حرف آقای طباطبایی هم به همین جا برمی گردد و همان ایرادی كه به حرف آقای
طباطبایی وارد است به مطلب اینجا هم وارد است. ایراد این است: معنای تجرید،
عدم نیست. درست است كه اینجا ماهیتِ مجرد به اعتبار أنّه مجرد، مقدم است بر
وجود، ولی معنای تجرید، عدم نیست. تجرید یعنی اعتبار نكردن وجود و عدم، نه
اعتبار كردن عدم. خود شما همیشه این حرف را می زنید.
نتیجه این شد كه به هیچ وجه این حدوث ذاتی ای كه فلاسفه خواسته اند اثبات
كنند، عجالتا قابل اثبات نیست؛ یعنی اگر بگوییم «حدوث ذاتی عبارت است از
تأخر وجود شی ء از عدم خود شی ء» نمی توانیم ثابت كنیم كه همه اشیاء عدمشان بر
وجودشان تقدم دارد.