استاد از دیدگاه صاحب نظران
مقام علمی و آفاق فكری سید جلال الدین آشتیانی، دهها سال است، زبانزد صاحبان اندیشه و فكر و گوهرشناسان بزرگ میباشد.
· علامه طباطبایی ( رحمت الله علیه )
استاد بزرگوارشان حضرت علامه طباطبایی (ره) ایشان را آقا سید جلال صدا می زدند ، و همراه خودش به خانه شان می برد.و در مورد ایشان می فرمودند: فلسفه را این آقا سید جلال میفهمد.[1]
· آیت الله امامی كاشانی
استاد سید جلال الدین آشتیانی سید الحكما المتالهین معاصر بود و این لقب شایسته چنین استاد فرزانه ای است ، استاد تحصیلات مقدماتی را به سبب هوش سرشار با موفقیت گذراند و دروس فقه و اصول تا فلسفه و عرفان اسلامی را در محضر اساتید بزرگ حوزه آموخت استاد آشتیانی ، در فلسفه و عرفان اسلامی دارای جایگاه ویژه ای بود به طوری كه استاد رفیعی قزوینی از اساتید ایشان، لقب سید الحكما المتالهین را شایسته وی می دانست از ستایش علم و معرفت استاد همین بس كه هانری كربن از فلاسفه بزرگ فرانسوی علاوه بر این كه شیفته كمالات و علم سرشار استاد شده بود او را ملاصدرای ثانی نیز نامیده است . استاد آشتیانی دارای تالیفات بسیار جامع و كاملی در زمینه عرفان و فلسفه اسلامی است به طوری كه به نظر بنده تالیفات ایشان در حوزه فلسفه و عرفان اسلامی فراتر از زمان و خارج از درك زمانه ماست. [2]
· پرفسور هانری كربن
مستشرق معروف فرانسوی پرفسور هانری كربن (1903 ـ 1979م) بارها آشتیانی را ستوده و او را ملاصدرای عصر ما خوانده است. كسانی كه كربن را میشناسند و سیطره و تسلط او را در فكر فلسفی و عرفانی ایرانی میدانند، یك مییابند، سخن او از چه پایه بلند و دقیقی برخوردار است.
كربن نوشته است:
«در مساعی و تمایلات فكری خود، آقای آشتیانی به نظر من مانند یك ملاصدرایی است كه در عصر ما زندگی میكند، به نحوی كه ملاصدرایی دوباره زنده شده. گمان نكنم بتوانم تمجیدی بالاتر از این بیان كنم. آقای آشتیانی یك فیلسوف ایرانی است كه نمایندة تمام عیار فلسفة دیرین است، منتهی فلسفة دیرینی كه به نحوی كاملاً امروزی درك شده است. به این صورت آثار ایشان شاهد تجدد این تفكر است كه علائم بسیاری از آن را میتوان در ایران معاصر مشاهده كرد.»
· دكتر اعوانی (رئیس موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ایران)
- استاد آشتیانی فانی و باقی به حق است. علم ایشان حاصل وراثت و دراست است. عالم به جهت نسبت معنوی و حكمی كه با روح نبی برقرار كرده وارث است و نه تنها ایشان حكمت درسی دارد بلكه به حكمت نبوی و میراث انبیاء رسیده است. استاد آشتیانی وارث حكمت نبوی، حكمت یمانی، حكمت قلبی، حكمت ایمانی، حكمت عرفانی، حكمت علوی و حكمت شیعی است .
- دكتر دینانی در جایی گفتند كه هیچ كس از معاصرین به اندازه استاد آشتیانی استاد ندیده است. بسیاری از استادان در مكتب تهران غریب بودند اما یك نفر بود كه خدمت همه را درك كرده بود و او استاد آشتیانی بود. ایشان از معدود افرادی بودند كه در دقایق مسائل فلسفی تسلط داشتند و مسائل را از دید حكمت الهی تحلیل می كردند كه این كار زیبنده حكیم متاله و الهی است. آثار ایشان گواه آنچه كه درباره ایشان گفتم است.
- استاد آشتیانی پرچم فلسفه را جایی و زمانی بالا برد كه ضدیت با فلسفه بسیار غوغا می كرد. [3]
مطلب مرتبط : گزارشی از مراسم تجلیل وتكریم استاد جلال الدین آشتیانی
· دكتر داریوش شایگان:
«معرفی فرزانه مردی چون استاد جلال الدین آشتیانی كه از ستونهای استوار حكمت و فلسفة كشور ماست، كار چندان آسانی نیست. مضافاً به اینكه این فرازنه مرد، دوست هم باشد. سید جلال، مرد بسیار مهربان و گشادهرو است و اگر به كسی مهر بورزد، دوستیاش را بیدریغ ایثار میكند و در مقابل، چشمداشتی نیز ندارد. جنبة دیگر این دوستی تلمذ بود. یعنی آموختن رموز عرفان و تصوف.
آشتیانی نقطة تبلور یك نحوة هستی است كه از یك سو معطوف به قلههای بزرگ تفكر این مرز و بوم است یعنی ابن سینا، شیخ اشراق و صدرالمتألهین و از سوی دیگر نگاهی است باز به سوی آینده، كوتاه سخن، آشتیانی، دربرگیرندة بهترین صفات معنوی این آب و خاك است، در آنچه طی قرون متمادی، روح این قوم كهنسال به تقطیر فراهم كرده است. و با حوصلة مورچهوار، در كتب و رسائل، آداب و خلقات ساری نموده است. از این رو ملاقات با او، فقط برخورد با یك شخصیت استثنایی نیست، هر چند این شخصیت كم نظیر، بزرگوار و وارسته باشد، بلكه به نظر بنده برخورد با او یعنی تشرف به یكی از وجوه اصیل روح ایرانی، یعنی برخورد با یك نهاد. نهادی كه علیرغم گسستهای زمانه و چرخ گیتی همچنان پابرجاست و مانند صخرهای عظیم از بلندیها به عرصة زمان به گذشته و آینده مینگرد و شاید این دو را به هم پیوند میدهد و در این درنگ، لنگرگاهی نیز برای ما میجوید.»
· دكتر مهدی محقق:
استاد دانشمند دكتر مهدی محقق، كه خود از مفاخر و فرزانگان است، آشتیانی را با كلام زیبایی، معرفی میكند:
«متجاوز از پنجاه سال است كه این حقیر، از افتخار دوستی و محبّت استاد استادان زمانه میر سید جلال الدین آشتیانی، برخوردار هستم.»
علاّمة العلماء واللُّجّ الّذی لاینتهی و لكلّ لجَّ ساحلٌ
«سید جلال الدین آشتیانی، همچون اسلاف خود از صفات برجسته و والای انسانی برخوردار است. همة عمر خود را به تحقیق و تتبّع و تدریس و تألیف كتاب، سپری ساخته و در پیجاه و جلال دنیوی و احترام ظاهری نبوده و باقیات و صالحات را به جزئیات داثرات نفروخته است. جزاه الله عن العلم خیر الجزاء.»
مطلب مرتبط : آشنایی بیشتر با استاد سیّد جلال الدّین آشتیانی
· دكتر سید حسین نصر:
«... در نتیجة فعالیتهای علمی استاد آشتیانی عرض حیات فلسفی بسیاری از دورانهای پرثمر فلسفة اسلامی، بیش از پیش روش شد و عظمت چهرة بزرگانی كه با وجود شهرت، نامشان بیشتر از آثارشان به بوتة فراموشی سپرده شده بود نمایان شد. این امر حتی در مورد ملاصدرا صادق است. كیست كه بتواند سهم بزرگ استاد آشتیانی رادر احیای تفكر ملاصدرا، كه اكنون همه در جستجوی آثارش هستند انكار كند؟ هنگامی كه به مناسبت چهارصدمین سال ولادت او به اشارة مرحوم علامة طباطبایی قرار شد، آثاری از او چاپ شود، چه آثاری از این حكیم بیبدیل در دسترس بود؟ اكنون پس از گذشت چند دهه، شاید فراموش شده باشد كه در آن زمان، بجز اسفار و شواهد و چند رسالة چاپ سنگی كه نادر بود، دسترسی به نوشتههای این ستارة درخشان آسمان فلسفه، در دوران اخیر امكان نداشت، مگر برای آنان كه میتوانستند از نسخ خطی آثار او استفاده كنند. این امر دربارة رسائل حاجی نیز صاد است و در واقع بسیاری از این رسائل برای اولین بار، توسط استاد آشتیانی ویراسته شد و با تحلیل و نقد دقیق به طبع رسید.
در عرفان نیز بسیاری از آثار مهم عربی و فارسی متعلق به مكتب ابن عربی و در رأس آن مقدمة قیصری بر شرح فصوص، كه دورهای كامل از عرفان نظری است، توسط استاد بررسی و چاپ شد و شرح خود ایشان، دورهای كامل از عرفان عملی را به زبان فارسی در اختیار علاقهمندان به این علم عالی، بلكه اعلی قرار داد... .»
· دكتر سید جعفر شهیدی:
«عارف وارسته و عالم در عزلت نشسته، حضرت آقای آشتیانی دامت افاضاته را، بیش از نیم قرن است میشناسم، و به او ارادت دارم. در سال 1325ش هنگام عزم تشرف به آستان قدس رضوی(ع) مدتی در قم به سر بردم. در آن روزها جناب آشتیانی هم در آن شهر مقدس به تحصیل مشغول بود و هنوز عمامه بر سر نگذاشته بود. اما به فضل و جهد و كوشش در راه تحصیل علم شهرت داشت.»[4]