در
بازدید : 262493      تاریخ درج : 1389/7/21
Skip Navigation Links.
Expand خانوادهخانواده
دوران تحصـیـل
Expand اساتید اساتید
مبارزات و فعالیت های سیاسی
دوستان و یاران
رهبری و شهید مطهری
Expand ویژگی ها ی برجسته اخلاقی ویژگی ها ی برجسته اخلاقی
خاطرات رهبری
Expand خاطرات یاران خاطرات یاران
Expand رهبری از منظر بزرگان رهبری از منظر بزرگان
Expand دیدگاه ها  دیدگاه ها
Collapse جملات برگزیده جملات برگزیده
تالیفات و فعالیت های علمی
سوالاتی در رابطه با آیت الله خامنه ای
معرفی سایت ها و نرم افزارهای مربوط
 

در همه‏ى آنچه كه در دنیا به‏نام دموكراسى و مردم‏سالارى شناخته مى‏شود، چارچوب وجود دارد. در دموكراسى‏هاى غربى، چارچوب عبارت است از منافع و خواست صاحبان ثروت و سرمایه‏داران حاكم بر سرنوشت جامعه. تنها در آن چارچوب‏است كه رأى مردم اعتبار پیدا مى‏كند و نافذ مى‏شود. اگر مردم چیزى را كه برخلاف منافع سرمایه‏داران و صاحبان قدرت مالى و اقتصادى- و بر اثر آن قدرت سیاسى- است بخواهند، هیچ تضمینى وجود ندارد كه این نظام‏ها و رژیم‏هاى دموكراتیك، تسلیم خواست مردم شوند. یك چارچوب محكم و ناشكننده بر همه‏ى این خواست‏ها و دموكراسى‏ها حاكم است. در كشورهاى سوسیالیستى سابق- كه آن‏ها هم خودشان را كشورهاى دموكراتیك مى‏نامیدند- این چارچوب، حزب حاكم بود. در خارج از چارچوب تمایلات و سیاست‏ها و انگیزه‏هاى حزب حاكم، رأى مردم هیچ توانایى و كاربردى نداشت. به هر حال، چارچوب وجود دارد. (11/5/80)

امتياز نظام اسلامى در اين است كه این چارچوب، احكام مقدس الهى و قوانین قرآنى و نور هدایت الهى ست كه بر دل و عمل و ذهن مرم پرتوافشانى و آن‏ها را هدایت مى‏كند.

مسأله‏ى هدایت مردم یكى از مسائل بسیار مهمى است كه در نظام هاى سیاسى رایج دنیا- به‏خصوص در نظام‏هاى غربى- نادیده گرفته شده است. معناى هدایت مردم این است كه بر اثر تعلیم و تربیت درست و راهنمایى مردم به سرچشمه‏هاى فضیلت، كارى بشود كه خواست مردم در جهت فضایل اخلاقى باشد و هوس‏هاى فاسدكننده‏اى كه گاهى به‏نام آراء و خواست مردم مطرح مى‏گردد، از افق انتخاب مردم دور شود. امروز شما ملاحظه مى‏كنید در بسیارى از دموكراسى‏هاى غربى، زشت‏ترین انحرافات- انحرافات جنسى و امثال آن- به‏عنوان این‏كه خواست مردم است، صبغه‏ى قانونى پیدا مى‏كند و رسمى مى‏شود و به اشاعه‏ى آن كمك مى‏گردد. این غیبت عنصر معنوى و هدایت ایمانى را نشان مى‏دهد. در نظام اسلامى- یعنى مردم‏سالارى دینى- مردم انتخاب مى‏كنند، تصمیم مى‏گیرند و سرنوشت اداره‏ى كشورى را به‏وسیله‏ى منتخبان خودشان در اختیار دارند اما این خواست و انتخاب و اراده در سایه‏ى هدایت الهى، هرگز به بیرون جاده‏ى صلاح و فلاح راه نمى‏برد و از صراط مستقیم خارج نمى‏شود.

 (11/5/80)

جمهورى، یعنى مردم‏سالارى؛ اسلامى یعنى دینى. بعضى خیال مى‏كنند ما كه عنوان مردم‏سالارى دینى را مطرح كردیم، حرف تازه‏اى را به میدان آوردیم؛ نه، جمهورى اسلامى یعنى مردم‏سالارى دینى، حقیقت مردم‏سالارى دینى این است كه یك نظام باید

با هدایت الهى و اراده‏ى مردمى اداره شود و پیش برود. اشكال كار نظام‏هاى دنیا این است كه یا هدایت الهى در آن‏ها نیست- مثل به‏اصطلاح دموكراسى‏هاى غربى كه اراده‏ى مردمى على‏الظاهر هست اما هدایت الهى را ندارند- یا اگر هدایت الهى را دارند یا ادعا مى‏كنند كه دارند، اراده‏ى مردمى در آن نیست؛ یا هیچ‏كدام نیست كه بسیارى از كشورها این‏گونه‏اند؛ یعنى نه مردم در شئون كشور دخالت و رأى و اراده‏اى دارند، نه هدایت الهى وجود دارد. جمهورى اسلامى، یعنى آن‏جایى كه هدایت الهى و اراده‏ى مردمى توأم با یكدیگر در ساخت نظام تأثیر مى‏گذارند. (20/8/80)

مردم‏سالارى دینى چون بر اساس یك اعتقاد دینى است، قابل‏نقض نیست؛ یعنى اگر كسى توانست در انتخابات تقلب كند یا به شیوه‏اى نظر مردم را جلب كند كه بناحق نگاهشان به وى متوجه باشد- مثلًا ارزشى كه در او نیست، وانمود كند كه در او هست؛ بعد مردم به او اقبال كنند و رأى بدهند- در منطق مردم‏سالارى دینى او حقّى ندارد. این شیوه در منطق لیبرالیسم كه پایه‏ى لیبرالیسم غربى است، كاملًا پذیرفته شده است اما در منطق مردم‏سالارى دینى، نه. سختگیرى در این‏جا، به‏خاطر اتكاء به مبانى دینى و ایمانى، بیش‏تر است. (22/2/82)

در اسلام، حاكمیت بر مردم، به‏معناى یك امتیار و حق ویژه براى حاكم نیست؛ همچنین حكومت یك امر بى‏ملاك و بى‏مناط نیست- مثل این‏كه بر حسب شانس و اقبال، یك نفر بیاید زمام امور مردم را در هر رده‏اى بر عهده گیرد- بلكه تابع معیار است و مهم‏ترین كار این است كه این معیارها رعایت شود. البته امكان خطا و اشتباه، هم در تشخیص و هم در عملكرد كسانى كه تشخیص درستى نسبت به آن‏ها داده شده، همیشه متصور است؛ بنابراین ما از كسى انتظار عصمت نداریم؛ لیكن اسلام در باب گزینش حاكمان در رده‏اى‏از رده‏ها، چه رده‏هاى بالا- كه سیاست‏هاى كلان، كارهاى بزرگ و اداره‏ى امور كلى كشور در دست آن‏هاست- چه رده‏هاى متوسط و پایین، معیارها و شرایطى گذارده است و آنچه بر عهده‏ى ماست، این است كه این معیارها به‏طور كامل رعایت شود. لذا در اسلام آنچه ما به‏عنوان حاكمیت اسلامى شناخته‏ایم و امروز هم بناى كلى این جامعه بر آن قرار دارد، مردم‏سالارى دینى است كه با دموكراسى‏هاى رایج دنیا در بنیاد اختلاف دارد. ریشه‏ى مشروعیت و رأى مردم در دموكراسى‏هاى رایج دنیا

اساساً با مشروعیت رأى مردم در نظام مردم‏سالارى اسلامى كه ما به‏دنبال آن هستیم و آن را حكومت اسلامى و حاكمیت اسلام به‏حساب مى‏آوریم، متفاوت است. لذا در روش‏ها، تفاوت بین این‏هاست. در دموكراسى‏هاى رایج جهانى، ضوابطى كه ما براى اداره كشور و براى‏مدیران آن قائل هستیم، وجود ندارد. ممكن است ضوابط دیگرى باشد. در این‏جا قدرت‏طلبى وجود ندارد. این‏طور نیست كه دعوا بر سر این باشد كه چه كسى بر اسب قدرت سوار شود و بتازد تا بتواند از هر وسیله‏اى براى این كار استفاده كند.

تفاوت دیگر دموكراسى‏هاى رایج دنیا با نظام مردم‏سالارى دینى این است كه در مردم سالارى دینى كارهاى رایج دنیا و اسراف‏ها و تبلیغات پرخرج مطلقاً نباید انجام گیرد. (13/12/81)

دموكراسى غربى- یعنى دموكراسى متكى بر لیبرالیسم- منطقى براى خودش دارد.آن منطق پایه‏ى مشروعیت حكومت‏ها ونظام‏ها را عبارت از رأى اكثریت مى‏داند. مبناى این فكر هم همان اندیشه‏ى لیبرالى است؛ اندیشه‏ى آزادى فردى كه هیچ قید و بند اخلاقى ندارد، مگر حدّ و مرز ضرر رساندن به آزادى دیگران. تفكر لیبرالیسم غربى این است، آزادى شخصى و فردى مطلق انسان در همه‏ى زمینه‏ها و در همه‏ى عرصه‏ها كه تجلیگاه آن در تشكیل نظام سیاسى كشور هم خواهد شد. چون در جامعه، اقلیت و اكثریتى هستند، چاره‏اى نیست جز این‏كه اقلیت از اكثریت پیروى كند. این پایه‏ى دموكراسى غربى است. اگر نظامى این را داشت، این نظام از نظر دموكراسى لیبرالى مشروع است؛ اگر نظامى این را نداشت، نامشروع است. این تئورى دموكراسى لیبرالیسمى است، در حالى كه به‏كلى عمل دموكراسى‏هاى غربى با این تئورى متفاوت است و آنچه امروز در عرصه‏ى عمل در دموكراسى‏هاى غربى‏مشاهده مى‏شود، این نیست. (26/9/82)

 

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است