در
کتابخانه
بازدید : 1630575تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Expand تفسیر سوره دهر (1) تفسیر سوره دهر (1)
Expand تفسیر سوره دهر (2) تفسیر سوره دهر (2)
Collapse تفسیر سوره دهر (3) تفسیر سوره دهر (3)
Expand تفسیر سوره دهر (4) تفسیر سوره دهر (4)
Expand تفسیر سوره دهر (5) تفسیر سوره دهر (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مثلاً در زندگی پیغمبر اكرم از نظر اخلاقی و فردی و شخصی این [ویژگی ] را باید دید. پیغمبر از نظر زندگی مالی و جسمانی همین طور كه وضع زمان هم اقتضا می كرده است [1]از همه مردم فقیرانه تر زندگی می كرد، چرا؟ چون پای حق اجتماع در میان بود. از امام صادق سؤال كردند كه شما چرا مثل پیغمبر زندگی نمی كنید؟ فرمود: زمان من غیر از زمان پیغمبر است. من اگر در زمان پیغمبر در همان شرایط پیغمبر بودم آن طور عمل می كردم. زمان من و مقتضیات زمان من و احتیاجات و نیازهای مردم در آن حد نیست. من وقتی در مردم احساس نیازی بكنم فورا در وضع خودم تغییر می دهم؛ و لهذا یك سال در مدینه قحطی مانندی- نه قحطی كه چیزی پیدا نشود- رخ داد. در آن زمان مردم نان گندم خور بودند، غیر از زمان پیغمبر بود كه نان جو هم به زحمت گیر می آمد. سختی پیش آمد كه دیگر نان گندم به طور یكدست در نانواییها پیدا نمی شد، نان جو و گندم را قاطی می فروختند [2]. امام صادق طبق معمول مقداری گندم به اندازه ای كه خرج سال باشد در خانه داشتند. وقتی این طور شد فورا فرمود: بروید اینها را در بازار بفروشید. گفتند: بعد گندم گیرمان نمی آید. فرمود: می دانم گیرمان نمی آید ولی حالا كه مردمِ دیگر گیرشان نمی آید ما می رویم از همان داخل بازار تهیه می كنیم، مثل مردم نیمی نان جو می خوریم و نیمی نان گندم.

وقتی گندم برای همه مردم باشد پیغمبر هم نان گندم می خورد، علی هم نان گندم می خورد، امام صادق هم نان گندم می خورد. وقتی كه نیمی نان جو و نیمی نان گندم باشد همه آنها همین طور عمل می كنند. وقتی كه چیزی غیر از نان جو نباشد همه آنها همین طور عمل می كنند. مخصوصا در وقتی كه ولیّ امر مسلمین و متصدی هستند و چشمها به آنهاست كه در این صورت بیش از آن دیگران را بر خود مقدم می دارند كه آن، مسئله ایثار است.
آیا پیغمبر اكرم كه زنهای متعدد داشت تاریخ نشان می دهد كه العیاذباللّه مثل آن كسانی كه حرمسرا دارند به این موضوع سرگرم شده بود، غافل از خودش و غافل از جامعه؟ ما می بینیم قضیه برعكس است، گذشته از اینكه ازدواجهای متعدد پیغمبر همه مصالح اجتماعی داشت و هر كدام به علت خاصی بود. زنهای بیوه بسیاری در آنجا پیدا می شدند و اغلب اینها زنهای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 212
وامانده ای بودند كه هیچ كس با اینها ازدواج نمی كرد. همین حفصه دختر عمر را عمر خودش اول به ابوبكر پیشنهاد كرد، گفت: بیا او را بگیر (دختر بیوه بدگلی هم بود) ، نگرفت. به عثمان پیشنهاد كرد، نگرفت. بعد به پیغمبر پیشنهاد كرد، پیغمبر گرفت. تا آخر عمر هم گاهی كه حفصه با عایشه و زنهای دیگر شلوغی راه می انداختند به او می گفت: من به زور تو را به پیغمبر چسباندم، حساب كار خودت را داشته باش، و واقعا هم به زور او را چسبانده بود. مقصودم این است كه حفصه دیگر كسی نبود كه از این جهات برای پیغمبر یك ارزشی داشته باشد. و اما حتی اگر فرض كنیم كه از این جهت چنین چیزی وجود نداشته، برای یك ولیّ از اولیای خدا اگر زنهای متعدد به شكلهای متعدد داشته باشد چنانچه این امر نه تعادل اخلاقی او را بهم بزند و نه حقی از اجتماع پایمال كند (یعنی این طور نباشد كه زمینه ازدواج با آن زنها برای دیگران هست و او از دیگران ربوده) [3]و به عبارت دیگر نه به روح او صدمه بزند و نه به جامعه او ضربه بزند، این امر در دنیا هم بد نیست.

پس مسئله شهوت پرستی مطرح است. پرستش یك شی ء یعنی آن نهایت امر [واقع شدن آن شی ء.

شهوت پرست یعنی ] آن كه فقط شهوت سرش می شود.

[1] - . آن فقر فوق العاده مدینه، یك مدینه در حال جنگ، یك مدینه جنگ زده؛ با اینكه وضع مردم مدینه بالذات وضع خوبی بود ولی چون دائما اینها آمادگی جنگی داشتند قهرا اقتصاد مدینه اقتصاد خوبی نبود و گاهی خیلی در حال فقر به سر می بردند.
[2] - . شاید به هر كس یك نان جو و یك نان گندم می دادند.
[3] - . بلكه در جامعه ای باشد كه این كار تضییع حقوق دیگران نیست.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است