در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
اگر خدا عالم به غیب است، اراده انسان چه نقشی دارد و اصلا آیا قضا و قدر الهی قابل تغییر است یا نه؟
پاسخ:

تلقی صحیح از قضا و قدر و فهم دقیق آن می تواند در حل اشکالات مربوطه راه گشا باشد.

قضا یعنی حتمیت حادثه ای که البته این حتمیت از ناحیه علل و اسباب اوست و قدر یعنی کسب حدود و مشخصات و خصوصیات که آن هم از ناحیه علل و اسباب آن حادثه می باشد و قضا و قدر الهی در واقع عبارت است از انبعاث و سرچشمه گرفتن همه علل و اسباب از اراده و مشیت و علم حق که علت العلل است یعنی هر عاملی که در جهان خودنمایی می کند، تجلی علم و اراده حق و مظهر خواست خداوند و آلت اجرای قضا و قدر اوست.

 البته این امکان وجود دارد که قضا و قدر حتمی نباشد یعنی عاملی که خود از مظاهر قضا و قدر الهی و حلقه ای از حلقات علیت است، عامل تغییر و تبدیل سرنوشتی شود و باز قضا و قدر الهی آنرا اقتضاء کرده باشد. مثلا کسی به بیماری خاصی مبتلا است و سرنوشت او همان است (و البته این هم از علت خاصی ناشی می شود) دوا بخورد که این دوا خوردن علت دیگری است و سرنوشت دیگری را به همراه دارد و موجب از بین رفتن بیماری می شود یعنی سرنوشت قبلی بیمار را تغییر می دهد و این به موجب قضا و قدر است و اگر هم دارو را نخورد و رنجور شود و یا دوای زیانبخشی را بخورد و بمیرد، باز به اقتضای قضا و قدر است، و بالاخره هر چه بکند نوعی سرنوشت و قضا و قدر است و نمی تواند از حوزه قضا و قدر بیرون باشد و سرش اینست که قضا و قدر عاملی در عرض سایر عوامل جهان نیست بلکه مبدا و منشاء و سرچشمه همه عاملهای جهان است، هر عاملی که بجنبد و اثری از خود بروز دهد، مظهری از مظاهر قضا و قدر است و تحت قانون عمومی علیت.

 و لذا برای هر حادثه ای، هر اندازه علل و اسباب مختلف و جریانهای مختلف وجود داشته باشد، قضا و قدرهای گوناگونی هم متصور است و آن جریانی که واقع می شود و صورت می گیرد به قضا و قدر الهی است و آن جریانی که متوقف می شود به قضا و قدر الهی است.

علاوه، در بین سلسله حوادثی که در جهان به وقوع می پیوندند، باید حساب جداگانه ای برای اعمال و افعال انسان باز کرد زیرا اعمال و افعال انسان از آن سلسله حوادثی است که سر نوشت آن به هزاران علل بستگی دارد که از آن جمله است اراده و اختیار انسان و لذا آنچه انسان با اراده و اختیار خود بر می گزیند و انجام می دهد، مشمول قضا و قدر الهی است.

نکته سوم این که: اگر چه خداوند از ازل می دانسته که چه کسی معصیت می کند اما این نه بدان معناست که انسان در انجام معصیت مجبور باشد چون متعلق علم الهی صدور معلولات از علل خاص خود آنهاست و در نظام عینی خارجی، علتها متفاوتند گاهی علتها طبیعی اند و گاهی شعوری یعنی در بعضی از علتها، اراده و اختیار جزء العلة است مثل آنچه را که انسان انجام می دهد و اگر علم ازلی خداوند تعلق گرفته است به افعال و اعمال انسان به این معناست که او از ازل می داند که چه کسی به موجب اختیار و آزادی خود اطاعت می کند و چه کسی معصیت بله انسان در داشتن اختیار مجبور است یعنی نمی تواند مختار نباشد.

برای توضیح بیشتر رجوع شود به: انسان و سرنوشت ، شهید مطهری ص52-130

پایگاه حوزه6006-1، 6006-1
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است