در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
از اینکه جواب سوالات رو می دید ممنونم. من تصویر درستی از مرگ ندارم. می خواستم ببینم از آیات قرآن در باره مرگ می شه تصویری به دست آورد که خدا مرگ رو به ما چه طوری معرفی می کنه؟
پاسخ:

 شهید مطهری در کتاب معاد بحث های خوب و جامعی در این موضوعات دارند که در قسمت کتابخانه سایت در دسترس شما می باشد. جهت پاسخ به سوال شما این قسمت از کتاب را برای شما انتخاب کرده ایم:

مجموعا آنچه که ما از آیات قرآن می‏فهمیم این است که مردن در منطق قرآن تباهی و صرف خراب شدن و انهدام نیست، بلکه مردن انتقال است (قرآن خودِ مردن را می‏گوید انتقال و جدایی است) و آن که می‏میرد، در همان آن و لحظه‏ای که می‏میرد، از اینجا منتقل می‏شود به جای دیگر و در جای دیگر زنده است تا روز قیامت که مسأله حشر جسمانی پیدا شود و بدنها از خاکها بیرون بیایند؛ البته قرآن کلمه عود ارواح به اجساد را ندارد، ولی می‏گوید مردم از قبرها زنده می‏شوند.

آیات زیادی در این زمینه هست. بعضی از آیات درباره مردن به طور عموم صحبت کرده و بعضی به طور خصوص (مثلا درباره سعدا خصوصا شهدا و یا درباره اشقیا)، و بعضی درباره همه ولی به نحو تقسیم‏بندی صحبت کرده است. از مجموع اینها این طور استفاده می‏شود [که مردن تباهی نیست و انتقال است.]

یک سلسله از آیاتِ عموم که از آنها می‏شود تفسیر مرگ را از زبان قرآن دانست، آن آیاتی است که از مرگ به «توفّی» تعبیر می‏کند که این آیات زیاد است:

الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ [1]

الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ [2]

اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها [3]

وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً حَتَّی إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا یُفَرِّطُونَ [4] خدا قاهر است در بالای بندگان و برای شما نگهبانان می‏فرستد تا آن وقتی که مردن یکی از شما می‏رسد، همان رسل و فرستاده‏های ما او را توفّی می‏کنند (می‏میرانند).

«توفّی» از ماده «وَفَیَ» است (همان ماده‏ای که «وفا» و «استیفا» از آن است) و از ماده «فوت» نیست. ما فارسی‏زبان‏ها گاهی «فوت» را با «وفات» مرادف خیال می‏کنیم. «فوت» از دست رفتن است؛ اگر تعبیر «فوت» می‏کرد، به همان معنای تباهی و تمام شدن و از دست رفتن بود.

به اتفاق تمام لغتها «توفّی» یعنی استیفا کردن و تحویل گرفتن یک چیز بتمامه. اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها، یعنی خدا نفْسها را در وقت مردن بتمامه و بکماله می‏گیرد.

 «توفّی» که در قرآن آمده، همان مفهوم قبض را می‏دهد. (در قرآن کلمه «قبض» نیامده، ما در عرف خودمان می‏گوییم عزرائیل روح را قبض کرد و یا می‏گوییم عزرائیل قابض الارواح است)

در یکی از این آیات خواب را با مردن در یک ردیف می‏شمارد، می‏فرماید: اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها خدا نفْسها را در وقت مردن و آنها را که هنوز نمرده‏اند در وقت خوابیدن، می‏گیرد؛ آن که مُرد دیگر نفسش برنمی‏گردد و آن را که خوابیده است دومرتبه می‏فرستد.

معلوم می‏شود از نظر قرآن یک چیزی هست که نام او «نفس» است. فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضی‏ عَلَیْهَا الْمَوْتَ آن که حکم مرگ بر او شده است نگهش می‏دارد وَ یُرْسِلُ الْأُخْری‏ إِلی‏ أَجَلٍ مُسَمًّی[5] و آن دیگری (یعنی خوابیده) را می‏فرستد تا یک وقتِ مقدّر و تعیین شده که آن هم برای همیشه گرفته شود.

خود خوابیدن را اگر از نظر اصول جسمانی در نظر بگیریم یک حالت خیلی عادی است و جز قطع یک سلسله روابط چیزی نیست، اما قرآن خواب را که در آن شعور انسان ضعیف شده و در یک حدی [از بین‏] رفته، یک نوع جدا کردن آن چیزی که خودش اسمش را «نفْس» گذاشته می‏داند و بیداری را مساوی با بازگشتن همان «نفس» می‏داند.

از جمله آیات، آیاتی است که اگرچه مخصوص شهداست ولی از نظر صراحت شاید هیچ آیه‏ای تا این مقدار صریح نباشد. در دو جای قرآن این مطلب آمده است که مبادا گمان کنید آنان که در راه خدا کشته شده‏اند مرده هستند؛ خیر، زنده‏اند. در یک آیه که در سوره بقره است این طور می‏فرماید: وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُون[6] به آنها نگویید مرده‏ها، آنها زنده‏اند ولی شما مستشعر نیستید، شما درک نمی‏کنید، شما خیال می‏کنید مرده‏اند؛ واقعا آنها زنده هستند[7].





[1]  نحل/ 28

[2]  نحل/ 32

[3]  زمر/ 42

[4]  انعام/ 61

[5]  زمر/ 42

[6]  بقره/ 154

[7] مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهری، ج‏4، ص: 552

 


،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است