در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
فطرت موجودات یعنی چه؟
پاسخ:

1- موجودات، از آن جهت که جمادات هستند، خاصیتهایی دارند که اصطلاحا به این خاصیت ها (طبیعت) می گویند، و موجودات، از آن جهت که زنده هستند، خاصیتهایی دارند که به آن خاصیتها (غریزه) می گویند، مثال اول مانند، سردی و گرمی، و مثال دوم، مانند احساس گرسنگی و تشنگی و...

2- انسان، علاوه بر این که جسم است و طبیعت دارد، موجود زنده است و غریزه دارد، اما علاوه بر غریزه، ویژگی های منحصر به نوعی دارد، که تنها انسان آن ویژگی ها را دارد، که اصطلاحا به این ویژگی ها و خلقت خاص انسان، فطرت می گویند.

3- فطرت آدمی، و خلقت ویژه او یا در ناحیه گرایشها است، یا در ناحیه ادراکات، یعنی تفاوت انسان و غیر انسان هم در همین دو نکته، و گرایشها و ادراکات می باشد،.گرایشهای ویژه انسان، را فطرت دل یا احساس، و ادراکات خاصّ انسان را، فطرت عقل، یا ادراک می نامند.

4- فطرت دل، یعنی این که انسان مجموعه ای از گرایشهای خاص دارد، که در وجود دیگر حیوانات نیست، که دست کم چهار تا از آنان عبارتند از:

الف حس کنجکاوی: که به برکت همین حس، اکتشافات و اختراعات در زندگی انسان رخ می دهد، و در زندگی او تحول ایجاد می شود، و به علل حوادث دست می یابد.

ب: حس جمال خواهی یا زیبا خواهی: که به واسطه این حس، تمام آثار هنری، از پیکر تراشیها و دیوانهای شعر و نثر و، ... بالاخره آثار هنری باقی ماند، و به وجود آمد، که اگر انسان فاقد این حس بود، نمی توانست این قدر آثار هنری و زیبا را، از خود به جای گذارد، خواه زیبایی ظاهری، و خواه زیبایی معنوی و عقلی.

ج حس اخلاقی: مثل دوست داشتن ایثار، و ارزش قائل شدن برای پاکی و طهارت و راستگویی، و ... که این همه حمایت از حقوق دیگران، و ارزشهای اخلاقی و قوانین و، ... مرهون همین حس، در وجود انسانها است، عدالت آرزوی دیرین ا نسان است، و برای آن، چه کسانی که سخت ترین شرایط را طی نکردند.

د: حس پرستش :که تعظیم و تکریم بزرگان، و قهرمانان، و هم پرستش خداوند یا خدایان در میان اقوام بشری، ناشی از همین حس بوده است. پذیرش مذهب و دین، و کرنش در مقابل بی نهایت و، ... ناشی از همین حس خواهد بود.

5- فطرت عقل، یعنی این که انسان بگونه ای خلق شده است که، یک دسته از معارف ابتدائی و مهم را بدون استدلال، خواهد پذیرفت، به شرط آن که مضمون این معارف برای انسان، بدرستی مفهوم و تحلیل شود. مثلا: اجتماع و ارتفاع نقیضین محال است، یعنی نمی شود یک موجود در همان حالی که موجود است، معدوم هم باشد، ما برای ارتفاع یا اجتماع نقیضین(ارتفاع و اجتماع سلب و ایجاب، بود و نبود، هست و نیست) دلیل عقلی نداریم، و قبلا هم، انسان این آموزه را با خود نیاورده است، ولی خلقت او به گونه ای است که، وقتی با این امر و امثال آن روبرو می شود، آن را پذیرفته، و تسلیم می شود.

6- برای آْشنایی بیشتر با فطرت به تفسیر المیزان علامه طباطبایی ذیل آیه سیم سوره روم و هم کتاب فطرت شهید مطهری مراجعه فرمائید.


پایگاه حوزه5377، 5377
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است