در
آرشیو خبر
721 مورد
بازدید : 3329      تاریخ درج : 1390/2/6
مشارکت کنید
برای ارسال خبر کلیک کنید


منبع خبر:

از نظر استاد مطهری جامعه اسلامی بدان دلیل دچار انحطاط و عقب ماندگی، بی تحرکی و عافیت طلبی، ظهور مادی گری و غیره شده است که طی فرآیندی طولانی و تاریخی و با نقش آفرینی دشمنان و مفسران کج اندیش به تفسیری و تحلیلی تحریف شده و فلج کننده از دین رسیده است.

 

استاد شهید مرتضی مطهری از بزرگترین اندیشه مندان مسلمان است که جایگاه ممتاز و بسیار برجسته ای در تاریخ اندیشه دینی معاصر دارد. اما علی رغم همه انذارها، توصیه ها و تأکیدها به جرئت می توان گفت که آراء و اندیشه های این استاد عالی قدر، آن گونه که شایسته جایگاه علمی و در خور مرتبه فکری اوست، تاکنون مورد بررسی، نقد علمی و بهره برداری قرار نگرفته است؛ لذا در این اثر به تبیین نظام فکری استاد مطهری پرداخته شده است.

 

نگارنده در مقدمه این اثر به این مسئله اشاره می کند که به نظر مطهری دین اسلام برای همه شئون زندگی آدمی مقررات و قانون دارد و نیز مدعی جاودانگی چنان مقررات و قوانینی است و مهم ترین پرسش در این خصوص به این موضوع بازمی گردد که مطهری چگونه اسلام را با دنیای جدید و مقتضیات آن منطبق می شمارد و از سازگاری میان آن دو و بلکه از هدایت گری دین در دنیای نو سخن می گوید؟ در این جا مهم ترین نکته آن است که مطهری به متضادانگاری مذهب و نوخواهی توجه دارد.

 

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی کتاب را در دو بخش کلی و یک نتیجه گیری تدوین کرده و در بخش اول کتاب با عنوان «شکل گرایی» به موضوعاتی همچون «علل انحطاط مسلمین» از دیدگاه مطهری، «نقش بیگانگان و دشمنان اسلام»، «نقش مفسران تحریف گر»، «نقش تفسیر تحریف شده» و «چه باید کرد؟» پرداخته است.

 

به باور مؤلف، استاد مطهری در پاسخ به مسئله علل انحطاط مسلمین که غربیان ادعا می کنند، خود اسلام مسئول این انحطاط است، می نویسد: «خود اسلام مسبب این پدیده است یا مسلمین و یا نه آن و نه این؛ بلکه این عوامل بیگانه اند که مسلمین را به عقب ماندگی کشانده اند. به علاوه در کنار این بحث درباره تأثیر خود اسلام باید از نقش مسلمین در این خصوص بحث شود و بررسی گردد که آیا عامه مسلمین مسئول این انحطاط اند یا خاصه آن ها» از نظر استاد مطهری ریشه های عقب ماندگی مسلمین را در گذشته های دورتری باید جستجو کرد و مثلاً از نقش دشمنان اسلام در پیش از ورود استعمار و یا حتی قبل از آن پرده برداشت.

 

به اعتقاد نویسنده، استاد مطهری بر این باور است که مرجئه، خوارج، اشاعره، اخباریون، اهل حدیث، حنابله و غیره تفسیری از دین ارائه کردند که نشانی از حقیقت دین و تعالیم دینی ندارد . ویژگی های این تفسیر تحریف شده، عبارتند از شکل گرایی و نفی تعقل در دین و ناتوانی در جمع تعالیم به ظاهر متناقض و در افتادن به تفسیرهای دلبخواهی.

 

نگارنده معتقد است که از نظر استاد مطهری جامعه اسلامی بدان دلیل دچار انحطاط و عقب ماندگی، بی تحرکی و عافیت طلبی، ظهور مادی گری، ناتوانی در مواجهه با مقتضیات زمان و غیره شده است که طی فرآیندی طولانی و تاریخی و با نقش آفرینی دشمنان و منافقان و مفسران کج اندیش به تفسیری و تحلیلی تحریف شده و فلج کننده از دین رسیده است.

 

نویسنده در بخش دوم این اثر با عنوان «مکتب گرایی» به موضوعاتی همچون «اسلام به مثابه تئوری رستگاری»، «اسلام؛ تئوری حق طلبان»، «کلان بودن تئوری رستگاری حق طلبان»، «اسلام به مثابه یک مکتب فکری»، «ضرورت شناساندن اسلام به صورت یک مکتب»، «ویژگی ها و الزامات صورتبندی مکتبی تعالیم اسلامی»، «عقلی و استدلالی بودن مکتب اسلام»، «معنای مشخص عقلی بودن مکتب اسلام»، «شرایط روحی مناسب در فهم اسلام»، «برخی پیامدهای احتمالی حقیقت جویی»، «چارچوب های عقلی مناسب برای فهم اسلام»، «لوازم عقلی شمردن تعالیم اسلامی»، «اجزای مکتب اسلام از دیدگاه مطهری» پرداخته است.

 

بر اساس تحقیق مؤلف که استاد مطهری بر این دیدگاه است که نسل جوان ما به یک مکتب فکری نیاز دارد که روی اصول معین و مشخصی به سوالاتش پاسخ دهد. همه مسائل اجتماعی و جهانی را بطور یکنواخت برایش حل کند و به طور کلی در مقابل هر سؤالی جوابی بگذارد نسل جوان به دنبال فلسفه ای است که به نیازها پاسخ دهد و دیگر برایش اهمیت ندارد که اصول آن فلسفه از اتقان و استحکام برخوردار است یا نه.

 

وی در ادامه می آورد: از دیدگاه شهید مطهری هر مکتب و دستگاه فکری که طرحی برای نجات، رهایی، کمال و سعادت بشر ارائه می دهد از سه بخش فراهم شده است، نخست یک سلسله باید ارزش ها در سطح فرد و جامعه که ضمن آن معلوم می دارد که فرد و جامعه چه جهتی را باید برگزیند و کدام هدف را دنبال کند و خلاصه چگونه باید بود. دوم فلسفه ای درباره هستی و تحلیلی و تفسیری درباره مبدأ عالم، جهان، انسان، جامعه و تاریخ و در نهایت، نظریه ای در باب شناخت و معرفت و این که شناختن یعنی چه و از چه راهی و با چه روشی حاصل می شود.

 

نگارنده در نتیجه گیری می نویسد: اگر اسلام را به مثابه یک سلسله اصول و حقایق کلی لحاظ کنیم که راهنمای آدمی در همه دوران های تاریخی است و متناسب با هر درجه از کمال بینش عقلانی آدمی و در هر دوره ای، هدایتی خاص به او هدیت می کند، در آن صورت، امکان برقراری نسبتی سازگار میان «اصول اسلامی» و «بینش عقلانی دوران جدید» رخ می کند.

 

کتاب «دین و دوران؛ جستاری در اسلام شناسی مرتضی مطهری» به قلم علی اکبر احمدی به همت معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی در 235 صفحه و با شمارگان 2000 نسخه، با بهای 38000 ریال وارد بازار نشر شد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است