در
کتابخانه
بازدید : 1634060تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره عبس</span>تفسیر سوره عبس
Expand تفسیر سوره تكویرتفسیر سوره تكویر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره انفطار</span>تفسیر سوره انفطار
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مطفّفین</span>تفسیر سوره مطفّفین
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره انشقاق</span>تفسیر سوره انشقاق
Expand تفسیر سوره بروج تفسیر سوره بروج
Expand تفسیر سوره طارق تفسیر سوره طارق
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این نكته را باید توجه داشت كه مخصوصا در جاهلیت عرب، رؤسای قبایل و اشراف، اهمیت فوق العاده ای داشتند از این جهت كه توده مردم اغلب از خود فكر و نظری نداشتند كأ نّه خود را به حساب نمی آوردند، ولی اگر یكی از آن رؤسا و اشراف گرایشی پیدا می كرد، دیگران گوسفندوار به دنبالش می رفتند. این یك خُلق بد عرب بود [1].
از همه روشنتر قضیه شهادت امام حسین است كه موضوع عجیبی است. در قضیه شهادت امام حسین، عبیداللّه زیاد و یزید (البته نقش عمده مربوط به عبیداللّه بود) كار عمده ای كه كردند این بود كه رؤسای قبایل را به سوی خودشان متمایل كردند، بعضی را كه تمرّد كردند با ارعاب و اكثریت را با پول؛ در صورتی كه توده مردم، توده عرب، همانهایی كه در كربلا به جنگ امام حسین آمدند، افرادی بودند كه اگر كسی قلبشان را تفتیش می كرد، امام حسین و حضرت امیر را دوست داشتند و از معاویه و یزید و عبیداللّه تنفر داشتند؛ چون اینها مردم كوفه بودند و در جنگهایی كه سالها پیش از قضیه شهادت امام حسین میان كوفیها و شامیها واقع شد، مردم كوفه در ركاب حضرت امیر بودند و مردم شام همراه معاویه؛ یعنی این مردم علاقه ای به معاویه و یزید نداشتند چون اصلا منطقه معاویه و یزید منطقه شام بود و این منطقه نبود.
و به همین دلیل است كه وقتی حضرت سیدالشهداء از فرزدق و چند نفر دیگر سؤال می كنند:

در كوفه چه خبر است؟ آنها عینا چنین تعبیر كرده اند: «قُلوبُهُمْ مَعَكَ وَ سُیوفُهُمْ عَلَیْكَ» . این حرف، خیلی عجیب و معنی دار است: دلهایشان با توست و شمشیرهایشان به روی تو.
یكی از این افراد كه قضیه را بیشتر بیان می كند می گوید: أمّا أشْرافُ النّاسِ فَقَدْ اُعْظِمَتْ رِشْوَتُهُمْ وَ مُلِئَتْ غَرائِرُهُمْ، فَهُمْ إلْبٌ واحِدٌ عَلَیْكَ، وَ أمّا سائِرُ النّاسِ بَعْدَهُمْ فَإنَّ قُلوبَهُمْ تَهْوی اِلَیْكَ وَ سُیوفَهُمْ غَدا مَشْهورَةٌ عَلَیْكَ. به رؤسا و اشراف هرچه بخواهی رشوه داده اند؛ جوالهایشان را از زر و سیم پر كرده اند و آنها را خریده اند. و اما اَتباع- كه از خودشان رأی و نظری ندارند- با اینكه دلهایشان با توست، در عین حال چون از همین رؤسا تبعیت كوركورانه می كنند شمشیرهایشان به روی تو كشیده خواهد شد.
بنابراین، مسئله اسلامِ این شخصیتها واقعا نقش زیادی داشته؛ و بلكه وقتی این خرده پاها- و به تعبیر خود آن اشراف: این مستضعفین، این بیچاره ها- به اسلام گرایش پیدا می كردند، برای آنها یك عامل منفی شمرده می شد؛ كه عجب! ما برویم به یك دینی گرایش پیدا كنیم كه مریدهایش امثال عمار و عبداللّه بن مسعود و صهیب و بلال هستند؟ ! اسلامِ چنین افرادی برای آنها یك عامل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 355
منفی بود. یعنی آنها به تعبیری كه قرآن نقل كرده، می گفتند: «این افراد مردمان پستی هستند (پستی از نظر شأن) ، مثلا از طبقه غلامان و نوكرها هستند، از طبقه فقرا و محرومها هستند، یك آدم حسابی در اینها پیدا نمی شود! » انسان باید خودش را ببرد در آن زمان با فكرهایی كه مردم آن زمان داشتند.
و لهذا قرآن به شدت با این فكر مبارزه می كند. گاهی می آمدند و به رسول اكرم می گفتند:

شرط این كه ما اسلام بیاوریم این است كه اینها را از خودت دور كنی! كه قرآن فرمود: وَ لا تَطْرُدِ اَلَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ اَلْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ [2]. البته این كه قرآن نهی می كند، به این معنی نیست كه پیغمبر اكرم این گونه عمل می كرد [و این طبقه را از خود دور می كرد. ] پیغمبر اكرم هرگز چنین نمی كرد. ولی قرآن مطلب را روشن می كند كه هرگز این مردمی را كه خدای خودشان را می شناسند و صبح و شام او را می خوانند از خودت طرد و دور نكن.
و باز روی همین جهت است كه می گویند [3]: پیغمبر اكرم در سالهای اول بعثت (قبل از سال پنجم بعثت) می فرمود: «خدایا اسلام را تقویت كن به دو نفر» . چرا این دو نفر؟ برای این كه اینها از اشراف و شخصیتها بودند، وقتی كه اینها اسلام می آوردند دیگران می گفتند: «عجب! پس این آدمهای اسم و رسم دار هم آمدند» یعنی یك چیزی كه به عنوان مانع شمرده می شد (مسلمان شدن افراد پایین از نظر آنها) برطرف می شد.

[1] - . الآن هم همین طور است. این مسئله شیخ پرستی و شیوخ عرب یك خصلتی در اینهاست.
[2] - . انعام/52.
[3] - . البته من صد درصد نمی دانم كه این مطلب راست است یا نه، یعنی آیا شیعه هم نقل كرده یا نه، و اگر نقل كرده، معنایش همین است یانه؟
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است