در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
آیا در آیه نور که درخت زیتون ذکر شده، به شخص خاصی اطلاق می شود؟ منظور از آن فرد کیست؟
پاسخ:

 

 

ما در اینجا، آنچه شهید بزرگوار آیت الله مطهری در باره تفسیر این آیه شریفه فرموده اند؛ (با حذف بعضی از جملات که بخاطر طولانی نشدن جواب صورت پذیرفته است) خدمتتان ارائه می نمائیم امید است که مقبول واقع گردد.

ایشان می فرمایند:

... آیا ما می‏توانیم به خداوند متعال کلمه «نور» را اطلاق کنیم یا نه؟ بله می‏توانیم، به دلیل این که هم ائمه دین اطلاق کرده‏اند، هم ظاهر آیه قرآن در اینجا همین است و هم از نظر به اصطلاح دلیل عقلی مانعی ندارد. ولی باید بدانیم که اگر می‏گوییم خدا نور است، نه مقصود این است که- العیاذباللَّه- از نوع نورهای حسی است که از مخلوقات خدا هستند، بلکه فقط به معنی این است که ذات الهی ذات پیدا و پیداکننده است؛ پیداترین پیداها و روشن‏ترین روشنها اوست و هر چیزی که روشن است از پرتو او روشن است، هر چیزی که پیداست از پرتو او پیداست. به این معنا خدا نور است. خداست آنچه که پیداست به خود و به ذات خود، چیزی او را پیدا نکرده است، چیزی است که هر چیز دیگر به او پیداست و به نور او پیداست و از فروغ او پیداست. به این معنا خداوند متعال نور است و می‏توانیم به خداوند کلمه «نور» را اطلاق کنیم.

بعلاوه، یک خصوصیت دیگر در نور است و آن مسئله هدایت و راهنمایی است که لازمه روشنی است. ...

در اینجا مثَلی برای «نور خدا» ذکر شده است، آن نوری که خداوند به وسیله آن مردم را هدایت می‏کند، که در این مثل خیلی سخنان گفته شده است. مثل می‏زند به یکی از آن ابزارهای قدیمی برای نور. خداوند خانه‏ای یا خانه‏هایی بزرگ و بلندمرتبه و معابد و مشاهدی را مثال می‏آورد که در آنجا مشکاتی هست (مشکات یعنی چراغدان). مقصود از چراغدان آن جایی است که در داخل دیوار تهیه می‏کرده‏اند برای این که چراغ را در آنجا بگذارند. چراغی را قرآن مثَل می‏آورد که خود این چراغ در داخل یک جسم شفاف [مانند] یک قندیل و یا در داخل یک شیشه‏ای قرار گرفته باشد. می‏دانیم وقتی نور در داخل یک شیشه قرار می‏گیرد، یا به علت این که نورها متعاکس می‏شوند و یا از جهت این که احتراق کامل‏تر می‏شود، نور بیشتر می‏شود.

پس قرآن چراغی را فرض می‏کند که آن چراغ با شیشه و قندیلش در یک چراغدانی در اتاقی هست و این چراغ از روغن زیتون- که بهترین روغن برای احتراق بوده است- آنهم بهترین زیتون استفاده می‏کند، زیتونی که خودش آنچنان آماده برای احتراق است که گویی قبل از آن که آتشی با آن تماس بگیرد خودش می‏خواهد لمعان داشته باشد و نور بدهد.

در آن زمان در میان مصنوعات بشر چیزی که از هر چیز دیگر روشن‏تر و نورانی‏تر و بهترین وسیله باشد، همین وسیله بوده است. خدا برای نور خودش مثَل چنین چراغی را- که در آنچنان وضعی که از این روغن استفاده می‏کند و در چنین خانه‏ای باشد- آورده است. بعد می‏فرماید: ما مثَلی ذکر می‏کنیم و تدبّرش را به عهده مردم می‏گذاریم. و ما مکرر عرض کرده‏ایم که دأب قرآن دعوت کردن مردم به تفکر است نه تنها از راه این که بگوید بروید فکر کنید، بلکه خود قرآن گاهی از یک طرف دعوت به تدبّر در خود قرآن می‏کند و از طرف دیگر موضوع را به شکلی ذکر می‏کند که افکار برانگیخته شوند و درباره آن موضوع زیاد فکر کنند تا بهتر به عمق مطلب برسند؛ بلاتشبیه مثل این که شما برای آن که ذهن فرزندتان ورزیدگی پیدا کند، بعضی از مسائل را به صورت معما برایش طرح می‏کنید تا او برانگیخته شود و فکرش را به کار بیندازد و بیشتر تأمل کند.

... با این مثَل، همین هدفی که قرآن در نظر داشته در واقع عملی شده؛ یعنی نه تنها مفسرین وادار شده‏اند که درباره این مثل بیندیشند، غیرمفسرین هم درباره این مثل قرآن به فکر فرورفته‏اند که منظور قرآن از این چراغ و شیشه و چراغدان و آن روغن و درخت پربرکت و آن روغنی که خود به خود و بدون آتش (و در واقع بدون معلّم) می‏خواهد برافروخته شود و نور بدهد، چیست؟ مثلًا ابوعلی سینا که مفسر نیست و فنّش تفسیر نبوده، درباره این آیه فکر کرده و یک چیزی به نظرش رسیده و گفته است. غزالی مفسر نیست ولی یک کتاب درباره این آیه نوشته است. هم غزالی و هم ابن‏سینا معتقدند که این مثَل، مثَل انسان است؛ این نوری که قرآن می‏گوید: مثَل نور خدا مثَل چراغدانی است که در آن چراغی باشد و چراغ در قندیلی قرار گرفته باشد الی آخر، مثل برای انسان است، البته با اختلاف فی‏الجمله‏ای که بین تقریر بوعلی سینا و تقریر غزالی هست.[1]

... در بعضی از روایات این مثل را مثل انسان دانسته‏اند ولی در روایات این را در عقل انسان پیاده نمی‏کنند، در ایمان انسان پیاده می‏کنند. این مشکات و زجاجه و مصباح و ... را در روایات تشبیه کرده‏اند به تن انسان، سینه انسان، قلب انسان و نور ایمان انسان، که نور ایمان در قلب انسان چگونه قرار می‏گیرد و روح انسان در کالبد او چگونه قرار می‏گیرد. این مثل را برای انسان ذکر کرده‏اند ولی از نظر ایمان.

در بعضی روایات دیگر، این مثل برای انسان است ولی نه برای هر فرد انسان مؤمن، بلکه برای کانون هدایت انسانها یعنی دستگاه نبوت، آنهم نبوت ختمیه، به دلیل این که در آخر آیه می‏فرماید: یَهْدِی اللَّهُ لِنورِهِ مَنْ یَشاءُ. معلوم است که سخن از نوری است که خدا به وسیله آن مردم را هدایت می‏کند. در روایت این طور تطبیق شده است که آن چراغدان، سینه و کالبد وجود مقدس خاتم‏الانبیاء صلی الله علیه و آله است و آن چراغ (مصباح) نور ایمان و نور وحیی است که در قلب مقدس اوست، و بعد این که دارد «الْمِصْباحُ فی زُجاجَةٍ»، چون چراغ را به یک قندیل منتقل می‏کنند، نظر به جنبه انتقالش دارد و مقصود اقتباس نور ایمان و ولایت و نور معنا از پیغمبر صلی الله علیه و آله نسبت به علی علیه السلام است. مقصود از «زجاجه» علی علیه السلام است و آن درخت پربرکت که از روغن او این همه نورانیتها پیدا شده است ابراهیم علیه السلام است، و چون در اینجا دارد که آن درخت نه شرقی است و نه غربی- روایت می‏گوید- مقصود این است: ما کانَ ابْراهیمُ یَهودِیّاً وَ لا نَصْرانِیّاً ابراهیم نه به راست متمایل بود نه به چپ، نه طریقه انحرافی یهود را داشت و نه طریقه انحرافی مسیحیت را، بلکه برحق و در جاده حق بود: وَ لکِنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً «».

پس این هم به اصطلاح نوع دیگری تفسیر برای این آیه کریمه و برای این مثل است، و همان طور که عرض کردم این آیه آیه‏ای نیست که من بتوانم ادعا کنم که صد درصد مقصود از مثل این است که من می‏گویم. خدا مثلی ذکر کرده برای این که ما تأمل و تدبّر کنیم و این مثل هم آنچنان مثل جامعی است که می‏تواند مثلی باشد برای هدایت خدا تمام جهان را؛ یعنی تمام جهان تشبیه شده است به یک خانه‏ای که آن خانه، تاریک مطلق نیست بلکه در آن خانه یک چراغ نورانیِ نورانی وجود دارد و آن نور خداست، ...[2]


[1] . مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهری، ج‏26، ص: 462 تا ص: 464

[2] . مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهری، ج‏26، ص: 466


پایگاه شهید مطهری کد: 95-h-2،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است