ممكن است حادث و قدیم زمانی را به صورت دیگری تعریف كنیم و بگوییم حادث
زمانی آن است كه وجودش ابتدا دارد و قدیم زمانی آن است كه وجودش ابتدا
ندارد. به عبارت دیگر: اگر برای شیئی هرچه به عقب برگردیم به یك ابتدا و آغاز
نرسیم، این شی ء قدیم است، اما اگر شیئی این گونه باشد كه وقتی به عقب برگردیم
به یك ابتدا و آغاز برای آن برسیم، این شی ء حادث است.
بنا بر این تعریف، [زمان می تواند حادث زمانی باشد؛ ] البته بحث دیگری
مطرح خواهد شد كه «آیا امكان دارد زمان اول داشته باشد یا نه؟ » . اگر كسی گفت
«زمان حادث زمانی است، چون حادث زمانی یعنی آن كه اول دارد» كسی نمی تواند
به او بگوید تناقض گفته ای. اما اگر متكلم بگوید «حادث زمانی آن است كه
وجودش مسبوق به عدمش باشد به سبق زمانی» می توان به او گفت اینكه زمان
حادث زمانی باشد مستلزم تناقض است؛ چون لازم می آید وجود زمان مسبوق به
عدم زمانی باشد، كه این یعنی وجود زمان مسبوق به وجود خودش باشد؛ یعنی در
همان حالی كه برای زمانْ عدم فرض كرده ای، برایش وجود فرض كرده ای. پس
زمان را نمی توان به این معنا حادث زمانی دانست. این مطلب، مطلب درستی است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 718