پنداشته‏اند که این دستور برای باز شناخته شدن زنان آزاد از کنیزان بوده است این چنین تعبیر کرده‏اند. ولی ما قبلًا گفتیم که این تفسیر صحیح نیست. به هیچ وجه قابل قبول نیست که قرآن کریم فقط زنان آزاد را مورد عنایت قرار دهد و از آزار کنیزان مسلمان چشم بپوشد. آنچه عجیب به نظر می‏رسد این است که مفسرانی که در اینجا چنین گفته‏اند غالباً همانها هستند که در تفسیر سوره نور با کمال صراحت گفته‏اند که پوشانیدن چهره و دو دست لازم نیست و آن را امر حَرَجی دانسته‏اند، از قبیل زمخشری و فخررازی. چطور شده است که این مفسران متوجه تناقض در سخن خود نشده‏اند و ادعای منسوخیّت آیه نور را هم‏ نکرده‏اند.

حقیقت این است که این مفسران تناقضی میان مفهوم آیه نور و آیه احزاب قائل نبوده‏اند. آیه نور را یک دستور کلی و همیشگی می‏دانسته‏اند خواه مزاحمتی در کار باشد یا نباشد ولی آیه سوره احزاب را مخصوص موردی می‏دانسته‏اند که زن آزاد یا مطلق زن مورد مزاحمت افراد ولگرد قرار می‏گرفته است.

نکته‏ای از آیه مورد بحث استفاده می‏شود و آن این است که افرادی که در کوچه ها و خیابانها مزاحم زنان می‏گردند از نظر قانون اسلام مستحق مجازات سخت و شدیدی می‏باشند. تنها مثلًا آنها را به کلانتری جلب کردن و تراشیدن سر آنها کافی نیست، بسیار سخت‏تر باید مجازات شوند. قرآن می‏فرماید: «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقونَ وَالَّذینَ فی قُلوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنَّک بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرونَک فیها الّا قَلیلًا» یعنی اگر اینها دست از عمل زشت خود بر ندارند تو را فرمان می‏دهیم که به آنها حمله بری که دیگر جز اندکی در پناه تو نخواهند بود. حداقل آنچه از این آیه مفهوم می‏شود تبعید آنها از جامعه پاک اسلامی است. جامعه هر اندازه برای عفاف و پاکی احترام بیشتری قائل باشد برای خائنان مجازات شدیدتری قائل می‏شود، و عکس آن، برعکس.[1]

منبع:

انجمن سایت شهید مطهری


[1] - مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهری، ج‏19، از صفحه 500 الی 507

،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است